
امنیّت و مفهوم آن در عصر کنونی تحتعنوان یکی از مفاهیم تأثيرگذار در حوزه سياست، حقوق و روابط بينالمللي تبديل شده است، بهطوري كه حفظ تماميت ارضي، جان و مال، بقاء و ادامه سيستم اجتماعي و حاكميت كشورها به بود و نبود امنيت در ابعاد مختلف آن وابسته است.
مفهوم امنيت بهعنوان شرط بنيادين حيات انساني در همه جاي دنيا قابل درك است و به گفتمان رايج در عرصه ادبيات سياسي و حقوقي جهان تبديل شده است. چنانچه در اكثر متون حقوقي مهم همچون اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي، كنوانسيون اروپايي حقوق بشر و ديگر منابع مورد تأكيد قرار گرفته است.
امنيت، انتظار نخست انسانها از حكومتها است كه امروز ابعاد گسترده و متنوعي يافته است. تأثيرپذيري امنيت از اقتصاد، فرهنگ، صنعت و جمعيت و تأثيرگذاري آن بر همه شاخههاي توسعه و حيات انساني، به آن نقش بنيادين داده و همه فيلسوفان سياسي گذشته و حال را به تأمل در آن واداشته است.
در دين اسلام امنيت انساني يكي از اصول زندگي و حالتي اجتنـابناپـذير در زنـدگي جمعـي و عنـصري ضروري در بهرهوري از مزايا و مواهب حيات و نيز زمينه ساز تكامل و ارتقاي بشر تلقي شده است. اسلام از امنيت انساني بهعنوان «مقدسترين آرمانهاي بشري و الهي» ياد نموده اسـت. بنـابراين، اسـلام، امنيـت انساني را شرط حركت عظيم اجتماعي براي ملت و زمينهساز پيشرفتهاي معنوي و مـادي مـيدانـد و از منظر اسلام، ميتوان امنيت انساني را «سلامتي و مصونيت از هر تهديدي» دانست. در ايـن راسـتا امنيـت انساني، در گفتمان سياسي اسلام شباهت بسياري به «سلامت» دارد و احاديث اسلامي از آنها به عنـوان دو نعمت ناشناخته نام بردهاند. در حديثي از پيامبر (ص) آمده است: « امنيت و سـلامت دو نعمـت اسـت كه بسياري از مردم در آن مغبونند». همچنين در انديشه امام علي(ع)، امنيـت عـلاوهبـر همـه جانبـه بودن، مقدمه برقراري «عدالت و آزادي» در جامعه است. وی در نامه 18 نهج البلاغـه خطـاب بـه امير بصره ميفرمايد: «موظفي نـاامني را از جامعـه ريـشهكـن سـازي و گـره وحـشت را از دل مـردم بگشايي». علاوهبر اين موارد در بسياري از آيات و روايات اسلامي، بر لزوم حفظ و برقراري امنيت انـساني تأكيد شده است.
فيلسوفاني كه دغدغه عدالت داشتهاند آن را شرط ضروري عدل دانستهاند و كساني كه به رفاه ميانديشيدهاند آن را عامل اصلي آسايش شمردهاند و آنان كه بر توسعه سياسي يا اقتصادي پاي ميفشردهاند، امنيت را عامل و نيز حاصل آن تلقي كردهاند و همه كساني كه براي حاكميت ارزشهاي معنوي تلاش دارند، آن را مقدمه اين واجب ميدانند. در آموزههاي دين مبين اسلام بهعنوان ديني سعادت محور نيز مفهوم «امنيت» بهويژه «امنيت انساني» جايگاه ويژهاي را به خود اختصاص داده است.
از نگاه بینالمللی نیز بدون هيچ ترديدي ميتوان اذعان داشت كه از بين مفاهيم كليدي و محوري امروزه رشته روابط بينالملل موضوع امنيت ميباشد. چنانكه صاحبنظران مطرح دنيا، امنيت را به فلسفهي رشته روابط بينالملل گره زدهاند و تلاش دولتها را در روابط با يكديگر در عصري كه جهاني شدن مورد توجه تمامي كشورها ميباشد، تجلي كسب موقعيت ممتاز اين مقوله و جلوگيري از هر گونه منازعه عنوان نمودهاند.
