
اگر میخواهی شغلی را بیاعتبارکنی بر عرصه شاغلین آن بیفزا و از تقاضای خدمات آن شغل بکاه. اگر تقاضا برای خدمات آن بسیار بود متقاضیان برای بهره از خدمات آن شغل در صف به نوبت ایستادهاند اگر عرضه زیادشد باید صاحبان آن شغل در کوی و برزن در جستجوی مشتری برآیند و با یکدیگر بر رقابت برخیزند و با تبلیغات نادرست خود را به متقاضیان معرفی کنند گرچه سبب نابودیشان شغلی ایشان شود.
این تدبیر مکارانه تازه نیست متهم کردن کانونهای وکالت دادگستری به انحصارطلبی فراموش نکنند که کانونهای وکلا زمانی انحصارطلب شناخته شد که مدیریت کانون (رئیس کانون) از سوی دولت به مدت طولانی برجامعه وکلا ریاست کرد در حالی که طبق قانون، مدیریت کانون باید توسط وکلای تابع آن کانون انتخاب میشد چه کسی مقصر بود و کانون را انحصار طلب معرفی کرد. جامعه وکالت یا شخص و سازمانی که برخلاف قانون مدیر انتصابی در راس کانون گماشت و بهانهای ساخت برای تاسیس مرکز مشاوره با تبلیغ شعار اشتغالزائی برای جوانان و ارائه خدمات ارزان وکالت اگرچه هیچ ارزانی بیعلت و هیچ گرانی بیحمکت نیست زرناب گران است و زر خام ارزان.
با یک تیر چند نشانه زدند به جوانان فاقد شغل پروانه بیکاری دادند کینه دیرینه خود را فرو نشناندند از اعتبار وکالت کاستند وکلای دادگستری را به سوی (اکل میته) روانه بازار ساختند چه خفتبار است برای وکالت تقاضای خدمت او را به بازار تبدیل کردند و قانون بازار را به وکالت حاکم کردند.
مدارسی حقوقی بسیاری فاقد استاد ورزیده و محبوب حتی در بیابانها و روستاها تاسیس کردند و سیل شهریههای گران را به سوی تاسیسکنندگان این مدارس آزاد سرازیر نمودند و حتی کسبه جز وکم درآمد برای تحصیل فرزندان فرش زیر پای خود را فروختند و به حسابهای بانکی از ما بهتران واریز کردند غافل از اینکه جوان آنها پس از فراغت از تحصیل مدال بیکاری باید در سینه بیاویزد و در جستجوی کارناوال کمپین فشار برپا کند که ما تحصیل کردهایم و نمیتوانیم به شغل پدران خود روی آوریم.
هیچکس نبود یا بود ولی نخواستند یا نتوانستند نیاز واقعی کشور را به فارغالتحصیلان حقوق بسنجد و به قدر نیاز فارغالتحصیل به بازار خدمات وکالت روانه کنند مدعیان انحصارطلبی وکالت برای کاهش تقاضای این حرفه نیز چاره اندیشیدند و سیاهنمایی چهره وکالت دادگستری از طریق رسانههای پر بیننده و پرخواننده هر روز در هر داستان و نمایش وجه همت خود قرار دادند تا مردم از مراجعه به وکیل دادگستری رو گردان شوند افزون بر عرضه خدمات وکالت با ارائه فارغالتحصیلان فاقد شغل و تشنه حتی درآمد اندک و ارائه خدمت به قدر درآمد و کاهش تقاضای مراجعه به وکیل با بد نام کردن و بد گفتن ضد وکالت سهلترین وسیله برای ایجاد هرج ومرج در در حرفه وکالت است تا وکیل دادگستری به جای استقلال در دفاع از حق موکل به مزدوری موکل تن دهد آنانکه صحنه را ساختند شادمانند از تاسیس دو مرکز موازی و رقیب در عرصه وکالت و همچنان سعی به تشویق آن دارند با ارائه چهره خیرخواه جوانان فاقد شغل، در کمپینهای جدی تاسیس فریاد دلسوزانه برای فارغ التحصیلان خود ساخته مدارس حقوق سر میدهند و به کانون وکلای دادگستری فشار میآورند که درها را باز کنید والا خود با کثرت تعداد درها را میشکنیم گویا جز درهای کانون وکلا در دیگری بر روی آنها باز نیست.
