
روز گذشته یکی از همکاران محترم در یادداشتی که فضای مجازی منتشر کردند، با گمانه زنی در باره نامه محرمانه اسکودا، آن را حمل بر اغراض انتخاباتی نموده و با بیان نظرات خود که احتمالا ناشی از «تراکم ظنون» رایزنانِ انتخاباتی بوده است، اینجانب را «مِدودُف» خواندند. به دلایل ذیل فرمایش ایشان را متضمن توهین دانسته و بجاست با تنقیح مناط از ماده 23 قانون مطبوعات، این جوابیه را در کانال خود و تمام گروههایی که یادداشت مذکور را «فوروارد» کرده اند، منتشر و فوروارد فرمایند.
مدودف بودن یعنی «میز نگهدار» و «صندلی نگهدار» بودن برای مدیر دیگری که بدلایلی امکان ادامه حضور در پست مدیریتی را ندارد. کاری که میگویند پوتین در انتخابات روسیه انجام داد و زمینههای انتخاب مدودف را که از همفکران خود بود فراهم کرد تا او هم همچنان برای انتخابات بعد، زمینه را برای بازگشت پوتین به قدرت مساعد نگهدارد.
مدودف بودن یعنی «مهره» بودن در بازی قدرت. اما لازم به ذکر است اینجانب در همه ایام مدیریت خود در حوزه وکالت، نه مهره کسی بوده م و نه وابسته به جناحها یا جریانات خاص. مستقل بوده و هستم و در تمام طول فعالیت خود در کانون یا اسکودا مستقل عمل کردهام. بر همین اساس:
- اگر از هریک از همکاران، پیشنهاد یا برنامه قابل تأییدی دیدهام، قطع نظر از سایه روشنهای روابط شخصی، آن را تأیید کردهام و متقابلا در ردّ نظراتی که فکر میکردهام با ایراد و ضعف مواجه است، بیملاحظات خلاف امانت، مخالفت کرده ام. چرا که فکر می کنم این صندلیهای «موقت» جز امانت وکلا نیست.
- در تمام این مدت به پشتوانه توان علمی خود و با اتکا به الطاف پروردگار، صادقانه برای جامعه وکالت قدم برداشته و تمام توان خود را به کار بسته و بر این امر می بالم و از افتخاراتم این است که اولا دریغ مدارانه و کاسب کارانه و از سر کاهلی یا کوتاهی عمل نکردهام و وامدار هیچ کس نیستم و ثانیا در تمام این شش سال، یک تصمیم که از لحاظ علمی اشتباه باشد، اتخاذ نکردهام و این چنین است که میتوانم با قاطعیت در هر زمانی ازعملکرد خود دفاع نمایم.
- کارشکنیهایی در همه جا وجود داشته و دارد و برای من هم کم نبوده است. از جمله در انتخابات قبلی اسکودا که شاهد بودیم برخلاف صراحت ماده 16 اساسنامه ، در محل سالن رأی گیری و همزمان با رأی گیری، چه تبلیغات مذمومی توسط تشکل یا افرادی علیه اینجانب به اجرا درآمد .
- متأسفم که در این دوره، هنوز خیز و خیزش انتخاباتی شروع نشده ( البته برای یک عدّه) تبلیغات و تخریبهای زود هنگام آغاز شده است. کاش اجازه دهیم اول کاندیداهای قطعی معلوم شوند، بعد فرصت کافی برای تخریب آنها هست.
- اینجانب به هزار دلیل به شخص استاد بهمن کشاورز احترام میگذارم و ایشان را فردی بسیار محترم میدانم و هیچ چیز جز احترام، بزرگ تواضع و ادب از ایشان ندیده ام و گویا ادب با سرشت ایشان درآمیخته است. از محضرشان بسیار آموخته ام و خواهم آموخت. امّا اگر بر فرض بخواهم در انتخابات پیش رو، ورود نمایم تنها وتنها بر اساس «توان علمی و مدیریتی» خود و براساس ملاحظات کاملا شخصی می توانم این تصمیم را بگیرم و مهره یا مدودف و صندلی نگهدار هیچ شخص نبوده و نیستم. ضمن اینکه این امر از ساحت استاد کشاورز هم به دور است، به نوبه خود این اهانت صنفی سنگین را از کسانی که داعیه دغدغهمندی برای پیشرفت صنف وکالت دارند، قابل بخشش نمیدانم.
- همچنین آن اندازه خویشتنداری و ادب در خود میبینم که اگر فردی مانند استاد علم و اخلاق یعنی دکتر مرتضی شهبازی نیا برای انتخابات اسکودا ورود نماید، در میدانی که ایشان وارد شده عرض اندام نکنم و حد نگهدارم. این بسیار تهمت سخیفی است که بخواهم ایشان را بازیچۀ برد انتخاباتی خود قرار دهم. آیا می دانید چه نوشته اید و چه می نویسید؟!
