صفحه اصلی / اخبار/ مدرسه حقوق / استقلال وکیل دژ استوار حقوق مردم

استقلال وکیل دژ استوار حقوق مردم


دکتر محمدعلی دادخواه- حقوقدان
استقلال وکیل دژ استوار حقوق مردم

چرا باید چون سرو آزاد       بود در محنت مانده ناشاد

سخن پیرامون ویژگی و برجستگی گروهی است که از برترین دهش خداوند به پشتیبانی بر می‌خیزد. سخن از گزیده مردمانی است که شمشیر قانون را از غلاف قلم به درمی‌آورند تا از آزادی، حیثیت و کرامت انسانی در برابر هر شخصی که به این کرامت و فضیلت و برتری هستی آدمی ناروایی کند بایستند و سره را از ناسره، حق را از باطل و پاکی را از پلیدی در برابر اندیشه و باور دادرسان جدا سازند اما کار این گروه مردمان بدین جا پایان نمی‌پذیرد. آنان روزهای گرم و شب‌های سرد را بر این امید طی می‌کنند تا درمانده فروافتاده‌ای را که هیچ کس یاورش نیست در جایگاه دادگری همسو و همدل باشند. بی‌گمان در یک نظام قانونمند که شاخص هر باید و نبایدی قانون است، این فرهیختگان نگهبانان حقوق آدمی به شمار می‌آیند. بر مبنای همین تلاش و هدفشان است که آنان را حقوق‌بان می‌نامیم؛ از آن روی که گوهر آزادی جوهر طبیعت انسان است و امانت که در سروده نخست آفرینش بدان ره جستند (آسمان بار امانت نتوانست کشید) بازگوی آزادی و استقلال است.

بی‌گمان استقلال فقط ویژه حقوق‌بانان نیست. دادرسان و نمایندگان مجلس نیز از این اتکا و خودفرمانداری برخوردارند. این جداسازی و پاسداشت حق اراده و تصمیم هر فرد بدانسان است که هر یک از آن دیگر گروه‌هایی که یاد کردیم از این نعمت محروم شوند، بخشی از جامعه از حقوق و امتیازات خود محروم می‌شوند.

بی‌گمان در نظام حقوق بین‌الملل نیز به استقلال و تمامیت ارضی کشورها نگرش ویژه‌ای افکنده می‌شود نکته برجسته‌ای که در این صحن و سرا به چشم می‌خورد آن است که هیچ یک از دیگر گروه‌هایی که در تصمیم و در رای خود مستقل‌اند بسان وکلای دادگستری لحظه به لحظه با کسانی که حقوقشان مورد بی‌مهری واقع شده است همسو و همگام نیستند. بدین بررسی ژرف بنگرید که نماینده‌ای از مجلس با برخورداری از استقلال رای و نظر و اقتدار تفحص و گذر در برهه‌ای خاص و زمانی اندک به کار مردم می‌پردازد و هرگز این توش و توان و صورت‌بندی در مسئولیت وی پیش‌بینی نشده است که برخیزد و پا به پای یکی از رای‌دهندگان به خود منزل به منزل بگذراند و به چون و چرایی بپردازد تا حقی را زنده کند و ستمی را بروبد یا دادرسان با عنایت به قاعده اشتغال به موجب قانون فقط هنگامی که پرونده‌ای در نزد او گشوده است می‌تواند یاری‌گر ستمدیده‌ای باشد. هم نماینده مجلس استقلال دارد و هم دادرس دادگاه اما کسی که گام به گام و مرحله به مرحله پا به پای موکل دادباخته خود برمی‌خیزد از مرحله نخست به تجدید نظر می‌رود و فرجام می‌خواهد این حقوق‌بانی است که بی‌گمان استقلالش سودمند‌تر و کارآمد‌تر از دو گروه دیگر است.

