در مبحث خشونت علیه زنان بحثی است که جنسیت فی الواقع مبنا و پایه اصلی رفتار خشن و مجرمانه باشد. باید توجه داشت خشونت تنها کتک زدن و تنبیه بدنی نیست بلکه هرگونه رفتار توهین آمیز، تحقیر کردن، شک و بدبینی داشتن، زن را جنس ضعیف و به اصطلاح ضعیفه تلقی کردن، این تفکر که زن ناقص العقل است، این تفکر که زن بیوه دست دوم است میتواند از مصادیق خشونت علیه زنان تلقی شود. لذا میتوان خشونت علیه زنان را در اشکال مختلف دید:
1- خشونتهای جسمی و بدنی: مانند ضرب و شتم و جرح که متأسفانه بسیار شایع است.
2- خشونتهای روانی: مثل تهمت زدن، تحقیر کردن، شکاک بودن
3- خشونتهای اقتصادی: در مضیقه قرار دادن زن از جنبه معیشتی (عدم پرداخت نفقه)
4- خشونت جنسی: در واقع استفاده ابزاری از زن برای بهرهجویی جنسی و التذاذ بردن
5- خشونتهای کلامی: بکار بردن کلمات رکیک و دشنام و یا داد و فریاد زدن
6- مزاحمت و خشونتهای خیابانی: احساس ناامنی در جامعه و خیابان و محل کار
7- ناامنی سیاسی: نگرانی زنان به اینکه حاکمیت و نهادهای موازی که خود را متولی امر فرهنگی و دینی میدانند با بکن نکنهای خلق الساعه درواقع هر روز با یک دستورالعمل جدید محدودیتهایی برای آنها بوجود بیاورند و حتی برخوردهای سرکوبگرانه را افزایش دهند.
8- ناامنی ذهنی و شخصی: متأسفانه ملاحظه میشود در جامعه ما دختر اگر ازدواج نکند به عنوان ترشیده معرفی میشود برای همین دخترها ممکن است حتی به ازدواجهای ناخواسته تن بدهند تا به اصطلاح هویت اجتماعی پیدا کنند.
9- تضییع حقوق زنان: یکی دیگر از مصادیق خشونت تلقی میشود به عنوان مثال مضاعف نمودن وظیفه زنان! هم در خانه کار کند و هم در بیرون.
10- عدم وجود فرصتهای برابر: یکی دیگر از اشکال خشونت علیه زنان اینست که آیا میزان اشتغال در سطوح مدیریتی جامعه برای خانم ها با مردان یکی است؟ آیا جذب خانمها به میزان آقایان در ادارات و سازمان های دولتی یکسان میباشد؟
11- نابرابری قوانین: قوانینی که فرصت بیشتری در اختیار مردان میگذارد: حقوق خانواده، مباحث مربوط به ارث.
12 -حجاب اجباری: حتی بنظرم موضوع حجاب یکی دیگر از مصادیق خشونت علیه زنان میتواند مطرح شود وقتی بحث حجاب و عفاف میشود آنچه که به ذهن سیاستمداران متبادر میگردد نوعاً به سمت زنان معطوف میشود اما در این باره هیچگاه از حجاب و عفاف مردان صحبت نمیشود.
پدیده شوم چشم چرانی متلک گویی به زنان مصداق بارز بی عفتی است اما متأسفانه به زن ها میگویند شما مقصرید که مردان به فساد کشیده میشوند. یا اجبار به پوشیدن چادر در بعضی از ادارات یکی دیگر از اشکال خشونت علیه زنان است در اسلام حجاب تعریف شده چرا باید زنان را مجبور کنیم چادر سر کنند؟
در بعضی از ادارات در مدخل درب ورودی چادر گذاشتهاند که زنها وقتی وارد میشوند موظف اند تا آن را به سر بگذارند. من موکلی داشتم در دادگاه که میگفت: این چادری که به او دادهاند آنقدر کثیف است و بوی نامطبوع میدهد که دارم حالت تهوع میگیرم. واقعاً مانتو و شلوار چه اشکالی دارد که زن را مجبور کنیم چادر بپوشد همین مهم در ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی هم می بینیم. در درب ورودی دانشگاهها نوشته شده پوشیدن روسری و شال در دانشگاه ممنوع است حسب مسموع شورای انقلاب فرهنگی مصوبهای دارد که دانشجویان و کارمندان و استادان در محیط دانشگاه نباید از رو سری و شال استفاده کنند. یا میگویند مانتو مشکی اجباری نیست اما رنگ زننده ممنوع است!
در کجای اسلام برای رنگ حرمت گذاشته شده است؟ یا میگویند خانمها نباید چادر براق بپوشند یا کفش پاشنه بلند پا کنند! آیا واقعاً برای این موارد دلیل شرعی داریم؟ بقول معروف ما کاتولیکتر از پاپ شدهایم. چادر باید یک انتخاب باشد نه اجبار آنوقت کار به آنجا میرسد که طرف در انظار عمومی با چادر ظاهر میشود و در جمع خصوصی فامیل و دوستان بی حجاب است. متأسفانه نظام ما روحیه ریاکاری و دو رویی را با این اجبار و الزامهای غیر شرعی تقویت و ترویج میدهد.
0 نظر برای “ خشونت علیه زنان تنها تنبیه بدنی نیست”