
بزرگترین معضل کودکان کار این است که در سالهایی که باید به بازی و تحصیل بپردازند در حال کار کردن بوده و در خیابانها رها هستند و مورد آزار و اذیتهای فراوانی قرار میگیرند، کودکانی که در خانوادههایی به دنیا آمدهاند که به دلایل متعدد توانایی ندارند فرزندشان به شکل طبیعی در فرآیند رشد و تکامل قرار گیرد.
بخشی از این مشکلات مربوط به خانواده باشد اما بخش مهمی از این موضوع وظیفه دولتهاست که باید به نوعی از این خانوادهها و کودکانشان حمایت کنند. این کودکان در خانوادههایی به دنیا آمدهاند که معمولا با اعتیاد، فقر، آسیب اجتماعی، گسست و طلاق، خشونت و مهاجرت به دلایل اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و همه این مسایل دلایلی برای فرستادن کودکان به خیابان است. نقش دولتها برای به حداقل رساندن این آسیب اجتماعی این است که وزارتخانهها و دستگاههایی که وظایف حمایت از این کودکان را دارند به درستی انجام وظیفه کنند تا ما این کودکان را در خیابانها نبینیم.
بیشترین کودکان خیابانی کودکانی هستند که خانواده دارند. بچههای فروشنده در مترو، کودکان دارای خانواده هستند اما چون والدین این کودکان برای تامین مخارج زندگی، کار و پول ندارند، مجبورند که کودکان خود را برای کسب و کار به خیابانها بفرستند تا بتوانند اجاره خانه و پول مایحتاج خانواده را بپردازند در حالی که براساس کنوانسیون حقوق کودک و در قوانین داخلی ایران، تحصیلات تا پایان دوره متوسطه باید رایگان باشد و اگر خانوادهای فرزند خود را به مدرسه نفرستد مقامات قضایی میتوانند پدر را تحت تعقیب قرار دهند. در حالی ما در کشور شاهد حضور حجم گستردهای از کودکان خیابانی هستیم که خانوادههای هیچ یک از آنان مورد سوال قرار نمیگیرند و این بچهها حتی از سوی دولت نیز حمایت نمیشوند تا بتوانند به مدرسه بروند.
براساس اطلاعات مرکز آمار ایران و اطلاعات وزارت آموزش و پروش مشخص است که ما چه تعداد کودک در سن مدرسه داریم. بخشی از آنان اکنون به مدرسه میروند حالا سوال اینجاست که بقیه این کودکان کجا هستند؟ بخش زیادی از مشکلات کودکان ما مرتبط با فقر و آسیبهای اجتماعی موجود در خانوادههای آنان است. فرزندی که به هر دلیلی امروز در خیابان است و از تحصیل باز میماند، نمیتواند مراحل رشد خود را به درستی طی کند و با انواع کودک آزاریهای جسمی، جنسی، زبانی، اجتماعی و عاطفی روبهرو میشود. پرسش مهم این است که این کودک در آینده چگونه شهروندی خواهد شد؟
اکنون نهادی به نام شورای عالی کودک در ایران نیاز داریم. ما امروز در ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی را داریم و حتی برای بسیاری از موضوعات شاهد وجود شوراهای عالی هستیم در حالی که برای کودکان تاکنون هیچ شورایی در نظر نگرفتهایم اما ما در این کشور مهمتر از فرزندان و کودکان چه داریم؟ همه تلاش نهادهای مدنی، دولت و مردم برای آینده کشور و فرزندانمان است اما وقتی این کودکان از آسیبهای اجتماعی رنج میبرند چرا ما نسبت به چنین موضوع مهمی بیتوجه هستیم.
بخشی از قانون کار که درباره کارگاههایی با زیر 10 کارگر استثنائاتی قائل شده است، یکی از قوانین مضرر برای کودکان کار است. همچنین برخی از مراکز از کودکان استفاده میکنند و میگویند اینجا یک کارگاه خانگی است بنابراین لازم نیست که تامین اجتماعی را از این موضوع مطلع کنیم؛ در صورتیکه در برخی از این مراکز کودکان کار بیشترین آسیب اجتماعی را متحمل میشوند. در حالی که برای ساماندهی بیشتر موضوعات اجتماعی شوراهایی عالی تشکیل شده است، کودکان به عنوان آیندهسازان و ادارهکنندگان آینده از چنین سیاستگذاریهایی محروماند.
0 نظر برای “ کودکان کار و مسیر ناهموار آینده”