حقوق‌بانان پیام‌آوران وحدت و یکپارچگی

سخن این بارم از دریچه‌ای ویژه و نگرشی تازه است که در روزگار ما ارزش آن بسیار برجسته و پررونق است. می‌دانیم جمعیت ایران از گروه‌های مختلفی تشکیل شده؛ کُرد، لر، بلوچ، عرب و ترکمن از یک سو و زبان‌هایی مختلف نیز بر همین‌سان متفاوت کُردی، آذری، ارمنی، عبری و غیره و باورهای گوناگون، شیعه، سنی، مسیحی، یهودی، صائبی و زرتشتیاز دیگر سو. در چنین گیر و داری سخن از پیوند و برخورد بسیار فراوان است که به راستی چه چیز می‌تواند همه ما را در زیر سقفی واحد همسو و همدل گرد آورد؟ آن هم در روزگاری که جهان پر تنش است. غرب هر روز با سیاستی نو دچار موج ناآرام می‌شود و گه‌گاه کمتر به سنگ و ستون منطقی برخورد می‌کند؛ مثل اینکه نظام فرزانگی از بسیاری از حکومت‌ها رخت بربسته است. بیرون رفتن انگلیس از اتحادیه اروپا یک بحران پر ماجرا را رقم خواهد زد؛ گزینش بهت‌انگیز ترامپ، رئیس‌جمهوری که نخست سخن می‌گوید و سپس می‌اندیشد، یک اضطراب و ناهنجاری را در مقیاس جهانی می‌پراکند؛ منطقه ما خاورمیانه نیز چند سالی است دچار بحران و درگیری‌های فراوانی است که شاید آن را در پایگاه نخستین سرزمین‌های ناآرام قرار دهد. از سال 2000 این روند افزایش یافته است اما در سرزمین خودمان افسردگی، اضطراب و بی‌خویشی و خودکشی و طلاق، وجود کودکان کار و نزدیک به 3 میلیون نفر انسان زیر خط فقر هشدار‌های تلخ و تندی است که باید آن را بسیار جدی گرفت. ندانم‌کاری مدیرها که منجر به آسیب‌های طبیعی شده، خشک شدن ارومیه، از نفس افتادن زاینده‌رود، ‌یورش ریزگرد‌ها و شاید بدترین رخداد فساد سامانمند ادرای است که نوکیسگانی با پورشه تجهیزشده و شاسی‌های بلندتر از خودرو‌های معمولی در خیابان ناز می‌فروشند و نزدیک به 250هزار زندانی حجم گسترده‌ای از روان‌پریشی خانواده‌های فراوانی را به همراه دارد. در کنار این ناهمواری‌ها و ناگواری‌ها شمار یازده میلیون پرونده در دادگستری که در گوش ما زمزمه می‌کنند هر پرونده دست‌کم دو نفر را درگیر می‌کند که اگر دادرس و دادورز و کارشناس و کارچاق‌کن را هم به آن بیفزایید نزدیک به 25 میلیون نفر را در آمد و شد دادگستری می‌یابید. برای این همه ناهمواری چه کنیم و دشواری‌ها را چگونه از پیش پای برداریم؟ نسخه سریع و ساده آن است که حقوق بشر را رعایت کنیم تا در میان این همه کثرت وحدت ایجاد شود. حقوق‌بانان سایه‌ساران ارجمندی هستند که ستون‌های این چتر وحدت به شمار می‌آیند.

بی‌گمان هیچ ستونی همانند قوانین موضوعه نمی‌تواند وحدت و همدلی بین ما بر پا سازد؛ البته رزم‌ها و بزم‌های ملی ایجاد همدلی می‌کنند اما هیچ یک همانند قوانین موضوعه نمی‌توانند همسانی و پیوند را در سراسر سرزمین برپا سازند. برای گریز از خودمحوری که سنگ نخست تنش و ضربه هولناک ناهنجاری است، برای دوری از قوم‌گرایی، برای بستن خانه مفسده‌انگیز تبار دوستی و باندبازی بیاییم با کسانی که زورگویی را افتخار می‌دانند به مقابله بنشینیم. فرا قانونی عمل کردن و گزینشی به قانون چشم دوختن و سوءاستفاده از پایگاه قانون همان ناهمواری‌های پیش روست که هر روز می‌بینیم و طوفان‌های بلاخیزی است که هر دم می شنویم و ویرانی و نابودی و هرج و مرج را در نقطه ‌نقطه این خاک مهرورز می‌افشاند و بازخورد آن جامعه افسرده ماست.

