
يك جائى همين كنار دست تهران هست كه مسئولين گاهى به ضرورت به آن ميبالند همين كنار دست كه اصلا تا چندى پيش جزء استان تهران بود و امروز مردمان بسيار روزهاى تعطيلشان را به جهت نزديكى به پايتخت و البته تماشاى درياچه ايجاد شده بر روى رودخانه، به تماشاى آن ميآيند. اما اينجا به دليل حضور مسئولينى بىمسئوليت گاز ندارد، همان كه صادر ميشود و خارجيان از آن بهره ميگيرند و مردم اين ديار از آن محرومند. اينجا تلفن تقريبا اكثر خانه ها قطع است و مسئولين با كفايت از دست داركوبها كه فقط در ايران وآنهم فقط در اين منطقه وجود دارد به ستوه آمدهاند و از خير وصل آن گذشتهاند. اينجا اينترنت ندارد. اينجا تمام جادههايش داغان است (به نظرم واژه اى مناسبتر از داغان معنى را نمیرساند).
اينجا پزشك ندارد و از اين سادهتر حتى يك داروخانه ندارد كه به ضرورت بتوان مسهلى يا قرص سردردى از آن خريد. به درمانگاهش نميدانم چه نامى ميتوان نهاد كه گاهگاهى تعدادى تازه فارغالتحصيل دانشكدههاى پزشكى دانشگاههاى خصوصى را براى تمرين گفتوگو با بيمار به اينجا اعزام ميكنند. درمانگاهى كه از ابتدائىترين امكانات تشخيص پزشكى يعنى يك آزمايشگاه و يك راديولوژى محروم است وآن تازه فارغ التحصيلان هم براى مداواى بيماران تاق يا جفت مىآورند.
اينجا جازموريان در سيستان وبلوچستان نيست. اينجا بيخ گوش تهران، شهرستان طالقان است و اين نيست جز بىكفايتى مسئولين محلى.
من حرفم با مسئولين محلى اين است كه يا بودجه و امكانات براى كار كردن نداريد و در نتيجه بيكاريد و داريد براى بيكارى حقوق ميگيريد يا بودجه و امكانات داريد وكار نميكنيد و براى بيكارى حقوق ميگيريد. نميدانم اين حقوق حلال است براى شما. اگر بودجه و امكانات نداريد تعطيل كنيد تا مردم بدانند كه اداره مخابرات ندارند اداره گاز رسانى ندارند. تشكيلات درمانى ندارند. راه و راهدارى ندارند واگر بخواهند اينجا بمانند، بايد با امكاناتى كمتر از روستاهاى كشورهاى فقير آفريقائى سر كنند و يا اين چند نفر باقيمانده هم مهاجرت كنند به تهران وكرج و اينجا را رها كنيم براى حيات وحش لااقل.
آقايان مسئولين محلى. آقاى نماينده مردم طالقان در مجلس شوراى اسلامى! اجازه ميدهيد من به جاى شما خجالت بكشم؟!
0 نظر برای “ خلیلی دور، خیلی نزدیک”