
با وجود به نتیجه رسیدن رخداد بزرگی چون توافق هستهای در سال 1394 و ورود کشور ما به دورانی که عصر پسابرجام نام گرفته و چشم و امیدهای بسیار به نتایج آن رخداد و این دوران جدید هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه روابط خارجی، به آن دوخته شده، اما هنوز کسی به درستی نمیتواند تصویر درشت و روشنی از آنچه کعه حداقل در سال 95 انتظارمان را میکشد ارایه دهد، چه رسد به این که بخواهد چشمانداز آینده میانمدت و بلندمدت ایران را بعد از توافق هستهای و پسابرجام پیشبینی کند.
اثرات برجام در شفاف شدن تصویر شطرنجی اقتصاد امروز ایران
غلامرضا کیامهر
با وجود به نتیجه رسیدن رخداد بزرگی چون توافق هستهای در سال 1394 و ورود کشور ما به دورانی که عصر پسابرجام نام گرفته و چشم و امیدهای بسیار به نتایج آن رخداد و این دوران جدید هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه روابط خارجی، به آن دوخته شده، اما هنوز کسی به درستی نمیتواند تصویر درشت و روشنی از آنچه کعه حداقل در سال 95 انتظارمان را میکشد ارایه دهد، چه رسد به این که بخواهد چشمانداز آینده میانمدت و بلندمدت ایران را بعد از توافق هستهای و پسابرجام پیشبینی کند.
بدین ترتیب شاهد بهترین توصیفی که بتوان برای این دوره خاص از تاریخ معاصر ایران ارایه داد این است که ما در یک دوران چشم انتظاری در درون یک تونل بسیار طولانی که تنها قدری از دهانه بیرونی آن روشن و قابل رویت است به سر میبریم و از میانه این تونل طولانی تا انتهای آن قابل رویت و تشخیص نیست اما در این میان تنها یک چیز به ما میگوید که انتهای این تونل زمان نباید و نمیتواند چندان تیره و تاریک باشد، چه نه اقتصاد و نه جامعه ما بیشتر از آنچه که در سالهای گذشته و در دوره دولت نهم و دهم بر آن گذشته، نمیتواند وجود یک تونل تاریک را بر سر راه خود تحمل کند. شاخصهای بسیار منفی اقتصادی ما همچون نرخ بالای بیکاری، نرخ منفی رشد اقتصادی، نرخ بسیار پایین سرمایهگذاری و تولید و بالا بودن غیرقابل وصف هزینه واردات و تجارت خارجی ما که بسیاری از آنها علاوه بر سوءتدبیرها و سوءمدیریتها ریشه در تحریمهای اقتصادی و انزوای شبکه بانکی ما دارد، دولت یازدهم در سه سالی که بر سر کار بوده تلاش زیادی برای غلبه بر مشکلات به ارث مانده از دولت نهم و دهم به خرج داده، اما عمق و گستردگی این مشکلات به قدری زیاد است که برطرف کردن همه آنها به سالها صرف وقت نیاز دارد و تازه زمانی میتوان به سرانجام این تلاشها امیدوار بود که تمامی ارکان حاکمیت بر روی یک ریل واحد با دولت حرکت کنند.
از ظواهر امر چنین پیداست که علیرغم برخی رفتارهای عناصر تندرو هم در داخل کشور خودمان و هم در هیات حاکمه آمریکا در پشت صحنه واقعیتهای دیگری در جریان ایت که یکی از تازهترین نشانههای نصر اخیر وزیر ایتالیا به تهران در راس صیک هیات دولت و پنجاه نفر از مقامات و فعالان اقتصادی و تجاری این کشور اروپایی و توافقنامهها و تفاهمنامههایی بود که در این سفر دو روزه میان دو طرف به امضا رسید و قرینه امیدبخش دیگر که میتوان آن را تا حدود زیادی غافلگیرکننده نامید اعلام آمادگی شرکت هواپیماسازی بوئینگ آمریکا برای اعزام هیاتی به ایران به منظور بررسی امکان فروش هواپیماهای مسافربری بوئینگ به خطوط هوایی ایران است. یقینا در صورتی که هیات حاکمه و بانکهای آمریکایی چراغ سبز نشان نمیدادند، شرکت بوئینگ از بیم مجازاتهای اقتصادی احتمالی، جرات اتخاذ چنین تصمیمی را به خود نمیداد و مانند شرکت اروپایی ایرباس، برای فروش هواپیما به ایران اعلام آمادگی نمیکرد و با اعلام آمادگی ساچه، بزرگترین شرکت بیمه ایتالیا برای بیمه قراردادهای تجاری که شرکتهای اروپایی با ایران منعقد میکنند، یکی دیگر از علایم روشن شدن تدریجی افق اقتصاد ایران است، که در حال حاضر به دلایل گوناگون همچون برخی فیلمها و سریالهای تلویزیونی پارهای از صحنهها و تصاویر آن شطرنجی به نظر میرسد و به همین سبب، به درستی نمیتوان تمامی آنچه را که در پشت این تصاویر شطرنجی میگردد به درستی از هم بازشناسی کرد. اما در ارتباط با آینده اقتصاد و پسابرجام ایران که حالا عناصر بسیار مهم دیگری به نام اقتصاد مقاومتی هم به الزامات آن افزوده شده، اثراتی است که توافق هستهای و برجام بر زدودن تابوی ایران هراسی از اذهان مردم و مقامات دولتهای اروپایی و آمریکایی و دیگر کشورهای جهان داشته، تابویی که به اندازه تحریمهای اقتصادی سد راه ورود ایران به دهکده کوچک تجارت جهانی بوده است.
