
بیشک دوران کودکی، حساسترین مرحله رشد آدمی است، لذا عدم توجه به این دوره و غفلت از آن لطمات جبرانناپذیری را در ابعاد فیزیولوژیک، عاطفی- روانی، متوجه فرد خواهد ساخت. با مرور تاریخ جوامع بشری درمییابیم که در موارد متعدد، با درجات متفاوت و در جاهای مختلف کودکان همواره بخش وسیعی از قربانیان زیادهخواهیهای بشر را تشکیل دادهاند. از اشتغال به کارهای طاقتفرسا در کشاورزی و صنعتگری در جوامع سنتی گرفته تا تمیز کردن دودکشهای کارخانجات در اوایل انقلاب صنعتی و به بردگی گرفتن و کارهای مخفیانه در جوامع توسعهیافته، همگی گواه محکمی بر این ادعاست. البته در کنار غفلت، امتناع و اهمال کاری که نسبت به کودکان صورت گرفته در ادوار مختلف تاریخی، افراد، مجامع و نهادهایی را میتوان مشاهده کرد که در دفاع از کودکان به مبارزه برخواسته و وضعیت آنان را دغدغههای ذهنی خویش قرار دادهاند از این رو در سایه تحولات اجتماعی و... ، با کمرنگ شدن کمالهای فردی، نهادهای حقیقی و حقوقی اعم از منطقهایی، ملی و بینالمللی مسولیت حمایت از کودکان و احقاق آنان را به دوش میکشند. ناکار آمدی نظام جهانی و به تبع آن آسیبهای ناشی از آن که متوجه کودکان میشود جدیتر از آن است که توفیق نهادها در برخورد با نقض حقوق کودکان به حد مطلوب و کمال برسد.
یکی از آسیبهای جدی که این افراد با آن روبهرو هستند کار کودکان در خیابان و حضورآنان در این مکانها و همچنین عقب افتادگیهای تحصیلی ورزشی و ... است. کودکان از احساساتی لطیف و ذهنی آرام و بدونه درگیریها و جنگهای اعصاب، برخوردارند. ولی هستند کودکانی که با وجود سنی کم اما با دغدغهها و مشغلههای ذهنی بسیار از جمله کودکان کار خیابانی که یکی به دنبال رزق حلال، یکی دنبال سرگرمی، یکی به فکر سیرکردن خود و دیگری به فکر سرپناهی برای شب و ... که هرکدام به شیوهای تحت فشارروانی هستند و از آن رنج میبرند.
آدمی در تمام مراحل زندگی کنجکاو بوده و نیازمند آموزش و به روز بودن دارد، زیرا انسانها روز به روز در حال دگرگونی بوده و متغیر هستند و هر روز باید خود را به دانش و مهارتهای بیشتری مسلح کنند. همچنین آدمی در بدو تولد در حال یادگیری است و بسیاری از چیز های که یاد میگیرد اکتسابی هستند و از محیط و پیرامون خود یاد می گیرد ولی بسیاری از چیز های دیگر را باید از خانواده و جامعه آموخت. انسانها در هر زمان و مکانی رفتارها و قوانینی را برای خود و همچنین جامعه رفتار هاو قوانینی را برای آدمیانی که در آن زندگی میکنند ایجاد میکند و این قوانین را هنجار و نا هنجار تعریف میکنند. هنجارها میتواند هم برای خود فرد و هم برای جامعه مفید باشد و ناهنجارها مضر و آسیب رسان باشد. از ناهنجارها میتوان به اعتیاد، بزهکاری و... اشاره کرد. یکی دیگر از وظایف این مرکز آموزش مهارتهای زندگی، آگاه سازی و پیشگیری از آسیبها و ناهنجاری هاست.
مهارتهای جنسیتی با توجه به این که مسایل و آسیبهای وجود دارد که جنسیت آدمی را مورد هدف قرار میدهد و همچنین باید کودکان را از این آسیبها آگاه کرد، برگزار شد.
0 نظر برای “ نفسی که سنگین میزند”