با این چه نفعطلبیها و تزویرها به هر حال این واقعیت است پیش روی جامعه وکالت دادگستری و کانونهای وکلا که فارغ تحصیلان به امید کار تحصیل کردهاند شغل میخواهند درآمد میخواهند باید فکری کرد برخاسته از واقعیت و عقل. از دستکاری در عرضه و تقاضای وکالت زیان دیده واقعی ملت ایران است مردم برای دفاع از حقوق خود در مراجع قضایی در جستجوی وکیل توانایی هستند در حد بالای خط متوسط و برای این منظور داشتن پروانه وکالت کافی نیست. بیکار بیکار میماند حتی اگر پروانه وکالت داشته باشد فارغالتحصیل بیکار امروز تبدیل میشود به وکیل بیکار فردا، وکیل بیکار ناگریز به امور باطل روی میآورد(من لا معاش له من لا معاذ له) و کینه داران نسبت به وکالت بهانه جدیدی مییابند برای بد نام کردند در رسانهها که آری در هر دعوی یکی از وکلا یعنی در مجموع نیمی از وکلا قدم در راه باطل دارند و نیم دیگر نیز هفته دیگر ماه دیگر و سال دیگر روانه این راه خواهند شد. آری وکیل دادگستری خطرآفرین است باید با این تدابیر او را در نزد افکار عمومی خوار کرد. وکیل دادگستری باید گرسنه در پی نان با همکاران خود به مسابقه بپردازد و تا اندیشه استقلال و حمایت از حق را از سر بیرون کنند. جوانانی که شما را به کمپین فراخواندهاند برای اجرای مقاصدخود از نیروی شما بهره برداری میکنند این آینده شماست وکیل بیکار. بروید حرفهای فنی و مورد نیاز جامعه را بیاموزید درآمد بیشتری آنهم درآمد حلال دارد. مردم به صاحبان حرفههای فنی نیز هم اکنون نیاز فراوانتری دارند تا به وجود وکلائی این چنینی در بازار بیرونق وکالت.
بگذریم از این مقدمه، چه بایدکرد با آنچه روی داده است که هم منافع ملت آنان که باید در مقابل مراجع قضایی از خود دفاع کند به نحو احسن حفظ گردد و هم فارغ التحصیلان توانا به شغل وکالت درآیند و معاش ایشان حفظ شود یعنی راه میانه چیست؟ داشتن مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد و حتی دکتری حقوق دلیل این توانایی نیست، قانونی تصویب کنند که از ظرفیت معین برای پذیرش کارآموز توسط کانونهای وکلا را حذف کند تا فریاد وا بیکاران که رو به افزایشند خاموش شود و سلاح از دست بدخواهان وکالت بیفتد و صلاحیت علمی که مورد تایید کمپین است میزان قرار گیرد. تواناترین داوطلبان شغل وکالت برگزیده شوند و شان وکالت و حقوق مردم نیازمند به وکیل توانا محفوظ بماند.
فارغ التحصیلان بتوانند به جامعه وکالت دادگستری بپیوندند که حد اعلای توانایی که با عدد(100یا 20) و حد متوسط توانایی (با عدد 50) نشان داده میشود یعنی به فارغالتحصیلان اجازه کارآموزی شغل وکالت داده میشود که نمره قبولی آنان در آزمون حداقل (25یا 15)باشد در این صورت فارغالتحصیلان دارای حداقل نمره 15(در برابر20)نیازی به تشکیل کمپین فشار نخواهد داشت و پس از مدتی اندک سطح اطلاعات علمی وکلای دادگستری ارتقاع خواهد یافت و مردم نیز از وجود وکلای عالم و توانا برخوردار خواهند شد و سواستفاده از بیکاری جوانان رنگ خواهد بافت و ملت ناگریز نخواهند شد با فشار کمپینها به برابری تن دهند .
0 نظر برای “ راه میانه و عاقلانه”