از نکته سنجیهای دکتر کاتبی درکتاب وکالت ، توجه و تکیه بر معنی «خصیم» در آيۀ 105 سورۀ مبارکه نساء «وَلا تَکُن لِلخائنين خَصيمًا...» است. وی با توجه به متن این آیه شریف و استنباط از تفاسیر قرآن و آیاتالاحکام، مصادیق عینی این آیه را در موضوعات مورد بحث وکالت و بخصوص قضاوت بیان کرده، چنین میگوید: «خصيم» به معني مدعي آمده است و خطاب به قاضي میفرماید ]ای قاضی[ در حمایت از خاطر خيانتپيشگان و متجاوزین به حقوق مردم ، مدعي بيگناهان مردم مباش!
از نکته سنجیهای دکتر کاتبی درکتاب وکالت ، توجه و تکیه بر معنی «خصیم» در آيۀ 105 سورۀ مبارکه نساء «وَلا تَکُن لِلخائنين خَصيمًا...» است. وی با توجه به متن این آیه شریف و استنباط از تفاسیر قرآن و آیاتالاحکام، مصادیق عینی این آیه را در موضوعات مورد بحث وکالت و بخصوص قضاوت بیان کرده، چنین میگوید: «خصيم» به معني مدعي آمده است و خطاب به قاضي میفرماید ]ای قاضی[ در حمایت از خاطر خيانتپيشگان و متجاوزین به حقوق مردم ، مدعي بيگناهان مردم مباش! البته مفسرین ظاهراً ، مضمون و مصادیق این آیۀ شریفه را از جمله دستور العمل هایی برای قاضی دانسته و گفته اند که قاضی با انگیزۀ تقرّب به خیانتکاران و یا تحتتأثیر آنان، نباید خود را قائم مقام مدعی یا مدعی علیه قرار دهد و یا با طرفداری از یکی، با طرف دیگر به مجادله بپردازد و در حقیقت خود را «خصیم» یکی از طرفین قرار دهد . این نظر و برداشت البته جای بحث و فحص مستقلی می طلبد که در حوصلۀ این مقال نمی گنجد .
- ادب و ادبیات
در چاپ اول این کتاب، که از طریق انتشارات آبان در 460 صفحه صورت گرفته، وکیل ما با تکیه بر شوق و ذوق فراوان و اطلاعات وسیعش در زمینۀ ادبیات داد سخن داده و در بسط معنی «نویسندگی» چنین میگوید: «نویسندگی اصطلاح تازه و شغل پرآوازهای است که اجر فراوان دارد. این فن بزرگ و شغل شریف از نظر معنی عام، به انواع نوشتهها و فنون انشا و نویسندگی در مطبوعات، اعم از روزنامه و مجلات و نشریات دیگر اطلاق میشود و نویسنده در مـواضع و مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، ادبی، سیاسی، حقوقی و نظـایر اینها سخنوری و قلم فرسایی میکند».
در تعریف «نویسنده» به معنی خاص، به نقل از کتاب «زبان شناسی و زبان فارسی» نوشتۀ دکتر پرویز ناتل خانلری چنین ادامه میدهد: «نویسنده به معنی خاص کسی است که اندیشه یا خیالی در سر دارد که میپندارد در سر دیگران نیست و این ساختۀ ذهنی خود را بوسیلۀ نوشتن، به دیگران مینماید. به این معنی نویسنده آفریننده است. یعنی چیزی بوجود میآورد یا به عبارت دیگر اجزایی را ترکیب میکند و از آنها صورتی میسازد که پیش از آن نبوده است. به موجب این تعریف است که نویسنده هنرمند شمرده میشود، زیرا که تعریف هنر جز همین خلق و ابداع نیست...»
