صفحه اصلی / اخبار/ حقوق و اقتصاد / ترافیک کلانشهرها دشمن رشد و توسعه اقتصادی کشور

ترافیک کلانشهرها دشمن رشد و توسعه اقتصادی کشور

غلامرضا کیامهر

این ضرب المثل قدیمی را که می گوید وقت طلاست، همه ما در طول زندگی بارها و بارها شنیده ایم هرچند که امروز مردم کشورهای پیشرفته صنعتی جهان که زندگی شبانه روز خود را با عقربه های ثانیه شمار ساعت هایشان تنظیم می کنند، این ضرب المثل را به چالش کشیده اند و می گویند ارزش طلا هرگز به پای ارزش وقت نمی رسد و استدلال می کنند که با صرف پول و وقت میتوان طلا خرید اما اگر همه طلاهای موجود در دنیا را بدهی قادر نیستی حتی برای یک ثانیه عقربه زمان را بهعقب بیاوری و برای خودت وقت بخری.در نظر همان مردم کتاب زندگی تنها کتابی است که تنها یک بار منتشر می شود و تحت هیچ شرایطی و با هیچ زور و قدرتی امکان تجدید چاپ کتاب زندگی هیچ انسانی وجود ندارد،اما ببینیم که ما ساکنان کلان شهر تهران،شهری با نزدیک به پانزده میلیون نفر جمعیت که عنوان پایتخت کشور راهم یدک می کشد و مرکز ثقل تمام تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های کلان اقتصادی،اجتماعی و سیاسی کشور است،با آزمندیهای سیری ناپذیر جماعتی خواص و سو تدبیرهای سالیانه گذشته مدیران شهری و متولیان شهرسازی چنان شهری برای خود ساخته ایم که در آن وقت و تحظه های عمرمان به بی ارزشترین متاع تبدیل شده است. از آلودگی مرگبار هوای کلانشهر تهران در بسیاری از ایام سال که بگذریم، و فقیر و غنی و پیرو جوان بدون کمترین تبعیض و بی عدالتی و نابرابری آنرا استشمام می کنیم، ترافیک زجرآور شبانه روزی آن است که لحظه های عمر تجدید ناپذیر ما را بیرحمانه می سوزاند و به هدر می دهد و دلمان خوش است که اهل تهران هستیم و با تهرانی بودن خود به عالم و آدم فخر می فروشیم. تفاوتی نمی کند که پولدار باشیم یا فقیر و آس و پاس، تاجر میلیاردر باشیم یا کارمند حقوق بگیر یک لاقبای اداره، استاد ممتاز دانشگاه و وکیل پایه یک و برجسته دادگستری ، یک پزشک یا جراح عالیقدر باشیم یا یک دانش آموز دبیرستان و دانشجوی دانشگاه، راننده یک خودرو گران قیمت میلیاردی باشیم یا یک پراید دست دوم زهوار در رفته، در اینجا هم عدالت و برابری کامل برقرار است. یعنی هر چه و هر که باشیم، باید همه روزه برای رفت و آمد میان محل سکونت، محل خدمت یا کسب و کار خود، حتی برای فاصله های کوتاه، ساعتها از وقت خود، این سرمایه ارزشمندتر از تمام طلاهای موجود در جهان و این متاع تجدید ناپذیر را درترافیک سرسام آور شبانه روزی این کلانشهر که حالا رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی هم از آن با عنوان زجرآور یاد کرده، بیرحمانه بسوزانیم و بر باد دهیم. آن لحظه های عمری که باید در پای خطوط تولید و ایجاد ارزش افزوده برغای اقتصاد کشور، آن اوقات گرانبهایی که در مدرسه و دانشگاه باید صرف آموزش و اعتلای عملی نسل آینده کشور شود، آن پنجه های طلایی که باید نجات بخش جان بیماران دردمند بر روی تخت بیمارستانها باشد و به طور کلی آن لحظه های با ارزش عمر همه کسانی که باید با حضور به موقع در محل کار و خدمت خود و با شادابی و نشاط گره گشای انبوه مشکلات اقتصادی کشور باشند،دارند همه روزه ساعتهای طولانی از وقت و لحظه های عمر خود را در پای گره های باز نتشدنی ترافیک تهران به رایگان قربانی می کنند، آن وقت ما در چنین شرایطی انتظار داریم اقتصادمان رشد و توسعه پیدا کند، چرخهای نیمه تعطیل تولید در کشور به کار بیافتد، کسب و کارها از رکود و کسادی فلج کننده کنونی خارج شود، سازمانها و موسسات دولتی برخوردی کریمانه و دوستانه با مردم داشته باشند، نظام بانکی سالم و پیشرفته و مشکل گشایی داشته باشیم. رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی مستلزم به وجود بهره وری آن هم در سطح حداکثری در کشور و جامعه است و متاسفانه ما در کشوری زندگی می کنیم که براساس آمارهای رسمی پاین ترین نرخ بهره وری را دارد. عوامل گوناگونی در کاهش نرخ بهره وری در کشور ما دخالت داشته که در کلانشهر تهران و تا حدود زیادی در سایر کلانشهرهای کشور، ترافیک به یک عامل کاهنده نرخ بهره وری تبدیل شده است. آمارها می گوید میزان بهره وری کارکنان سازمانها و ارگانهای دولتی از هشت ساعت کار حداکثر حدود 30/1 ساعت اما همه کاسه کوزه ها را نباید بر سر کارمندان بشکنیم. بهره وری آنها تا حدود زیادی در پای معضل نفس گیر ترافیک کلانشهرها قربانی شده است. حاصل جمع آلودگی هوا و گره های باز نشدنی ترافیک شبانه روزی کلانشهرها و در راس همه آنها کلانشهر تهران خبر مردمی عصبی، بی انگیزه، پرخاشگر، ضد قانون و نیروی کار با بهره وری پایین چیز دیگری نمی توان انتظار داشت. این یک پدیده ضد بهره وری، ضد نشاط و سلامت و ضد توسعه اقتصادی است که متاسفانه از چشم اغلب مردم و مسوولان پنهان مانده است و تا این معضل تعدیل یا ریشه کن شود، تا آینده ای نامعلوم آش همین و کاشه همین خواهد بود. برخلاف تصور برخی مدیران رویازده، توسعه یافتگی تنها در برجها و بناهای پر زرق و برق اتوبان و بولوار و مراکز تجاری و اتومبیل های اشرافی و گران قیمت و امثال اینها خلاصه نمی شود. برای رسیدن به توسعه یافتگی به مردمی سر زنده و پرنشاط و نیروی کار با انگیزه و دارای بهره وری بالا نیاز داریم که شوربختانه هیسچ یک از این شاخص ها در کلانشهر تهران و سایر کلانشهرها که افزون بر نیمی از جمعیت کشور را در خود جای داده است، به چشم نمی خورد.