- هزاران شکر به درگاه خداوند که از رشته «مهندسی انتخابات» سر رشته ندارم و منش و مشیِ تخریب، لابی گری، رایزنی، جریانسازیهای قبل از انتخابات، تلاش برای حضور در عکسها و در کنار بزرگان، شرکت در مراسم ختم و یادبود، تلفنهای شب و روز و بی هنگام به همکاران برای احوال پرسی، نهار و شام دادن و وعدههای رفاهی که همه را اهانتی بزرگ به ساحت همکاران میدانم، نداشته و منزّه از این شیوهها، همواره مورد لطف و اعتماد همکاران قرار گرفتهام.
کاش ملاک معرفی افراد در انتخابات، کارنامه و رزومه علمی و مدیریتی آنان باشد نه تخریب دیگران.
- اگر اهل لابیگری و مهندسی انتخابات بودم، هیچگاه آن همه تلاش برای اجرایی کردن طرح «انتخابات آنلاین» نمینمودم. این طرح ضمن اینکه میتوانست، موجب رشد و پیشرفت چشمگیر کانونها از حیث الکترونیک شود، انتخاباتی بی حاشیه و سریع و حداکثری را رقم میزد. اما ببینید در همایش گیلان در این مورد چه گذشت و این گناه تاریخی به گردن چه کسانی است که دلیل مخالفت شان با این طرح را صراحتا این گونه اعلام کردند که «سالی یکبار قرار است همکاران بیایند در کانون ما را ببینند و ما آنها را ببینیم و با الکترونیک شدن انتخابات این فرصت سلب خواهد شد». آیا این تفکر همان نیست که در روز انتخابات دیوار انسانی تشکیل میدهد تا به زعم خود «رأی وکیل» را هنگام عبور از این دیوار استحاله و مصادره کند؟!
مگر فرصت دیدارهای نوروزی و جشن استقلال برای دید و بازدید با همکاران کافی نبوده است؟!
- امّا در مورد نامه محرمانهای که فرمودهاید بر اساس اغراض انتخاباتی و... تنظیم شده است لازم است آگاه باشید که این نامه به تاریخ 10 خرداد به کانونها ارسال شده بود و من از آن بیخبر بودهام و برابر رسید پستی آن در تاریخ 21 خرداد همراه با نامه بعدی اتحادیه ( که احتمالا آن را هم جهت ملاحظه به شما دادهاند)، برای اینجانب از طریق پست ارسال شده و 22 خرداد به دست من رسیده و از مفاد آن آگاه شدهام. پس تمام گمانهزنیهای شما بیاساس بوده است.
- اینجانب به دلایل متعدد و به شدت با عدم برگزاری همایش و تعویق آن تا پاییز مخالف هستم. اتفاقا یکی از دلایل مهم مخالفت من این است که به دلیل بافت اساسنامه، ساختار اتحادیه فشل و ناکارآ است و باید خون تازهای در رگهای آن دمیده شود. درحالی که اصل تشکیل آن ایده بسیار به جایی بوده است. از آنجا که بسیاری از آسیب های ناشی از «سیاست تقنینی» که در این سالها به جامعه وکالت وارد شده است ناشی از نقص ساختاری کانونها و اتحادیه بوده است (و در یادداشتی به همین مضمون در کانال تلگرامی خود، آن را تحلیل کردهام)، پیشنهاد الف – ایجاد معاونت پارلمانی و ب– تبدیل پست نواب رئیس به معاونتها را در تاریخ 25/11/95 به اتحادیه داده و شورای اجرایی در جلسه 28/11/95 آن را پذیرفت و پیشنویس اصلاح اساسنامه هم آماده و به کانونها ارسال شده است. اگر قرار باشد نشست مجمع عمومی تا پاییز به تعویق افتد به این معناست که انتخابات بعدی اسکودا نیز باید بر اساس همین ساختار فشل فعلی صورت گیرد و تا دو سال دیگر همچنان با این مشکل دست به گریبان خواهیم بود. برای گریز از این مشکل باید قبل از برگزاری انتخابات، مجمع عمومی نسبت به اصلاح اساسنامه اقدام نماید. بنابراین به خاطر رعایت مصالح عالیه جامعه وکالت و پیشگیری از آسیب پذیری آن، این اصلاحات ضروری است و فکر میکنم «همین یک دستور جلسه» برای تشکیل مجمع عمومی کافی خواهد بود.
- پاسخنامه محرمانه اسکودا را فاش میگویم و از گفته خود خرسندم که اینجانب مطلقا با تصمیم به عدم برگزاری جلسه مجمع عمومی و تعویق آن تا پاییز مخالف بوده و هستم.
0 نظر برای “ من مِدودُف نیستم هما داودی هستم”