با نگاهی به فهرست مندرجات «ادب و ادبیات» معلوم میشود که نویسنده بزرگ ما، عناوین را، (بدون فصلبندی خاص) بیان کرده و با توصیف معانی و مبادی ادب و ادبیات، به انواع نوشتهها و سخن پرداخته و با بسط و گسترش معانی و مصادیق نویسندگی، به صنایع لفظی و معنوی نیز نگاهی انداخته تا نوبت به شعر و سبکهای شعری در قرون متوالی «از قرن سوم تا اشعار معاصر» برسد. در بحث رسالت شعر و شاعری، به انعکاس اوضاع و احوال زمان و طبقات مردم و ستمگری ظالمان و هدایتگری شاعران و نویسندگان متعهد در قرون و اعصار گذشته نیز دقت خاصی مبذول داشته و با اشاره به ادبیات شفاهی و زمینۀ فرهنگ مردم، با این بیت مشهور حافظ کتاب را به پایان برده است:
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
- زبان های باستانی آذربایجان و انعکاس آن
یکی دیگر از دل نوشته های کاتبی زبان های باستانی آذربایجانی است . خود آن مرحوم دربارۀ محتوای این کتاب و علت اصلی بازداشتش توسط متفقین -که قبلاً اشاره شد- چنین می گوید:
«رساله ای است در زمینۀ عناصر ملیّت ایرانی آذربایجان از وحدت تاریخی و زبانی و آداب و عادات و ادبیات و آثار فکری و احساسات و آرمان های ملی که آن را در شهریور ماه 1321 خورشیدی در تبریز چاپ کردم و در بررسی عنصر زبان، تاریخچه ای از پیشینۀ زبان باستانی آذربایجان و لهجۀ آذری بقلم آوردم... اما چون در تحلیل روح ملی آذربایجان و همبستگی آن با ایران و اثبات فارسی بودن زبان اصلی این سامان دست رد به سینۀ نامحرمان زده و با بیگانه پرستان به پیکار قلمی برخاسته بودم دچار اجنبی گردیده، یازده ماه و یازده روز از لذت فشار و حبس در راه آرمان ملی برخوردار شدم.»
کاتبی در پیشگفتار همین نوشته با عنوان :«زبان های باستانی ایران در آذربایجان» نیز که در جلد دوم نامواره دکتر محمود افشار، در سال 1365 به چاپ رسیده ، مطالبی را آورده ، که هم می تواند علاوه بر توجه بیشتر به محتوا ، به نحوۀ تداوم مطالعات و جهت گیری بعدی وی نیز مربوط باشد. به لحاظ اهمیت موضوع به قسمتی از آن مطالب به نقل از ناموارۀ مذکور اشاره می کنیم:
«روزی که دکتر محمود افشار نوشته ای را که من در سال 1321 خورشیدی بنام «آذربایجان و وحدت ملی ایران» انتشار داده بودم، بار دیگر در سر مقالۀ شماره 7-6 سال ششم مجله آینده (مهر و آبان 1359) ضمن گفتاری چاپ کرد و نویسنده را با مهر و لطف خود سرفراز ساخت، احساس کردم که هنوز درخت نیکی و پاکی و بزرگواری در ایران بارور است و هنوز نسیم روح نواز ارج شناسی در برابر خدمت به وطن و ملت، هر چند کوچک، از وزیدن باز نایستاده است. سپس هم، که آن پیر دِیر ملت خواهی و وطن دوستی، در کتاب معتبر و بسیار ارزشمند «افغان نامه» سخن از این نوشته به میان آورد و آن را ضمن یک اثر جاودانی با خلعت چاپ و انتشار آراسته گردانید، احساس پیشین رخت ایمان و یقین در برکرد و این بار ندا در داد که پویایی و سازندگی روح ملی و وحدت آرمان و اندیشه ما ایرانیان پشتیبان استوار، نیرومند، چیرگی ناپذیر و پایان نیافتنی، استقلال، آزادی ترقی خواهی و اعتلای ایران است.»
چاپ بعدی این کتاب ، که جزو کتاب های کتابخانه نگارنده است ، در بهار 1369 توسط شرکت انتشاراتی پاژنگ صورت گرفته ، البته با افزایش هایی در عنوان و «سرآغاز» و افزودن بخش «پژوهش های معاصر در زبان آذربایجان» در خاتمه . کاتبی در این قسمت اخیر اذعان می دارد که این بخش «به اشارۀ استاد دانشمند گرانمایه، ایرج افشار قلمی گردید». تاریخ این یادآوری نیز بنا به تصریح کاتبی در ذیل همین یادداشت، «مهرماه 1364» بوده است.
