
در یک تعبیر کوتاه میتوان توسعه را اینگونه تعریف کرد: «فرآیند انتقال اقتدار از حکومت به جامعه مدنی» و اقتدار نیز عبارت است از «قدرت اعمال قدرت، بدون اعمال خشونت».
وقتی ترامپ رای آورد همه ما نگران «کژکارکرد»های دموکراسی شدیم. نظریه «انتخاب عمومی» در علم اقتصاد حدود پنجاه سال است که روی کژکارکردهای دموکراسی متمرکز شده است و بسیاری از خطاها و ناکارآمدیهای آن را نمایان ساخته است. اما بلافاصله وقتی قاضی دادگاه فدرال آمریکا، فرمان اجرایی ترامپ مبنی بر منع ورود شهروندان هفت کشور به آمریکا را لغو کرد ما با مفهوم «خود اصلاحگری» نظامهای دموکراتیک بیشتر آشنا شدیم و دریافتیم که دموکراسی چیزی بیش از وجود سازوکار انتخابات در یک کشور است. انتخابات فقط یک شیوه انتخاب در دموکراسی است.
اما حتی اگر قاضی دادگاه فدرال آمریکا نیز رای ترامپ را لغو نمیکرد جامعه مدنی در آمریکا آن اندازه قوی بود که بتواند بخشی از پیامدهای منفی این فرمان درباره مهاجرین را خنثی کند. همبستگی هایی که درآمریکا پس از فرمان ترامپ با ایرانیان و دیگر مهاجران ممنوع الورد شده انجام شد، نوعی خنثی سازی پیامدهای اجتماعی فرمان ترامپ بود. جامعه مدنی آن اندازه قدرت داشت که به شیوههای مختلف مخالفت خویش را با این فرمان نشان دهد و با محدود شدگان ابراز همدردی و همراهی کند.
تجربه تاریخی میگوید در فرآیند گذار از توسعه نیافتگی به توسعه، نهادهای مدنی قدرت میگیرند و گاهی اقتداری قابل رقابت با اقتدار حکومتها کسب میکنند. اما این تجربهای است که در کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکایی و در یک روند تدریجی تاریخی رخ داده است. آیا میتوان بدون نیاز به یک فرآیند بسیار کند و فرساینده تاریخی، قدرت نهادهای مدنی را به سرعت ارتقا داد و آنگاه این قدرت را به اقتدار تبدیل کرد.
این دقیقاً همان فرآیندی است که از آغاز قرن بیست و یکم آغاز شده است و با پیشرفت و فراگیر شدن فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، شتاب گرفته است. اکنون بسیاری از جوامع در حال تجربهی مرحلهی عبور از «نهادهای مدنی» به «شبکههای مدنی» هستند. در دنیای جدید، پدیده تازهای به نام «شبکههای مدنی» در حال شکل گیری است که قدرت نهادهای مدنی را متمرکز میکند و گستره نفوذ آنها را بسیار فراگیر میکند و این همان چیزی است که به سرعت به «اقتدار مدنی» میانجامد.
اکنون این فرصت برای جوامع همه کشورهای در حال توسعهای که حکومتهایشان با سرعت مناسب به سوی توسعه حرکت نمیکنند پدیدار شده است که بدون عبور تدریجی از مراحل تکامل تاریخی نهادهای مدنی، با جهش به مرحله شبکههای مدنی، بخشی فرصت از دست رفته تاریخی در فرآیند توسعه خود را جبران کنند.
تفاوت مهم شبکههای مدنی با نهادهای مدنی، در «فراگیری»، «سرعت گردش اطلاعات» و «قدرت خود پایشگری» آنهاست. چیزی که در نهادهای مدنی سنتی وجود ندارد و به همین علت، روند تحول و تکامل بسیار کندی دارند.
خوشبختانه چند حادثه تاریخی این فرآیند را در ایران تسریع میکند. وجود جمعیت جوان، افزایش سریع سهمِ جمعیتِ دارای تحصیلات عالی، گسترش حضور زنان در دانشگاهها و دیگر عرصههای اجتماعی و گسترش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، موجب آماده شدن شرایط اجتماعی برای تقویت قدرت نهادهای مدنی و شکلگیری شبکههای مدنی شده است. هم چنین عوامل چندی دست به دست هم دادهاند تا اقتدار دولت و حکومت را به سرعت به سوی افول ببرند.
0 نظر برای “ حکومت سَمَنها”