
اغلب رویکردهای پوپولیستی وجوه اشتراکی دارند هرچند شرایط زمانی و مکانی مختلف باشد. در شعارها و وعدههای پوپولیستی سه محوراصلی نقطه اشتراک افرادپوپولیست است:1. آنان خود را ناجی معرفی می کنند و مدعی حل مشکلات ریشه دار جامعه در سریع ترین زمان هستند! 2. با تهمت و تخریب به مدیریت موجود و عقلانیت و نظم می تازند. 3.برانگیختگی توده هایی از مردم که با مشکلات معیشتی درگیرند، اولویت آنهاست. بنابراین، در بادی امر ممکن است باور غالب این باشد که همه پوپولیستها در بینش و مرام شباهتی تام وتنها در رویکرد عملی اندک اختلافی دارند همچنان که در مقایسه اولیه دو پوپولیست معاصر؛ احمدی نژاد و دونالدترامپ، برای برخی این تصور پیش آمد. زیرا از یک سو، نارضایتی و ناامیدی مردم و طبقات محروم جامعه جان مایه شعارها و وعدههای عوام فریبانه آنان بود و از سوی دیگر، با نبود شناخت در زمینه مسایل سیاست خارجی اگر احمدینژاد خواستار نابودی اسرائیل شد، ترامپ گفت میخواهد برای جلوگیری از ورود مکزیکیها در مرزهای آمریکا دیوار بکشد!
به هر روی، پیروزی حیرت انگیز دونالد ترامپ درکارزار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همراه با ادبیات تبلیغاتی مشابه ادیبات تابوشکنانه رئیس جمهورسابق ایران، سبب شد برخی تحلیلگران داخلی و خارجی تحت تاثیر رسانههای آمریکابه اشتباه باور کنندکه تشابه گفتمان پوپولیستی موجب پیروزی اوشده است! همان طوری که روزنامهنگاران و شخصیتهای سیاسی خارجی بارها ترامپ را به پوپولیستهای تاریخ تشبیه کردند.
از این رو، شاید بیدلیل نبود پس از رو کار آمدن ترامپ، واشنگتنپست در گزارشی با تحلیل انتخابات آمریکا نوشت: « ترامپ ورژن آمریکایی احمدینژاد است. پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و گفتمان او و روش معرفیاش به دنیا، مخاطبان را به قیاس جالبی وامیدارد.» همچنانکه پایگاه خبری تحلیلی انتخاب به نقل ازگزارش وب سایت اپن کانادا 6/2/95نوشت : «...هردوی احمدی نژاد و ترامپ از سطح بالایی از رفتارهای پوپولیستی برخوردار هستند که نارضایتی و ناامیدی مردم و نخبگان سیاسی در طبقات مختلف اجتماعی و فرهنگی را به همراه دارد...هردوی آنهابرای منحرف کردن توجه مردم از مسائل واقعی، میگویند همه چیز ظالمانه است...» بااین حال برخی نشریات در حوزه داخلی، این تحلیلها را به گونه دیگری بیان داشتند: «...ترامپ و احمدی نژاد، علی رغم تضاد شدیدی که با هم دارند، شباهت های عجیبی هم دارند. شاید وقتی صحبت از شباهت می شود، ناخودآگاه انتظار برود در همه جنبهها شباهت تام وجود داشته باشد. اما حقیقت این است که رییس جمهور شدن ترامپ در جامعه آمریکایی را باید در بستر اجتماعی، تاریخی و فرهنگی آمریکا بررسی کرد و به همان ترتیب، رسیدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری را در بستر مختص به خود...» در این نوشته، نمونه هایی از این شباهت ها تحلیل شده است :«...ترامپ، به واقع نماد چهره حقیقی آمریکا و ارزش های آمریکایی است، همانطوری که احمدی نژاد، نماد واقعی ارزشهای انقلابی ایران اسلامی بود...ترامپ، در جامعهای سرمایه سالار، یک سرمایه دار موفق است که مفهوم کارآفرینی را به نحو تام به منصه ظهور رسانده است، اما احمدی نژاد یک معلم ساده بوده است که با زندگی کاملا معمولی تا قبل از ریاست جمهوری زرق و برق زندگیهای اشرافی را به هیچ میانگاشته است...» (نشریه دولت بهار 22/8/95)
