صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / فراموش شدگان در خیابان

فراموش شدگان در خیابان


ندا فرامرزیان صاحب امتیاز و مدیر مسئول
فراموش شدگان در خیابان

 

چشمان سیاه بزرگش،زلف بلوندی که باد آن را روی صورت آفتاب سوخته اش پراکنده از او تابلوی زیبایی خلق کرده است."خانم گل بدم خدمتتون؟" صدایی بود که من را بعد از لحظاتی کوتاه دوباره به پشت چراغ قرمز برگرداند،معصومانه و ملتمسانه نگاهم می کند.دختری دیگر کنار ماشین های ایستاده اسفند دود می کرد.برخی بی توجه به اصرارهایشان،برخی هم به آنها لبخند می زنند.گلی بر می دارم ،لبخند کم رمقی می زنم و تصویرهایی که رهایم نمی کند،دخترکان و پسرکانی که می توانستند در شرایطی متفاوت به دنیا می آمدند،در رفاه و آرامش در حال بازیگوشی مستانه ی خود باشند.این سکانسی است که در کلانشهرها  هر روز تکرار می شود.کودکانی که به جای مدرسه،بازی و کودکی در خیابان به دست فروشی،فال فروشی و کارهای سخت دیگر مشغول هستند.بیش از هر چیز در این واقعیت تلخ خیابان ها این کودکیست که می میرد.بعد از جنگ و با سیاستگذاری هایی که با خلق پول بدون تولید،افزایش سطح قیمت ها و تورم افسارگسیخته،دهک های پایین با عدم تعادل بنیادین در ساختار دخل و خرج خود رو به رو شدند که یکی از پیامدهای آن می تواند عرضه کار کودک به بازار باشد.وقتی یک خانواده از حداقل های معاش محروم شود،تشکل یا سندیکایی هم برای سازماندهی یا دفاع از حقوق کار به شکلی جدی و مستقل وجود نداشته باشد،شاهد ورود گروه های دیگر اجتماعی چون زنان و سالمندان به بازار کار خواهیم بود.واقعیت این است شکاف های اجتماعی-اقتصادی رو به گسترش این سال ها منجر به آسیب های اجتماعی زیادی شده و در برخی حوزه ها به مرحله ی هشدار یا بحران رسیده است.جمع آوری زباله یا فروش مواد مخدر و تن فروشی کودکان که در برخی محله ها خود اعتیاد دارند،تنها سیمای زشتی از مقطعی است که در صورت تدوام، ابعاد وسیع تری پیدا می کند.گذار از کودکی در خیابان در صورت عدم چاره جویی بنیادین به تحویل آنها به باندهای قاچاق و فساد منجر می شود.دستگاه های حمایتی هم تا به حال نتوانستند تحولی بزرگ در این حوزه داشته باشند و فقط یک سوم کودکان کار زیر نظر این سازمان هاست است.در سطح کلان و سیاست های دولت ها یا درسطح تشکل های مردم نهاد می توان کارهای زیادی کرد.فارغ از این موضوع قریب به ده سال درگیر بودن در این حوزه،رفتن به میان خانواده ها،نفس به نفس آنها، لمس وضعیتی که منجر به این آسیب ها می شود،نه در قالب تشکل یا نهادی خاص، شاید درکی متفاوت و ملموس تر از دریچه ی تئوری به من داده باشد.نوعی تلنگر برای به جا آوردن حداقل های وظایف انسانی خود در قبال جامعه ای که در آن زیست می کنیم.ما همه مسئولیم؛همانطور که تاثیر می پذیریم.فقط زمانی که دغدغه و حساسیت های ما به آسیب ها همه گیر شود می تواند امیدوار بود به کم رنگ کردن آنها.اگر بخواهم چکیده ی تجارب خود را بیان کنم باید بگویم که ما باید به ریشه ها برگردیم.توانمند سازی مادران یا پدران با ایجاد زمینه های اشتغال پایدار،به جای اعانه ی غیرهدفمند ،می تواند شروعی باشد برای از بین بردن عوارض اجتماعی کودکان کار و جلوگیری از عواملی که کودک را از کودکی و سلامت و بهداشت روانی و جسمانی دور می کند.
بسیار خرسندم به عنوان عضوی از جامعه زنان ایران  اعلام کنم بعد از چند سال تلاش و پی گیری و تحمل مشقت های فراوان ،به زودی بنیاد توسعه کارآفرینی "صوراسرافیل" برای زنان سرپرست خانوار،شروع به فعالیت خواهد کرد.زنان شاکله ی اصلی بنیان خانواده هستند،زنان ما توانمند شوند،ریشه ی بسیاری از مشکلات جامعه ما خواهد خشکید.به امید روزی که زنان و کودکان این سرزمین به جای گرفتار شدن در شرایطی سخت،گرما بخش محفل خانواده و یاری رسان اعتلای فرهنگ و اقتصاد کشور باشند.

0 نظر برای “ فراموش شدگان در خیابان

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.