پا به پای این رفتارهای غلط برخی از مدیران و مسئولان کلا خود را محور باید‌ها و نباید‌ها می‌دانند و با رفتار خویش تیشه به ریشه وحدت و پیوند‌های میهنی می‌زنند که هویت و شناسایی و هستی ما را در معرض نابودی قرار می‌دهد. اینان بدین‌سان بر ارزش‌های اجتماعی یورش می‌برند که نمونه آن جلوگیری از برگزاری جشن سده است.

یورش‌گرانی که امکان همسویی باشندگان را در این جشن ملی ندادند، از این قانون لازم‌الاجرای ملی بی‌اطلاع بودند که این جشن ثبت ملی شده است و در اوضاعی چنین بحران‌ساز و بحران‌خیز که ما سخت نیازمند پیوند ملی و میهنی هستیم به جای آنکه همکاری‌ها، همسویی‌ها و همدلی‌ها را در جامعه‌ای ناشاد فزون سازند در تفرقه، خشم و بی‌سویی مردم گام برمی‌دارند.

نمونه دیگر جشن اسفندارمزگان است که از هزاران سال پیش در پنجم اسفندماه به عنوان روز زیستن، روز زمین، روز زن و زیبایی بر پا می‌شده و پیشینه و ریشه آن به ایران کهن بازمی‌گردد. بر پایه این روز فرخنده می‌تواند یک همدلی عظیم را بین زنان و مردان بر پا ساخت. با افسوس بسیار این روز را باز نمی‌شناسیم و بعد گلایه می‌کنیم چرا جوانان از روز عشق فرنگی‌ها چنین گرم استقبال می‌کنند! بجاست یادآور شوم در افسانه‌های مردمی آمده است هنگامی که اسفندارمزگان نفس تازه زمین در آغاز ماه عید (اسفند) را یادآور شد، درخت بید چنان از شوق به پا ساخت که فراموش کرد نخست برگ بیاورد و سپس گل دهد؛ به همین علت گل بیدمشک (که عصاره‌اش عطری زنانه است) برگ ندارد.

می‌بینید پاسداری و رعایت این دایره‌های اتحاد نیاز به نظارت، همکاری و همدلی کسانی دارد که به قانون، به حق و به مردم پیوند و آگاهی داشته باشند. فقط وکلای دادگستری ناخدایان کشتی قانون روایی هستند که می‌توانند در دفاع از اصول، قانون و حق سخن خویش را بیان کنند و از این رهگذر حقوق انسانی را پاس دارند زیرا حقوق بشر چنان پیوند ژرف و ناگسستنی با ما دارد که هیچ کس نمی‌تواند با خودکامگی، زورگویی و حق‌کشی تخم حسد و نفرت و بیگانگی را بیفشاند. ایران، سرزمینی باستانی است با تمدنی دیرپا و آینده‌ای پیش رو که امروز میلیون‌ها نفر فرزندان معماران و پاسداران این آب و خاک در آن می‌زیند.

به یاد داشته باشیم همین گونه که ما از پرتو اندیشه و خرد فرزانگان بهره‌مندیم باید کنش و رفتارمان نیز چنان سودمند و انسان‌گرا باشد که آیندگان از آن بهره‌مند شوند. نگرش دادورزانه، بی‌طرفی دادرسان و استقلال وکلای دادگستری پیش‌زمینه این وحدت و یکپارچگی مردم این آب و خاک است؛ زیرا همان‌گونه که در آغاز یادآور شدم استقلال برای آزادی و آزادی برای پیشرفت و ترقی است.

بی گمان فردای روشن در گروی اندیشه روشن است که ...

گشایند بند چون دشوار گردد    بخندد صبح چون شب تار گردد

 

0 نظر برای “ استقلال وکیل دژ استوار حقوق مردم

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.