اما باگذشت برههای از زمان ورویکرد عملی پوپولیست آمریکایی به ویژه درعرصه سیاست خارجی و اقتصاد، این«قیاس جالب» یا«شباهت های عجیب» رنگ باخت و به تضاد شدید بین دو پوپولیست خارجی و وطنی بدل گشت تاحدی که آشکار شد تحلیلهای پیشین زودهنگام و سادهانگارانه بوده است. زیرا جدای از اینکه احمدی نژاد در فرآیندگسترده تاراج بیت المال و ثروت کشور به عنوان فاسدترین دولت ایران از زمان ناضرالدین شاه نامیده شد (پایگاه خبری آفتاب4/4/94) او بخش قابل ملاحظهای از نقد ینگی مملکت و در واقع پول مردم رابرای کشورهایی چون سریلانکا، ونزوئلا، بولیوی، اکوادور، سوریه، عراق، افغانستان، لبنان و... هزینه کردکه هیچ فایدهای برای مردم و کشور نداشت، درمقابل ترامپ که نشانی ازتاراج ثروت کشوربر تارک خود ندارد، در نخستین سفر خارجی خود قرارداد فروش تجهیزات،کالا و فناوری آمریکایی به عربستان به ارزش بالغ بر380 میلیارد دلار امضا کرد که نتیجه آن ایجاد هزاران شغل برای آمریکاییهاست! به عنوان نمونه دیگر، رییس جمهور آمریکا در ادامه سفر در مقابل هم پیمانان خود در بروکسل با قاطعیت اعلام داشت که هزینههای ناتو نباید از جیب ملت آمریکا تامین شود! این رویکرد ترامپ مویدآن است که او برتری طلبیهای سیاسی اقتصادی آمریکا را در راستای حفظ منافع ملی آن کشور تعقیب میکند و در این باره ابایی ندارد که همتایان او با چه نگاهی به او می نگرند به طوری که اگر لازم بداند برای حفظ موقعیت برترش باید نخست وزیر یک کشور را پس بزند، بیتوجه به اینکه دیگران چه قضاوت میکنند. ازاین رو، بدون تایید حرکت غیرمتعارف ترامپ، این رفتار او به نوعی پایبندی به حفظ ارزشهای کشورش تلقی میشود که نقطه مقابل آن، رفتار رییس جمهورکشوری است که زیر پرچم کشور دیگری عکس یادگاری میگیرد یا در مقابل جعل نام خلیج عربی نه تنها در مقام اعتراض برنمیآید بلکه در توجیه عملکرد کاملا غلط به معترضان داخلی پاسخ میدهد که جنگ لغت نداریم! و رفتارهایی فراوان از این قبیل که با هیچ توجیهی در شان یک رئیس دولت نبوده و با وجاهت جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد. اگرچه برخی از تحلیلگران به شباهتهای رفتاری فراوان بین ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی و احمدینژاد قایل بودند و آن را رفتارهای پوپولیستی و به نوعی لمپنیسم تعبیر کردند اما پرواضح است که رفتار این دونوع پوپولیست وقتی پای منافع و حیثیت کشور متبوع در بین باشد تا چه حد متفاوت است.
کلام آخراینکه شاید خیلی چه در داخل و چه در خارج از کشور از اصرار بر مشابهتهای این دو هدفی داشته باشند که به نوعی ماله کشی بر زیانهای حاصل از معرفی و حمایت پیشین آنها از فردی باشد که خسارتهای مادی و معنوی بسیاری برای مردم وکشوربه دنبال داشت و شاید بخواهند بگویند که حتی در آمریکا هم پوپولیسم میتواند حاکم باشد اما در پاسخ به اینها باید گفت میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است!
0 نظر برای “ دو پوپولیست با رویکرد متفاوت”