
تاریخ جهان سرشار از نام چهرههایی است که هر یک به دلایلی جزو چهرههای نامدار محسوب میشوند. شماری از این چهرههای تاریخی به دلیل کارهای نیک و خدمات درخشانی که در دوره حیات خود انجام دادهاند، نامشان در تاریخ جهان به ثبت رسید و برخی دیگر به خاطر شرارتها و مظالمی که در طول زندگی در حق سایر ابناء بشر مرتکب شدهاند نام ماندگاری در تاریخ بشر پیدا کردهاند، بنابراین شاید بهتر آن باشد که در سلسله مطالبی از این دست که برای چند شماره در صفحه دریچه صوراسرافیل به چاپ خواهد رسید، چهرههای نامدار را به دو گروه چهرههای نیکنام و چهرههای سیاه و بدنام که هر دو به صورت واقعیتی انکارناپذیر جایی را در تاریخ زندگی بشر از دیرباز تا به امروز به خود اختصاص دادهاند، تقسیم کنیم و درباره نقش و زمینههای پیدایش آنها در جوامع بشری به تفکر بپردازیم و تفکر در وقایع و رویدادهای تاریخی و افراد و شخصیتهایی که در به وجود آوردن این وقایع دست داشتهاند، میتواند جوامع بشری را در انتخاب راه بهتر در زندگی و عبرت گرفتن از رویدادهای نیک و بد تاریخ یاری دهد، هرچند که متاسفانه تجربه نشان داده انسانها چندان علاقهای به عبرت گرفتن از تاریخ خود و دیگران نشان نمیدهند و به همین سبب وقایع تلخ و ناگوار تاریخی در هر نسل به گونههای مختلف تکرار میشود. با همه اینها مطالعه وقایع و رویدادهای مهم تاریخی و بازیگران آن همواره از جذابیت خاص خود برخوردارد است که یقینا مطالعه سرگذشت خالقان سرشناس این وقایع هم از این قاعده مستثنی نیست.
ترجمه و تدوین: غلامرضا کیامهر
توماس مور Thomas More (1478-1535)
توماس مور از سیاستمداران و مشاهیر حقوقدانان قرن پانزدهم و شانزدهم انگلیس عمده شهرت خود را با نوشتن کتاب معروف آرمانشهر (Utopia) در سال 1516 به دست آورد و زمانی که حاضر به پذیرش هنری هشتم پادشاه انگلیس به عنوان رییس کلیسای پروتستان کانتر بوری انگلیس نشد، جان خود را از دست داد. توماس مور در سال 1935 از سوی کلیسای کاتولیک رم به لقب قدیس ملقب شدو توماس مور پیش از محکوم شدن به مرگ در مقام مشاور اعظم هنری هشتم از قدرت بالایی در دربار انگلیس برخوردار بود، اما پس از آنکه حاضر نشد ریاست هنری هشتم را بر کلیسای پروتستان انگلیسی بپذیرد، به دستور پادشاه انگلیس، دستگیر، محاکمه و به مرگ محکوم شد. توماس مور تفکرات خود را در ارتباط با ضرورت استقرار نظام سیاسی مبتنی بر عقل و خرد و منطق در انگلیس را در کتاب معروفش به نام (Utopia) به رشته تحریر در آورد، کتابی که میتوان از آن به عنوان سنگ بنای اولیه حکومت دموکراسی در جهان نام برد. گرچه هنری هشتم فرمان مرگ توماس مور را به خاطر افکار دموکراسیخواهانه او صادر کرد، اما بعد از گذشت چند قرن، علاوه بر آن که کلیسای کاتولیک رم او را به لقب قدیس ملقب ساخت کلیسای پروتستان انگلیس نیز لقب شهید اصلاحطلب را به او اعطا کرد. توماس مور ابتدا در دانشگاه آکسفورد به فراگیری زبان لاتین و ادبیات پرداخت و در حدود سال 1494، پدر مور که از حقوقدانان برجسته انگلیسی بود، توماس جوان را برای تحصیل در رشته حقوق با خود به لندن آورد. توماس مور در فوریه سال 1496 به عضویت موسسه معروف (Lincoln inn) که یکی از چهار موسسه حقوقی معروف انگلیس در آن زمان بود، پذیرفته شد تا در آنجا با تکمیل تحصیلات دانشگاهی خود را برای عضویت در کانون وکلای لندن آماد کند. مور در سال 1501 به آرزوی خود رسید و به طور کامل به عضویت کانون وکلا درآمد. اما او به موازات پرداختن به حرفه حقوق و وکالت به سیر در عالم ادبیات و مطالعه آثار عرفانی و کتب مقدس ادامه داد.
