صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / نیاز به وکالت

نیاز به وکالت


عشق به خود، نهفته در ذات انسان ناشی از فطرت اوست و غریزه مأمور است به حفظ حیات، حتی در نوزادان که به تازگی چشم به جهان گشوده اند. اگر در آفریده ای این دو عطیه الهی نباشد، نشان از فقدان عقل است یا یأس آن آفریده از توان بقاء. اگر چه مواهب طبیعت در هر عصر و زمان متناسب با جمع انسان ها محدود است، ولی اگر به تساوی بردارند، نه نزاعی قابل تصور است، نه تفاوت ها و تبعیض ها. جای شگفتی نیست اگر انسان خودخواه به سهم خود از منابع طبیعت بسنده نکند و آلوده به آز و طمع، همواره بیش از سهم خود در اندیشه بردن سهم دیگران، بر قدرت خود بیفزاید و در این نزاع است که انسان ها به دو گروه متفاوت و متقابل تقسیم می شوند: گروه توانمندان و گروه ناتوانان. توانمندان پی در پی با تصاحب سهم دیگران بر توان خود می افزایند و ناتوانان پیوسته در شیب ناتوانی بیشتر که این تفاوت در مغایرت است با عظمت و خلقت الهی انسان و ناشی از سوء بهره برداری از اختیاری است که برای اعتلای معنوی به انسان تفویض شده است.

از بین این انسان های غالب و مغلوب، یعنی دو گروه مالکان و بردگان، انسان هائی والا و مقدس برخاستند، از سوئی با آسمان و عالم ملکوت در ارتباط و از سوئی در عالم ملک و در روی زمین رو در رو با انسان هائی مانند و هم نوع خود، مأمور به تعلیم و تزکیه و برپاداشتن ترازوی عدل میان انسان ها تا باشد که خودخواهان دست از ستم بردارند و اگر برنداشتند انسان ها در برابر تجاوز به سهم و حق خود به دفاع برخیزند و حکومت ها تشکیل شد، مأمور دفاع از ستمدیدگان در مقابل ستمگران.

زورمندان خو گرفته به تجاوز به حقوق ناتوانان با فرستادگان ملکوت ستیزها کردند: برخی را کشتند و برخی را در آتش افکندند و بعضی را به استهزاء از شهر و دیار خود راندند که شما ساحرانی تعلیم دیده اید و سخن از انسان های داناتر از خود آموخته اید و قصد حکومت دارید نه قصد هدایت و ما خود از خدایانیم و بندگان را چه رسد به حق دفاع در برابر خدایان و بنده را هرگز هیچ حقی بر خدای خویش نیست تا ما متجاوز به حق بندگان باشیم. آنچه ما می کنیم عین عدالت است و حق و عدالت را زورمندان تعریف می کنند و ناتوانان مقدَر است که تنها اطاعت و فرمان ببرند. حاملان حق و وحی همچنان در مبارزه با توانمندان و زورگویان به حقانیت دفاع و قداست مدافعان پای فشردند و جاهلان  خود پرست و متجاوزان به حق، مبارزه با متصدیان دفاع را همچنان ادامه دادند و مدافعان یا در ادای وظیفه خود حبس و غل و زنجیر و تبعید شدند و یا از بیم جان، ناگزیر از ورود به حریم قدرتمندان پرهیز کردند و شرمنده شدند از ناتوانی خود در دفاع از حق ستمدیدگان که آن سخت است و با مشقت و این مایه سرافکندگی است، سخت تر و ناگوار تر!