با وقوع تحولات جديد در عرصه نظام بينالملل حدود و شمول امنیت نيز دامنهدار شده است. با ورود به عصر جهاني شدن و تحولات ناشي از آن از جمله شكلگيري تهديدات نوين عرصه جهاني چون تروريسم، فقر و... ديگر معیارهای سنتي قادر به تبيين صحيح مقوله امنيت بينالملل نيستند. بنابراین گفته میشود، امنيت مفهومي چند وجهي، نسبي و ذهني است و تعاريف متعددي داشته و در ابعادی مختلف _ مادی و جانی، معنوی و عاطفی، فرهنگی و اجتماعی و ... _ قابل بررسی است؛ امّا اكثر محققين در اين حوزه معتقدند امنيت انساني داراي چهار ويژگي اساسي است:
- امنيت انساني يك دغدغه جهاني است و به كل مردم دنيا اعم از غني و فقير مرتبط ميشود.
- مؤلفههاي امنيت انساني لازم و ملزوم هم هستند.
- امنيت انساني و مقابله با تهديدات آن از طريق پيشگيري تضمين ميشود و نه علاج پس از واقعه.
- امنيت انساني مردممحور است. و لذا با كيفيت زندگي، آداب و رسوم ارتباطي تنگاتنگ دارد.
مختصر آنکه؛ امنيت هر آن چيزي است كه شخص بايد احساس كند خطري او را تهديد نميكند، در تمامي كشورها امنيت يكي از مهمترين اصول اجتماعي است. به همين دليل ايجاد نهادهايي در جهت تأمين اين اصل مهم هستند. در اين راستا تلاشهاي فردي و دسته جمعي بـشر در تاريخ براي تأمين آن، شاهدي بر اين مدعاست. براي مثال، تأسيس جامعه ملل و سـپس سـازمان ملـل متحـد، از نمونههاي اصلي تلاشِ انسان در اين عرصه است. در ماده 3 اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده اسـت « هـر كـس حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد» و در ماده 22 همان منبع «هر كس بهعنوان عضو اجتماع حق برخورداري از تأمين اجتماعي را دارد و مجاز است بهوسيلهي مساعي ملي و همكاري بينالمللي حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را كه لازمهي مقام و نمو آزادانهي شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و منابع هـر كـشور بدسـت آورد». ميتوان گفت تأسيس جامعهملل و سازمان ملل متحد درواقع تلاشي در جهت به حاشيه رانـدن نيروهـاي نظامي در معادلات امنيتي و جايگزين كردن ابزارهاي حقوقي، قـانوني، ديپلماتيـك و... بـه جـاي كـاربرد نيـروي نظامي، براي حل اختلافات و پايان بخشيدن به درگيريها بود كه متعاقبـاً اصـالت و اهميـت يافـت و بـه صـورت رويكردي تمام عيار رخ نمود. (ماده 3 و 4 منشور سازمان ملل متحد).
از نظر نگارنده باتوجه به تحولاتي كه در نظام بينالملل و الگوهاي رفتاري دولتها و ساير بازيگران در عرصـه بـينالملـل رخ داده، تعاريف جديد و گوناگوني از امنيت، تحت عنوان امنيت انساني، در آستانه قرن بيستويكم شكل گرفته است كه جامعترين تعريف از آن عبارت است از: عدم وجود تهديدات نظامي، سياسي، اقتـصادي، اجتمـاعي و زيـست محيطـي كـه موجب به خطر افتادن آرامش و آسايش كل جامعه بشري میشود، در اين جامعه تهديد در گوشهاي، موجـب نـاامني تمـام جامعه ميشود و امنيت زماني تحقق مييابد كه تمام جامعه در آسايش و آرامش باشند. از اين رو امنيت با نبود تهديدات براي ملت يا عده خاصي از كل جامعه انساني حاصل نميگردد؛ همچنين وجود ناامني، اضطراب و نگراني برخي افراد و دولتها چه بسا كه امنيت ديگران را نيـز سـلب كند. فعاليت گروههاي تروريستي در كشورهاي مختلف به ويژه كشورهاي توسعه يافته شاهدي بر ايـن ادعاسـت.
0 نظر برای “ امنیت انسانی از منظر بین المللی”