صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / پاسداری حق شادی کودکان

پاسداری حق شادی کودکان


 دکتر محمد علی دادخواه- حقوق دان

مست و خوشم کن آن گهی رقص و خوشی طلب ز من

در دهنم بنه شکر چون ترشی نمیخوری

در ساختار مکتب حقوق طبیعی روانشناسی همواره بر جامعه شناسی جایگاهی برتر دارد ، باورمندان این مکتب حقوقی می گویند اگر روان آدمی با آرامش و آسایش بالیده شود خود جامعه ای خرسند و آسوده را بر پا می سازد اکنون کمی به نخستین روزهای زندگی انسان بنگریم

کودک در خانواده گام می نهد و در نگاه چشمان پدر و مادر مهر می آموزد خانواده ای موفق عمل می کند که به جنبه های شادی فرزندان خود نگرشی پیگیر داشته باشند

کنشگرانی که پس از خانواده به آموزش ، پرورش و پاسداری شادی می پردازند برترین مسولیت حفظ صلح گسترش فرهنگ رواداری رونق اقتصاد و به طور کلی توسعه جامعه را در کوله بار خود حمل می کنند در این آمد و شد آموزگاران کودکان باید در راستای برپاداشتن محیط شاد زندگی کودکان تلاشی پیگیر داشته باشند به گونه ای که این دغدغه حس ایجاد رضایت و خرسندی را در نونهالان بذر پاشند و بپایند در غیر اینصورت چشمداشت ناروایی  است که از کودک افسرده جوان شاداب را بخواهیم ، فیلسوفان و اندیشه گران گذر کاروان انسانی از پیش از میلاد تا سده بیست و یک بر آدمی یادآور شدند غرور سبکسری ،  ادب و تربیت در هر جامعه ای بازخورد آن تلاشی است که در سالهای نخستین زندگی آدمی در برابر چشمان وی نهاده ایم گزارشگران تاریخ در بررسی تمدن ها و کامیابی و شکست ملت ها به گونه های مختلف این کنش و واکنش را به ما یاد آور شدند سعدی هم که سر خیل پند آموزان اخلاق فرهنگ ماست یاد آور شده « از کوزه همان تراود که در اوست »

اکنون باید ژرف تر بر این عاطفه درونی و نیاز همیشه آدمی بنگریم که خشت آدمی و هستی و سرشت وجودش آمیخته ای از نیازهای گوناگون است . این کشش ها و گرایش ها او را وا می دارد تا در جهت ماندن ، زیستن و بهتر زیستن و شادمانه زیستن در پی آنچه برای تامین زندگی  توام با آرامش و شادی لازم می داند گام بردارد . در این گیر و دار آدمی ناگزیر است از خویش به سوی دیگران رود و زمینه آن را فراهم آورد تا دیگران در جهت برآوردن خواست ها و آرزوهای وی با او همکار و هم گام شوند نخستین خشت جامعه انسانی درست در همین جایگاه گذارده می شود که آدمی برای تامین خواست ها و دستیابی به برایش لذتبخش و خواستنی  است با دیگر آدمیان همکاری کند در این لحظه ناگزیر از بستن پیمان و پایداری این پیمان هاست . مرزبندی این خواست و کنش و تعیین کف و سقف میل و اراده و آرزو و آمیختن آنچه برای دیگران انجام می دهد و آنچه از دیگران چشمداشت دارد تا برای او انجام دهند تا در این آمد و شد احتیاجات نزدیک و دور خود را بر آورده سازد و بر  پایه استعداد و لیاقتش جمع دیگر افراد به کمک او بشتابد.تجربه و دانش اندیشورزان طول تاریخ و این سر چشمه های پیدا و پنهان که در حقیقت نیروی کار گزار تشکیل مبنای پیمان جمعی هستند را حقوق می گوییم . حقوق یک پدیدار اجتماعی است که بشر ان را پی ریخته تا هر کس حدود ( حقوق ) خود را باز شناسند و در عین حال به تامین نیازهای طبیعی و منطقی او برخیزد . دستاورد این همه باید و نباید را برای زیست آدمی در روزگار ما حقوق بشر نامیده می شود 

پیشینیان گفته اند حقوق قاعده ای است که از خرد به منظور همگام شدن با قوانین فطری تراوش می کند اکنون بازگردیم به انسانی که از کودکی هنگامی که لبش خندان است مادرش احساس آرامش می کند . یعنی خمیر مایه وجودی او آگهی شادمانی هستی اوست که پیام رسانش خنده ای است که بر لب وی پیدا می شود البته منبع و مبنای حقوق یکی نیست ، مبنای حقوق بر پایه نظم و دادگری و نیاز جامعه انسانی است اما منبع حقوق به فطرت ، خلقت ، و آن قوای لایزال الهی بر می گردد که ما در نوشته های آینده به این منابع سر خواهیم زد تا بنگریم که آیا دین ها ، باورها ، و فیلسوفان و جامعه شناسان درباره شادی انسان و شادزیستن او چه گفته اند تا بنگریم که آیا دین ها ، باورها ، و فیلسوفان و جامعه شناسان درباره شادی و شاد زیستن او چه گفته اند ، عرف ، سنت ، رسم ، بزم ، باور و فرهنگ و دین به این پدیدار برترین مخلوق خداوند چه نگرشی دارند در باورهای مذهبی وعده زندگی شادمانه است و در فراخوان مکتب های مادی نیز آگهی این شادی انسان به فراوانی به چشم می خورد . پس همانگونه که پیش از این گفتیم انسان در هر نقطه ای از این کره خاکی که بزید خواستار زیستن توام با شادی و نشاط است .

و پیامبران در نوید ها و امید های یکه بر آدمی ارزانی داشته اند وعده دستیابی به توام با شادی و آرامش را به فراوانی گفته اند . از دیرهای دور اوستای زرتشت ، زبود ، داوود ، تورات موسی ، انجیل عیسی و قرآن پیامبر اسلام همه آدمی را در رهایی از غم و رنج و اندوه و رهیابی به زندگی توام با شادمانی و شور و نشاط دعوت و پذیرش کرده اند

گفتنی است ادیان با این کلام آغاز می کنند که فطرت آدمی را مورد پذیرش قرار می دهیم بر این پی و پایه اگر نخستین فرهنگ آوران که تمدن آدمی را پی می ریزند سخن از شادی می گویند هر مکتب حقوقی که به این ویژگی آدمی التفات کافی روا ندارد توان تامین نیازمندی های او را ندارد

بدون هیچ پرده پوشی باید یاد آور شوم در آخرین پیمایش جهانی سرزمین ما در شمار ناشادترین کشورهای جهان به شمار آمده است بیگمان تراز متناسبی میان شادمانی ها و غمگساری و سوگواری های ما نیست باید با ابزار فرهنگ که انگیزه ارزش را در اندیشه ای ما مایه ور می کند به مقابله این رخداد برخیزیم و ایمان داشته باشیم که فرهنگ ما را می آموزد و توان هر یک از ما نیرومند می سازد و همدلی و همراهی همگانی این چهارچوب را فراهم ساخت که چونان ایران کهن در شمار کشورهای شاد جهان به شمار آییم برداشت ارزشمند از رسم ها و بزم های ملی یکی از بهترین راهکارهای گزینش و چینش شادی در دل مردمان است باید خاطر نشان ساخت بزرگان ما گفته اند خواستن ، توانستن است

باز هم به سخن مولوی بنگرید :

دیگ توام خوشی دهم چون که ابای خوش پزی

ور ترشی پزی ز من هم ترشی برآوری

0 نظر برای “ پاسداری حق شادی کودکان

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.