صفحه اصلی / اخبار/ عدالتخانه / فعل مثبت موهن باقصد مجرمانه ازشرایط توهین است

فعل مثبت موهن باقصد مجرمانه ازشرایط توهین است


دکتر بهرام بهرامی – قاضی ژیشین دیولان عالی کشور

پرونده کلاسه 9609985185300017

 شعبه 101 دادگاه کیفری دو شهر سرخس (101 جزایی سابق)

تصمیم نهایی شماره 9609975185600470

اتهام: توهین به مقامات و مامورین

رای دادگاه

درخصوص اتهام محمد دائر بر توهین به مقام قضایی موضوع شکایت آقای علی ضرغام فرزند غلامرضا (دادیار وقت دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سرخس) و کیفر خواست بدون شماره – 18/2/96 صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سرخس، با عنایت به محتویات پرونده، شکایت شاکی و مفاد اظهارات ایشان که نحوه وقوع بزه و توهین از طرف متهم نسبت به خویش را تشریح نمودند و نظر به اظهارات شخص مطلع که به عنوان سرباز شعبه دادیاری حضور داشتند و این ادعا را مورد تایید قرار دادند و با توجه به مفاد اظهارات متهم در دادسرا که صریحا به عنوان اتهامی معترف، و بیان داشتند چون تقاضای قبول اعلام وکالت خویش در شعبه را داشتم و شاکی اجازه قبول تنظیم وکالتنامه را نمی داد پایم را بین درب گذاشتم تا وارد شعبه شوم و با عنایت به عدم حضور متهم در جلسه رسیدگی شعبه با وصف ابلاغ قانونی اخطاریه که در برابر عنوان اتهامی دفاع و ایرادی معمول نداشتند، با توجه به اینکه به نظر دادگاه این عمل متهم به جهت سمت شاکی جرم بوده بنابراین دادگاه بزهکاری نامبرده را محرز می داند و به استناد ماده 609 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب 1375 متهم را به تحمل 50 ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. رای صادره غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین دادگاه و سپس ظرف همین مدت قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان خراسان رضوی خواهد بود.

قاضی شعبه 101 دادگاه کیفری دو شهر سرخس (101 جزایی سابق) – اسلام احسانی شعار

تحلیل و تنفیذ شکلی

1-در سطر دوم رأی شعبه دادگاه کیفری دو شهرستان سرخس آمده است «وکیفر خواست بدون شماره 18/2/986» استعلام وکشف شماره کیفر خواست کار سخت ودشواری نیست .ودادرس شعبه می تواند آن را ازاوراق پرونده ویا به نحو مقتضی دیگر بدست آورد. و در صورتی که این امر ممکن نباشد قید « کیفر خواست بدون شماره »هرچند به نوعی ایراد و اشکال بردادسرا محسوب است . لیکن از سوی دیگر به رأی دادگاه نیز آسیب وارد می کنند.

2-در سطر چهارم رأی آمده است :«نظربه اظهارات شخص مطلع که به عنوان سرباز شعبه دادیاری حضور داشتند واین ادعا را مورد تأیید قرار دادند.»

فعل های داشتند و دادند برای جمع بکار می رود . وقتی یک نفر به عنوان مطلع وجود داشته باشد استفاده از جمع موجب عدم تناسب وتطابق وضعف درتألیف محسوب است. به علاوه آیا نقش سرباز تأیید ادعای شاکی (دادیار دادسرای عمومی و انقلاب سرخس ) است. یا به عنوان گواه بوده است یا خود وی در بستن درب به روی وکیل و جلوگیری از ورود وی و حدوث واقعه مؤثر بوده است . از حیث نگارش اگر منظورگواهی مورد نظر باشد باید می نوشت :«با توجه به گواهی آقای ... (سرباز وظیفه )» واگر خودش درب را بسته است به واسطه فقدان شرایط نمی توانسته گواهی تلقی شود.

3-عبارت : «با توجه به اظهارات متهم در دادسرا که صریحاًبه عنوان اتهامی معترف ، و بیان داشتند چون تقاضای قبول اعلام وکالت خویش در شعبه را داشتم.»

واژه ی «صریحاً » نامناسب و دارای تکلف در کلام است و می توان از "بطورصریح " استفاده کرد. به علاوه اگر مقصود از اظهارات متهم اقرار ایشان باشد، در این صورت می توان ازعبارت : «با توجه به اقرارصریح متهم در صفحه ... پرونده »استفاده شود.همچنین فعل داشتند نیز غیر مناسب و نامطابق است.

تحلیل و تنفید ماهوی

1-توهین در لغت به معنی ضعیف ساختن ، خوار و ضعیف وسست  کردن ، اهانت ، وهن کردن و بی احترامی نمودن است . افترا نیز عبارت است دروغ بافتن ، بهتان و تهمت زدن ، نسبت دادن رفتار یا عمل یا امری که مطابق قانون آن عمل یا رفتار و امر جرم باشد به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا  درج در روزنامه یا نطق  ویا هر وسیله دیگر را افترا گویند. ( موضوع ماده 697ق.م.ا).