این چنین بود که انسان نخستین بار ندای بلند حقانیت دفاع در برابر ستمکاران را با منشاء الهی از کلام مقدس وحی شنید و درس از خودگذشتگی برای دفاع و نثار خود و خاندان را از بزرگ شهیدان در راه حق آموخت و متصدیان دفاع از پیروان راستین و بی ادعای آن بزرگوارند و در تیررس دشمنان او، سپس تصدی دفاع نیز مقدس شد و افتخار برای آنان که به علم دفاع و حمایت از مظلومین روی آوردند، با پذیرش تمامی عواقب آن. متجاوزان در پناه شیاطین اند و توقیق در تجاوز نیازمند علوم شیطانی. مدافعان از حق در پناه رحمان و نیازمند آموختن علوم رحمانی تا حق و تکلیف و عقد و عهد را بشناسند و راه و رسم مبارزه عقلائی با ستم و ستمکاران و مقابله با نقض عقود و عهود را فراگیرند تا به یاری ستمدیدگانی برخیزند که خود علم دفاع را نمی دانند.

در کشورهای جهان، آنجا که محاکمات میدانی و علنی با حضور عامه مردم انجام می شد، قاضی نخست به اصحاب دعوی امر می کرد از حاضرین و ناظرین محاکمه آن کس که او را شایسته و قادر به دفاع از خود می دانند، انتخاب کنند، اگر شخصاً قادر به دفاع از خود نیستند و اگر طرفین مخاصمه کسی را نمی شناختند قاضی خود درخواست می کرد شخصی از حاضرین که عالم و قادر به دفاع از شاکی و از متهم و از دائن و مدیون است، وکالت دفاع از آنان را برعهده گیرد و چون دادرسی پایان می یافت، اصحاب دعوی از وکلای خود قدرشناس می کردند و در پی محاکمات و نیازمندی اصحاب دعوی به وکیل به تدریج حرفه وکالت دفاع از حق، پا به عرصه وجود گذارد.

انسان و انسانیت به دفاع از خود نیازمند است، نیازی که از بدو خلقت تا کنون و تا زمانی که تجاوز به حق پایان نیابد که هرگز پایان نخواهد یافت، وجود داشته و وجود خواهد داشت. بسیاری از قدرتمندان در آرزوی حذف وکالت، سر برز مین گذاردند و جهان از وجود آنان پاک شد، ولی نیاز به دفاع و وکلای مدافع به حیات خود ادامه داد و ادامه می دهد. ناپلئون ها و لنین ها و پهلوی ها این آرزو را با خود به دیار عدم بردند. تاریخ نشان می دهد، هیچکس و هیچ قدرتمندی قادر به حذف وکالت نیست. این واقعیت را حتی متجاوزین به حق، خود باور دارند و در جستجوی راهی برای نفی استقلال وکالت ، البته مزورانه و پنهان و با تظاهر به خیرخواهی و حمایت از مردم در برابر وکلا!

گروهی پی بردند که از کودکی و جوانی عشق به دفاع را در وجود خود احساس می کردند. مدارس عالی برای آموختن علم دفاع تأسیس شد و این گروه به این مدارس روی آوردند و منطق دفاع را آموختند و وکالت حرفه ای شد معنوی و مقدس و وکلای دادگستری با وثیقه گذاردن شرف خود سوگند یاد کردند که پیوسته حامی حق و جانبدار صاحبان حق باشند و از هیچ تهدیدی نهراسند، ولی بدخواهان وکالت نیز که وجود وکیل مدافع را مخل اهداف خود می بینند، بیکار نمی نشینند و این معارضه تا ابد ادامه خواهد داشت. گاهی وکیل موفق می شود و زمانی بدخواهان و این سنت طبیعت است!

قاضی منصوب از قدرت حاکمه و آراسته به بی طرفی و مأمور احقاق حق، او نیز سال ها در درس اساتید حقوق و عالم حق و تکلیف و طریق دادرسی عادلانه فراگرفته است، مورد اعتماد و پذیرای حمایت از حق، وجود او نیز سخت مورد نیاز و او نیز مقامی مقدس است و شایسته حرمتی والا. اگر حذف قضات متصور باشد، که نیست، وکالت را نیز می توان منحل نمود.

حق و صاحبان حق به قاضی عالم، عدل و پرهیزکار و به وکیل مدافع شجاع و فداکار و برخوردار از علم دفاع و حق گرا، نیاز پایان ناپذیر دارند.

دکتر غلامرضا طیرانیان

0 نظر برای “ نیاز به وکالت

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.