
صوراسرافیل: مهدی فردیان؛ لیسانس علوم ارتباطات، دانشآموخته کارشناس ارشد جامعهشناسی و فعال حوزه حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت هستند. همکاری و عضویت در کانون دانش پژوهان با آسیب بینایی دانشگاه تهران، موسسه رفاه نابینایان شهرستان بانه، آهنگساز، دبیر سومین جشنواره موسیقی نابینایان و کمبینایان و... از جمله فعالیتهای اجرایی فردیان است. ایشان از طریق ترجمه، نوشتن یادداشتها و مقالات، ایراد سخنرانیهای علمی و همکاری با سازمانهای مردم نهاد سعی در تحقق حقوق شهروندی اقشار آسیب پذیر جامعه و همچنین حوزه موسیقی و کارهای فرهنگی دارد. ورود فردیان به عرصه حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت همانا معلولیت ایشان به دلیل از دست دادن کامل بینایی در شش سالگی در پی انفجار مین در شهرستان بانه در سال 1369 در حین بازی کودکانه بود.
(بررسی علل و پیامدهای اجتماعی شرکت کنندگانی که شرایط استخدام در آموزش و پرورش ایران در سال 1396 را ندارند)
مهدی فردیان
این بار آموزش و پرورش با استعانت از داروینیست اجتماعی که پای و اساس نازی ایسم است و با خلاقیتی بیبدیع شرایط استخدامی خود را بدین گونه به رخ 15 تا 20 درصد از جامعه ایران میکشد؛ نابینایان ،کوتاه قدها، شش انگشتیها و... نباید فضای عنبرین و مینو صفت سیستم را مکروه سازند.
جهت بررسی موضوع نکاتی را از نظر میگزرانیم.
1- با تصویب قانون جامع حمایت از معلولین در سال 1383 مقرر گردید تا سازمانها، موسسات و دستگاههای دولتی سه درصد از استخدامی های خود را به معلولین اختصاص دهند اما هر کدام از این بخشها و در راس آنها آموزش و پرورش به نوبه خود از این قانون سر باز زدند. آموزش و پرورش در دورههای قبلی خود سلامت جسمی و روان را به عنوان شرایط استخدامی خود اذعان نموده بود و هر گاه نابینایان و کمبینایان در آزمون نمره قبولی کسب میکردند در گزینش به دلیل نبود بینایی رد صلاحیت میشدند اما این بار خیال همه را راحت کرد که آموزش و پرورش معلول نمیخواهد. سوال این است که آموزش و پرورش از چه چیزی فرار میکند و میخواهد به کجا برسد؟ طبق آمارهای سازمان بهزیستی در حدود پانزده درصد از جامعه ایران معلول است لذا اگر در خانواده هر معلول سه یا چهار نفر با او زندگی کنند در حدود 50 تا 60 درصد به این آمار اضافه میگردد که با معلولیت در رابطه تنگا تنگ هستند. ایران سرزمینی جنگ زده است لذا وجود میلیونها مین خنثی نشده و صوانح بیشمار رانندگی هر روز به آمار معلولیت در ایران می افزاید باز این در حالی است که رنج معلولیت در جوامع پیشرفته نیز ده درصد ثابت است که تغییر چندانی نمیکند در نتیجه معلولیت امری ثابت و طبیعی برای هر جامعه ای است. بر این اساس هدف از چنین تبعیضهایی چه چیزی میتواند باشد؟
قائل شدن بین معلول و غیرمعلول، یک بار ارزشی قوی به مفهوم نرمال میدهد. وقتی که شرایط طبیعی ساختار اجتماعی نرمال تلقی میشود هر فردی که از لحاظ ظاهر، عملکرد، رفتار و اعتقاد به این معیار منطبق نباشد، غیرعادی محسوب میگردد و از بسیاری امکانات که در دسترسی افراد عادی است محروم میشود به عبارت دیگر مشکل نه در خود فرد معلول بلکه ناشی از تبعیضیست که آموزش و پرورش میان او و دیگران قایل می شوند.
2- مگر جز این است که هدف بسیاری از مردم جهت تحصیل کار و امرار معاش است؟ لذا یکی از پیامدهای این ظابته کاهش یا نبود میل به تحصیل در بین معلولین است و این پیام پنهان را برای معلولین در بر دارد که کار و شغل که شیرازه وجود آدمی است نباید جزء اهداف شما از تحصیل باشد. آموزش و پرورش به جای آنکه بستر مناسبی را جهت حرکت و رشد آحاد جامعه فراهم آورد که یکی از اهداف اصلی آن است، عملاً بخش عمده ای از جامعه را منفعل و خانهنشین میکند که پیامد آن ترویج تبعیض و قانونی عمل ننمودن سایر ارگانها و بخشهای دیگر اجتماع در ارتباط با امور معلولین است.
3- تردیدی نیست که بخشی از معلولین با توجه به نوع معلولیتشان نمیتوانند در آموزش و پرورش مشغول به فعالیت باشند اما نوع شرایط استقدامی در این دوره همه معلولین را از تیق خود گزرانده است. آیا در آموزش و پرورش همه باید به تدریس مشغول باشند؟ آیا به جز مدارس مکان دیگری در این وزارت خانه یافت نمیشود که معلولین بتوانند در آن کار کنند؟ به جرئت میتوان گفت معلولیت در چنین فضایی نمود پیدا میکند زیرا وجود نقس در افراد نیست که ایشان را معلول می سازد بلکه هرگونه فقدان يا كاهش فرصت براي مشاركت در زندگي اجتماعي در سطحي برابر با ديگران است که افراد را معلول میسازد. وزارت آموزش و پرورش بایستی در نظر داشته باشد اتخاز چنین تسمیمی منجر به بهبود وضعیت تحصیلی دانش آموزان نمی گردد بلکه تنها شرایط زندگی معلولین را دشوارتر میکند. سادهترین پیامد این طرح حذف معلولین به عنوان شاغل در آموزش و پرورش است اما این وزارت خانه باید جوابگوی دیگر پیامدهای منفی این تسمیم نیز باشد که در آینده گریبانگیر معلولین میشود. مواردی که ذکر گردید بخش بسیار کوچکی از پیامدهای منفی این ظوابط دلبخواهانه و ویرانگری است که آموزش و ... وضع نموده است.
0 نظر برای “ آموزش و پرورش ، ورود معلول مطلقا ممنوع”