توهین به سه شکل ممکن است رخ دهد. الف) توهین ساده ؛ وآن است که موجب حدقذف نباشد موضوع صدر ماده 608ق.م .ا  

ب) توهین مرکب ؛ و آن است که موجب حدقذف باشد قسمت اخیر ماده 608ق.م.ا

ج) توهین مشدد ؛ و آن توهین به رؤسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزراء یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه ها و مؤسسات و شرکتهای دولتی وشهرداریها در حال انجام وظیفه موضوع ماده 609ق .م.ا

برای تحقیق بزه توهین وجود و تحقق سه عنصرقانونی ،مادی و معنوی لازم و ضروری است. عنصر مادی جرم مزبور عبارت است از رفتارفیزیکی به شکل گفتار ، کردار، نوشتار و اشاره ای که عرفاً دلالت بر هتک حرمت و توهین داشته باشد.در تحقق بزه مزبور انجام عمل یا فعل مثبت ملاک است ترک فعل توهین محسوب نمی شود. بنابراین سلام نکردن یا جلو شخص بزرگواری نایستادن توهین تلقی نمی شود. به علاوه برای تحقق بزه مزبور باید شرایط و اوضاع و احوال دلالت بر موهن بودن رفتار داشته باشد.همچنین مخاطب معینی برای توهین وجود داشته باشد. به علاوه مخاطب باید شخص حقیقی باشد. در نتیجه خود زنی یا توهین به خود جرم محسوب نمی شود. در خصوص عنصر روانی ( معنوی ) وجود علم و عمد و قصد برای تحقق بزه مزبور ضروری است.با توجه به سطرششم متن دادنامه  شعبه 101 کیفری دو شهرستان سرخس که آمده است: « چون تقاضای قبول اعلام وکالت خویش در شعبه را داشتم وشاکی اجازه قبول تنظیم وکالت نامه را نمی داد پایم را بین درب گذاشتم تا وارد شوم. » همین اظهارات متهم در دادسرا که دادرس شعبه آن را حاکی از اعتراف و اقرارصریح دانسته است. بر خلاف استنباط ایشان به عکس دلالت بر اوضاع و احوال و شرایط خاص وعدم قصد و انگیزه مجرمانه وی دارد.در حقیقت متهم به نوعی ترک فعل مرتکب شده چون خودش که درب را نبسته بلکه سرباز این کار را کرده است یا خود شاکی (دادیار) به عبارت دیگر انجام فعل توسط مأمور یا شاکی صورت پذیرفته است.

2-در دادنامه صادره شکایت شاکی ، مفاد اظهارات ایشان (شاکی) و اظهارات تنها مطلع (سرباز محافظ درب شعبه ) و اظهارات متهم در دادسرا  ومحتویات پرونده به عنوان ادله انتساب بزه مزبور شناخته شده است . شکایت شاکی و اظهارات او ومحتویات پرونده با عنایت مواد 194تا 289 آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 و 318تا 434 آیین دادرسی کیفری 1392 ومواد 1257تا 1335 قانون مدنی و 160 تا 213 قانون مجازات اسلامی به هیچ وجه به عنوان دلیل شناخته نشده است . اظهارات متهم آن هم در دادسرا به کیفیتی که در رأی آمده است دلالتی براقرار ویا به تعبیر دادرس (به عنوان اتهامی معترف ) ندارد.

3-به استناد تبصره 3ماده واحده مصوب 11/7/1370 مجمع تشخیص مصلحت نظام که مقرر داشته است « وکیل در موضع دفاع از احترام و تأمینات شغل قضا برخوردار می باشد ».بنابراین ایجاد و قرار داد حاجب و دربان و جلوگیری از ورود درب توسط مأمور(سربازی که گواه هم شده است ) یابستن درب توسط دادیار یا سرباز موصوف خود عملی ناشایست و برخلاف موازین شرع و قانون وخوداهانتی مستقیم و بی واسطه محسوب است اگر در عمل آن وکیل شک و تردیدی در تحقق بزه توهین متصور باشد در عمل ارتکابی دادیار ویاسربازوظیفه که به امراو مبادرت به بستن درب و پای مراجعه کننده را درلای آن قرار دادن ضمن توهین ،ایراد ضرب و جرح واستنکاف از انجام وظیفه قانونی محسوب است . اصل قراردادن حاجب و مانع برای مراجعه کننده و ممانعت از پذیرش وکالتنامه گناه و تخلفی نابخشودنی ورفتاری دون شان مقام قضایی می باشد. اصل برابری وکیل در موضع دفاع از حیث احترام و تأمینات شاغلین شغل قضا اقتضاء تساوی و برابری وکیل و قاضی در این جایگاه را دارد . به احترامی یکی بردیگری سرنوشتی این سان را در پی خواهد داشت .

 

 

 

0 نظر برای “ فعل مثبت موهن باقصد مجرمانه ازشرایط توهین است

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.