فهرستی از آثار کاتبی
از جمله آثار چاپ شدۀ روانشاد کاتبی، اعم از حقوقی، ادبی، تاریخی و سیاسی- اجتماعی :
1- سی فصل در فن انشاء (اولین تألیف، تبریز، 1317) 2-آذربایجان و وحدت ملی(تبریز، 1321)
3- سبک نگارش فارسی (تبریز، 1321) 4- اعلان حقوق بشر(تبریز، 1322)
5- حق و منشأ آن (تبریز، 1323) 6- شکوفههای ادب(تبریز، جلد اول- 1326– جلد دوم 1332)
7- تاریخ مختصر نثر فارسی یا نگاهی به سبکشناسی (تبریز، 1327)
8- نویسندگان بزرگ معاصر (تبریز، جلد اول 1328- تهران، جلد دوم 1352) 9- ادب و ادبیات (تهران، 1356)
10- وکالت، شامل مجموعه مقالات در فن وکالت و ترجمه ها(تهران، 1357)
11-حقوق تجارت (برای تدریس در دانشگاهها، چاپ اول در سال 1348) 12- عقود وتعهدات (تهران، 1349)
13-حقوق و صنعت ( به زبان فارسی و فرانسوی، تهران 1359) 14-از لیبرالیسم تا سوسیالیسم (تهران، 1358)
15-فرهنگ حقوق ( فرانسه به زبان فارسی- تهران، جلد اول 1337- جلد دوم 1363)
16-سلام به شهریار عزیز (تهران، 1343) 17-آذربایجان تابلوسی (تهران، 1358)
18-زبانهای باستانی آذربایجان 19-سیر حکومت در ایران
20-تاریخ مدنی و فرهنگی آذربایجان- بردگی 21-قصههای کوتاه
22-کلمات قصار حضرت علی (ع) (به زبانهای فارسی- فرانسه) 23-فرهنگ علوم اجتماعی...
کاتبی و شهریار
وکیل بزرگ ما دکتر حسینقلی کاتبی به دوستی ایمان داشت و رفقای خود را بزرگ و عزیز می شمرد. دوستی عمیق وی با شاعر بلند آوازه جهان شرق؛ یعنی «شهریار» ، بهترین شاهد این مدعاست که از قدمت و عمق بیشتری برخوردار بود. جالبتر اینکه هم شهریار و هم کاتبی دوست نزدیک مرحوم علی ابوالفتحی بودند، که قبلاً اشاره شد.
اگر به یاد آوریم که پدر شهریار ، مرحوم سیدعلی خشکنابی، هم وکیل بود، پی می بریم که شهریار با علی ابوالفتحی و کاتبی علاوه بر اشتراکات و روابط نزدیک فکری و خانوادگی، از سنخیت اجتماعی واحدی بهره مند بوده اند.
کاتبی علاوه بر نوشتن کتابی بنام «سلام به شهریار عزیز» (در سال 1343 که در بالا یادآوری شد) در محافل انس شهریار نیز در حد امکان شرکت میکرد و از آن آفتاب تابناک بهرهها میگرفت.
در یکی از شعرهای جاندارش، که گویی در تفسیر تخلّص خود «جوشغون» سروده ، باز هم به دلبستگی خود به شهریار اشاره کرده و چنین می سراید:
آوای کوهسارم و آواز آبشار آهنگ پر ترنّم غلطان به چشمه سار...
نومیدی فراقم و جان بخشی وصال دلسردی خزانم و سرسبزی بهار
آن نغمهام که سرکشم از گوشۀ قفس آن زخمهام که نغمه برون آورم ز تار
آن نالهام که سر دهد از اندُه جهان آن شِکوهام که سر کشد از جور روزگار...