امروز از آن درستگوییها و ستیزهجوییهای رفتاری و کلامی رایج در دوره دولت نهم دو دهم که تصویر تیره و تار و مخدوشی از ایران در افکار عمومی مردم جهان ترسیم کرده بود، از شروع کار دولت یازدهم جای خود را به یک دیپلماسی متین و آشتیجویانه که بهبود روابط ایران با دنیای خارج را در دستور کار خود قرار داده، واگذار کرده و در سایه استمرار همین دیپلماسی که اولین و بزرگترین ثمرات آن در توافق تاریخی هستهای و پسابرجام متجلی شده، زمینه برای زدوده شدن ایران هراسی و ارایه تصویری مثبت و همچنین بسیار تاثیرگذار در تامین صلح و ثبات در منطقه به مردم جهان فراهم شد، که اگر تداوم پیدا کند، بدون تردید در دوره دوم ریاست جمهوری آقای دکتر روحانی ما شاهد به ثمر رسیدن این تلاشها در جنبههای گوناگون اقتصاد خود خواهیم بود و مردم ایران بعد از سالهای طولانی طعم شیرین آن را در معیشت و سطح رفاه زندگی خود خواهند چشید.
این سرنوشت محتوم اقتصاد ایران بعد از توافق هستهای و رفع تحریمهای اقتصادی است. چه اگر شرایط بیش از توافق هستهای برجام که اقتصاد و کیان زندگی همه ما ایرانیان را در معرض تلاشی قرار داده بود، ادامه پیدا می کرد، یقینا امروز دیگر امکان چندانی هم برای تحقق بخشیدن به اهداف بزرگ اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبری نظام نیز وجود نمیداشت و پیامدهای خسارتبار آن به صورت گسترش هر چه بیشتر فقر در جامعه، افزایش نجومی نرخ تروم و بیکاری، تشدید رکود و انجماد اقتصادی گسترش افسار گسیخته مفاسد بزرگ اقتصادی، تشدید انزوای ایران در صفحه بینالمللی و در نتیجه سقوط هرچه بیشتر بسیاری از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، قانونگریزیها و بسیاری از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، قانونگریزیها و بسیاری از دیگر آسیبهای اجتماعی که دیگر هیچ قانون یا رای مهار آنرا نمیداشت، ادامه پیدا میکرد.
ولی روی کار آمدن دولت یازدهم، قطار سرنوشت ایران و مردم ایران را بر روی ریلی دیگر و مسیر حرکت دیگری قرار داد. مسیری که اگر در نیمه راه دچار انحراف نشود، میتواند چراغ امید به آینده را خصوصا در نسل جوان ایران روشنتر کند. میتواند بر پدیده نگرانکننده فرارمغزها تا حد زیادی تاثیر گذارد و شرایط مساعدتری برای ماندگاری آنها در میهن و کمک به پیشرفت و توسعه آن فراهم سازد. میتواند رکود حاکم بر کسب و کارها را که سد راه ایجاد اشتغال و ارزش افزوده در جامعه ما شده است، برطرف سازد و میتواند به صنعت گردشگری ما که منبع بزرگ تولید ثروت و کسب درآمدهای هنگفت ارزی برای کشور ماست رونق ببخشد و خلاصه کلام آن که اجرایی شدن همه جانبه برجام و بهبود و گسترش روابط ما با جهان خارج همراه با مبارزه با سوءمدیریتهای موجود و انجام اصلاحات ساختاری گسترده در تشکیلات دیوانسالاری دولت میتواند ایران بهتر و آبادتری برای نسلهای امروز و فردای این سرزمین بسازد.
0 نظر برای “ اثرات برجام در شفاف شدن تصویر شطرنجی اقتصاد امروز ایران”