بخشی از سالهای عمر توماس مور حقوقدان در تردید میان انتخاب مناصب کشوری و پرداختن به امور مذهبی و کلیسایی گذشت تا آن که سرانجام، لباس راهبان را بر تن کرد و به جرگه راهبان پیوست و در سال 1503 به صومعهای در حومه لندن نقل مکان کرد. در این سالها تلاش توماس مور این بود که بتواند تعادل و توازنی میان خدمت به صومعه و ادامه کار به عنوان یک درسخوانده حقوق برقرار سازد. خصلت دلبستگی به عبادت، ریاضت و روزهداری به موازات پرداختن به امور سیاسی و اجتماعی در توماس مور باقی ماند، اما در عین حال به دلیل احساس وظیفه نسبت به سرنوشت انگلیس و مردم آن، توماس مور را واداشت تا در سال 1504 به عضویت پارلمان انگلیس درآید و همزمان با آن توماس مور برای اولین بار تن به ازدواج داد. مورخان معتقدند که کتاب سرگذشت ریچارد سوم از پادشاهان معروف انگلیس به دو زبان لاتین و انگلیسی به وسیله توماس مور نوشته شده که این کتاب جزو شاهکارهای تاریخنگاری انگلیس شناخته شده است. گرچه مور نتوانست این کتاب را به طور کامل به اتمام برساند، اما اعتقاد عمومی بر این است که ویلیام شکسپیر نمایشنامهنویس معروف قرن شانزدهم انگلیس در نگارش بسیاری از نمایشنامههای خود از وقایع این کتاب الهام گرفته است. اما به رغم شهرتی که کتاب سرگذشت ریچارد سوم به دست آورد، آنچه که بیش از همه موجبات شهرت توماس مور حقوقدان را فراهم ساخت کتاب یوتوپیا یا آرمانشهر او بود که توماس مور در آن کتاب اصول فلسفی خود در خصوص یک جامعه ایدهآل را که همه قوانین و احکام در آن همچون احکام مجازات خطاکاران، کنترل نظام آموزشی، تکثرگرایی مذهبی، آیین ازدواج و طلاق و حقوق زنان براساس عقل و منطق ساری و جاری میشود، به رشته تحریر درآورده است. در واقع میتوان کتاب آرمانشهر توماس مور را سرآغازی برای تحولات سیاسی و اجتماعی و استقرار حکومتهای مبتنی بر قانون در انگلیس و در جهان به حساب آورد. اوج به شهرت رسیدن توماس مورد مقارن با ظهور مارتین لوتر آلمانی و قیام او علیه کلیسای کاتولیک رم بود و پس از آن که مارتین لوتر سلسله مقالات خود تحت عنوان رستگاری را در جامعه آن روز اروپا انتشار داد و کلیسای کاتولیک و اندیشههای خشک حاکم بر آن را به مبارزه طلبید ، این توماس مور بود که برخلاف میل قلبی خود به دستور هنری هشتم مجبور شد در مقام پاسخگویی به مارتین لوتر برآمد و این مقارن زمانی بود که توماس مور از سوی پادشاه انگلیس ضمن ایفای نقش مشاور اعظم برای پادشاه، مسوولیت خزانهداری انگلیس را نیز بر عهده گرفته بود. در واقع توماس مور از شخصیتهای روشنفکر در دربار انگلیس محسوب میشد و مور با طی مراحل پیشرفت در نظام حکومتی انگلیس در سال 1523 به ریاست پارلمان آن کشور نیز انتخاب شد. هرچند که در عرصه عمل میان مور و افکار و اندیشههای هنری هشتم هیچگونه سنخیتی وجود نداشت و همین ناسازگاریها او را وادار ساخت تا در سال 1532 به بهانه بیماری از ریاست پارلمان و بسیاری از مناصب حکومتی استعفا دهد.
او در ابراز مخالفت با شیوههای حکومتی خودسرانه هنری هشتم تا به آنجا پیش رفت که در سال 1533 از شرکت در مراسم به تخت نشستن یکی از شاهزادههای انگلیس خودداری کرد.
سرانجام در اسل 1534 توماس مور به جرم خیانت و همکاری با دشمنان هنری هشتم که در واقع مخالفت مور با ریاست هنری هشتم بر کلیسای انگلیس بود، دستگیر و بعد از مدتی تحمل زندان در برج مخوف لندن محاکمه و به اعدام محکوم شد. ا. در حالی که فریاد میزد خدمت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بر خدمتگزاری پادشاه اولویت دارد به استقبال مرگ رفت.
0 نظر برای “ توماس مور، سیاستمدار و حقوقدان انگلیسی”