صفحه اصلی / اخبار/ زنان / زنان، توسعه و انزوای نقش های تاریخی

زنان، توسعه و انزوای نقش های تاریخی


فاطمه اردلان، فعال محیط زیست
زنان، توسعه و انزوای نقش های تاریخی

توسعه  به زبان ساده  یعنی رشد کمی و کیفی که، در تمام ابعاد زندگی بشر رخ دهد  و  همگام با آن بشر تغییر را احساس  و لمس نماید٬ حتی اگر با تاخیر یا به کندی  صورت گیرد. در هر صورت زنان در بخشی از این تغییر تعریف می­گردند، به همین دلیل امروزه دنیا با این واقعیات مواجه است که زنان دیگر نمی­توانند به­عنوان عامل نامرئی در فرآیند توسعه به حساب بیایند. نقش­آفرینی و توانمندی­های زنان در میزان موفقیت جوامع  در حال توسعه، سیاستگذاران کلان حکومت­ها را  وا­می­دارد، تا زنان را از حصار نامرئی بودن خارج و در مدار تصمیم­گیری­ها لحاظ کنند. زنان علاوه­بر وظایف شخصی و خانوادگی قادراند در حرکت­های اجتماعی چون کنترل رشد جمعیت، برنامه­ریزی و سیاست­گذاری و حفظ محیط زیست، نقش موثری  ایفا نمایند که رویکرد این نقش همان مشارکت در برنامه­های توسعه و محیط زیست می­باشد.

مشارکت نیاز به شفافیت، باز  بودن فضا برای فعالیت­های مدنی، چندصدایی بودن در حوزه­های عمومی جامعه دارد و مشارکت این امکان را به همه می­دهد تا در سرنوشت خود موثر بوده و همیاری را احساس نمایند. زن در تاریخ هویتی انسان­ساز و کانونی داشته که از دامانش والاترین انسان­ها به جامعه انسانی  تقدیم می­شود. زن با چنین جامعه و الگویی که ابزارش ایمان و آگاهی است در عرصه تلاش برای توسعه همه­جانبه ظاهر می­شود، در یک عبارت، زن ابزار نیست و این معنای واقعی تحقق عدالت در برابر توسعه است.

نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می­­دهند که دوسوم ساعات کار انجام یافته توسط زنان صورت می­گیرد، تنها یک­دهم درآمد جهان و فقط یک­صدم مالکیت اموال و دارایی­های جهان به زنان اختصاص یافته است. بنابراین وجود نابرابری در تمام جوامع کم­وبیش و  به ویژه در منطقه خاورمیانه دیده می­شود. در چند سال اخیر به این وجه نابرابری بیشتر اهمیت داده شده  و در برنامه­ریزی­های خُرد و کلان اقتصادی و اجتماعی سازمان­های مختلف جهانی و منطقه مورد توجه  قرار گرفته است.

توسعه فرهنگی از توسعه سیاسی جدایی­ناپذیر است. فرهنگ در ایران تعیین­کننده میزان مشارکت زنان و مردان می­باشد. پایین بودن میزان مشارکت زنان در فعالیت­های اجتماعی در طی فرآیندی از دوران  آموزش شکل می­گیرد و این موضوع خود زیر بنای استحکام و ادامه ی تفکر مرد­سالار در سطوح مختلف جامعه می­شود. از گذشته­های دور جامعه ما مردسالار بوده و این امر موانع زیادی را برای شرکت زنان ایجاد نموده و حتی گاهی موجب نهادینه شدن برخی افکار نادرست  در ذهن  زنان شده است و خود در قوام و دوام آن ناخواسته همیاری می­کنند! و در مقابل تغییر مقاومت نشان می­دهد چون مردان و زنان می­دانند که تغییر محدوده حایل را شکسته و فرو می­ریزد.

در جوامع در­حال توسعه علی­رغم برنامه­ریزی­ها و حمایت­های انجام یافته هنوز زنان نتوانسته­اند در جایگاه انسانی و نقش اصلی خود قرار گیرند و در اداره امور کشور شرکت نمایند و در تصمیم­­گیری­های کلان مشارکت نمایند.اما از آن طرف، دنیا مفهوم توسعه پایدار را به­عنوان یکی از بسترهای رشد انسان و بقای انسان برای نسل­های آینده به همه­ی جوامع قبولانده است. قبول این مسئله زمانی با موفقیت مواجه می­شود که مشارکت و برابری حاصل گردد.

به هر تقدیر جامعه­ای که می­خواهد به سوی توسعه متوازن حرکت کند، اگر  صرفاً به عوامل مادی توجه داشته باشد و تعالی انسان­ها و کاهش نابرابری­ها را در نظر نگیرد، به موفقیت دست نخواهد یافت، به عبارت دیگر سواد و تندرستی، تغذیه صحیح٬ تامین مسکن و کار در هرجامعه­ای جزء نیازهای اساسی محسوب می­شود حتی اگر ضریب شاخص­های توسعه آماری بالا رود ولی توزیع آن بین زنان و مردان متعادل نباشد آن جامعه توسعه نیافته است. این جاست که نقش زنان مورد توجه جدی قرار می­گیرد و این اتفاق نیاز به حرکت همه جانبه دارد که شامل اصلاحات فرهنگی، اجتماعی٬ ساختار حقوقی و تغییر تدریجی باورها و ارزش­ها دارد آنها هم با برنامه­ریزی از پایین به بالا. تغییر نگاه جنسیت­گرا و کالا­گونه همانطور که در نظام سرمایه­داری به زن می­شود به نگاهی انسانی می­تواند شروعی باشد به دخیل شدن زن در فرآیند توسعه­ی پایدار، توسعه­ای که در آن کرامت انسانی هم مورد احترام و توجه قرار می­گیرد.

0 نظر برای “ زنان، توسعه و انزوای نقش های تاریخی

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.