من شعرم و ترانۀ عشق و سرود غم سر دادهام ز طبع گهربار «شهریار»
وکیل ما در قسمتی از شعر بلند ترکی خود بار دیگر رو به شهریار کرده و نجوا میکند:
...شاعریم، شهریار! بیر داها دانیش دانیش! قارداشلارا ، دوستلارا دانیش
ائلینه اؤلکه نه ، یـوردونا دانیش دانیش! قوی خیالین پروازا گلسین
شیدا بلبل کیمی، آوازا گلسین
در ابیاتی دیگر خطاب«یار جانی» اش ، چنین سلامی مالاکلام میدهد:
یئنه ده الهـامیم آشیب داشیری یئنه کونول من له پیچیلداشیری
اؤز اورک دوستونو سوراخلاشیری سلام اولسون سنه عزیز شهریار
آدینا فخر ائدیر بوتون بو دیار
مرحوم حسین منزوی در کتاب خود با نام «این ترک پارسی گوی»، این پنج مصراع کاتبی را چنین ترجمه میکند: باز هم الهامم میجوشد و سر ریز میکند / باز هم، دل با من به نجوا است/ و سراغ یار جانیاش را میگیرد / سلام بر تو، ای شهریار عزیز! / که تمام این سرزمین به نامت میبالد.
سهم کاتبی در خلق «سهندیه» شهریار
در سال 1350 که استاد شهریار با مقدمهچینی و دعوت شاعر معروف، مرحوم بولود قرهچورلو «سهند» به تهران رفته بود، چند روزی هم مهمان کاتبی شده و از همراهی های او برخوردار می شود که در مدارک و اسناد آن زمان منعکس است این اتفاقات و مهمان نوازیها بود که در نهایت منجر به آفرینش دومین اثر مهم شهریار بنام «سهندیه» شده و شور و حرارت زیادی را در دنیای شعر ترکی ایجاد کرده که بطور قطع کاتبی نیز در این اتفاق بزرگ ادبی بی تأثیر نبوده است.
کاتبی از نگاه علی اصغر سعیدی
آقای علی اصغر سعیدی که از نویسندگان و مترجمین آگاه و دانشمند کشورمان هستند و قبلاً از او در همین مقال یاد کرده ایم، راجع به خُلقیات کاتبی در روزنامه آینده ، سال هفدهم مینویسد: «دکتر کاتبی قیافۀ جدی و گاهی سرد داشت اما صاحب طبعی بسیار لطیف و ذوقی شاعرانه بود. در مواقع خاص، دوست داشت احساسات خود را با زبان شعر بیان کند و عنوان خوش آهنگ «جوشغون» را برای تخلص شعری خود برگزیده بود. در میان اشعاری که از او به یادگار مانده است، بهخصوص قطعهای که خطاب به دوست شیرینش استاد شهریار سروده، سرشار از مفاهیم بکر و نازک اندیشهای فراوان است».
آقای سعیدی چنین ادامه میدهد: «آن روان شاد به ویژه در این سالهای اخیر به تاریخ و فرهنگ ایران زمین علاقه و دلبستگی خاصی پیدا کرده بود و تقریباً تمامی وقت خود را به مطالعه و تحقیق در این زمینه صرف میکرد. اینگونه تحقیقات را از افتخارات زندگی خود میدانست». تا اینکه در تبعیت از سنت گریزناپذیر هستی، در تاریخ 21 دی 1369 در تهران درگذشت و به سرای باقی شتافت. روحش شاد و با اولیا و اوصیا محشور باد!
آخرین اثر دکتر کاتبی
به نظر نگارنده ، آخرین اثر کاتبی ، که در ضمن ویژه نامه چهلمین سال استقلال کانون وکلای دادگستری در مردادماه 1370 به چاپ رسید ، چکیده ای از نظرات و افکار اجتماعی اوست که در تاریخ 17 خرداد 69 نوشت و قبل از فوتش( 21 دی 69 ) برای چاپ در اختیار کانون وکلای آذربایجان قرار داد . این مقالۀ پُرمایه ، «جامعهشناسی حقوقی» نام دارد و حتی اگر آن را به عنوان وصیتنامۀ حقوقی- اجتماعی آن عزیز نیز بدانیم بیراهه نرفته ایم.
در این مقاله وکیل بزرگ ما به طور پیشتازانه مفاهیم و مضامین فکر جدید «عدالت ترمیمی» و همچنین بحث های مربوط به « میانجیگری» و جبران خسارت های مادی و معنوی به بزه دیده را ، که کم کم در جامعه حقوقی کشور مطرح می شود ، پیش بینی کرده است .
عصاره این مقالۀ بیست صفحه ای را در دو بند می آوریم تا دامنۀ سخن را کوتاه کنیم و به روح آن مرحوم درود بفرستیم . البته این تقسیم بندی و عنوان گذاری ها از نگارنده است تا مضامین اساسی مقاله نمایانده شود .
1-زمینه سازی اجتماعی و حقوقی در توجه به وضع و حال بزه دیده و مجرم
«... بدون اصلاح جامعه و تربیت مجرم ممکن است زیان دیده از جرم، بار دیگر با ارتکاب جرم از سوی مجرم پیشین و یا مجرم تازهای زیان ببیند و تاوان قصورها، تقصیرها و عدم اصلاح محیط جامعه را همین زیان دیده از جرم پس بدهد...
جامعه باید با تغییر مسیر زندگی مجرم و کمک گرفتن از فرهنگ و سواد و کار، نیازهای مادی و معنوی وی را از جهت تأمین شغل و تحصیل درآمد برآورده سازد تا زندگی عادی، بدون فکر مجرمانه در نظر مجرم روشن و سودمند شود... اگر تمام باندهای جرم ساز و مجرم تراش برچیده شود و به جای آنها سازمانهای فرهنگی و هنری و فنی و نظائر اینها به وجود آید و جامعه مشکلات زندگی بیکاران و منحرفان ... را از میان بردارد و به جای تنبیه و کیفر، تأدیب و اصلاح و تربیت و راهنمایی مجرم مدنظر باشد و راههای پیشگیری و مبارزه با جرایم آماده گردد و خسارت زیان دیده از دستمزد و درآمد آینده مجرم- که در برابر کار، خدمت و تحمل زحمت بدست میآید، تأمین شود و یا از صندوقهای کمک ترمیم گردد. یقیناً جرم تا حد نازل و ناچیز خواهد رسید و بزهکاریها کمتر خواهد شد. در این صورت جرایم ناشی از افزون طلبی و جاه پرستی هم «در صورت اتفاق» به چشم نخواهد آمد.
2-اولویت بهره مندی از علوم انسانی بویژه حقوق و جامعه شناسی در جامعه
... اگر گرانی سرسامآور، طاقت فرسا و عدم تعادل و توازن درآمد و هزینه معادله را برهم زند، تقصیر با دولت مداران و جامعهسازان و تجارت پیشگان است که اقتصاد سالم برقرار نمیکنند... هر جامعه با دارا بودن شرایط معینی میتواند از حقوق اجتماعی بهرهمند گردد. برخی از این شرایط عبارتند از: همبستگی، همگرائی، مصلحتاندیشی، پیوندهای ثمربخش، شیوههای صحیح در روابط اجتماعی؛ نه زورمداری، تفوّق طلبی، ستمگری، مردمآزاری، جاهطلبی و خودخواهی...
... هم برای بهتر زندگی کردن و هم برای استفادۀ بهینه از وسائل رفاهی و هم برای رفع دشواریها و پیچیدگیها بیشتر از آنچه که از علوم و فنون طبیعی و ریاضی انتظار داشته باشیم، از علوم انسانی، بویژه از حقوق و جامعهشناسی باید بهره بگیریم تا نظامات صحیح و دقیق در تنظیم روابط و مناسبات افراد و جامعه با کمک علم و صنعت برقرار شود...»
آری عزیزان! بقول بزرگان اگر قبول کنیم :«هیچ عملی ولو جزئی هرگز بی اثر نیست و مانند سنگی است که در آب انداخته می شود و پیامدهای آن سنگ در تمام جهات تا بی نهایت ادامه می یابد»، پس چگونه می شود از آثار و برکات وجودی اندیشمندی چون کاتبی چشم بپوشیم و یاد او را بزرگ نداریم و هر از چندی از او یاد نکنیم و از گفته هایش برای خود الگو و معیار برنگیریم؟
جدیت و مسؤولیت پذیری و فعالیت های خستگی ناپذیر کاتبی در مسیر حق طلبی و عشق بی پایان او به پویندگی قلم و خدمت به جامعۀ وکالت ، همگی این شایستگی را دارد و ما را بر آن می دارد که در فقدان آن وکیل صاحب ذوق و اندیشه بگوییم:
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل! از کاروان چه مانَد جز آتشی به منزل؟
0 نظر برای “ از نکته سنجی کاتبی در کتاب وکالت(قسمت سوم )”