صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / دکتر کاتوزیان؛ از وکالت می ترسم

سرمقاله

دکتر کاتوزیان؛ از وکالت می ترسم


دکتر کاتوزیان؛ از وکالت می ترسم

ندا فرامرزیان
مدیر مسوول

دکتر امیرناصر کاتوزیان، پدر علم حقوق ایران زمین در مراسمی که با حضور تعدادی از وکلا و قضات و اساتید دانشگاه  در رستوران شورورزی مشهد در سال 1386 برگزار شد در پاسخ به سوالی که آیا خاطره وکالتی داشته اید بیان داشت: وکالت رسمی اصلاً نکرده ام. پروانه وکالت دارم ولی از وکالت میترسم. در واقع دو یا سه تا نیمه وکالت کرده ام. داستان یکی از آنها را برایتان نقل می کنم.

 آقایی از اصفهان تلفن زد وبالهجه اصفهاني غليظ گفت می خواهم به شما وکالت دهم. گفتم: من وکالت نمی کنم. گفت: شما حق ندارید وکالت نکنید من کارم گیر افتاده و شما می توانید حلش کنید. این شخص طوری با من صحبت کرد که تحت تاثیر قرار گفتم و گفتم شما به تهران بیایید تا با هم صحبت کنیم.

مادر زن ایشان زمانیکه شوهرش فوت می کند خانه ای داشت  که به برادر شوهرش داده بود تا بسازد و بفروشد و به هرکس و با هر مبلغی که می خواهد منتقل کند. این طور که گفتند برادر شوهر قصد ازدواج با این خانم را داشته و چون این اتفاق نیفتاد به قصد لجبازی خانه را که 4 میلیون ارزش داشت را به مبلغ 400 هزار تومان به خودش منتقل می کند یعنی 10 برابر به قیمت کمتر (لازم به ذکر است از این ماجرا حدود 20 سال گذشته است). سپس درخواست تخلیه کرده بود تا خانم و فرزندان برادرش را از ملک بیرون کند. دادگاه هم حکم به تخلیه داده بود! قضات دو گروه اند: برخی فقط قانون را اجرا می کنند و می گویند اگر قانون ناعادلانه است قانونگذار مسئول است و ارتباطی به ما دارد. ولی گروه بزرگتر دیگری این دغدغه را در ذهن دارند که به عنوان یک انسان متفکر می بایست در این موارد نقشی داشته باشند و اینطور نیست که فقط اطاعت کنند و چراکه این روحیه ای است استبدادی که تاریخ به ما تحمیل کرده است؛ به ما فرمان می دهند و باید اطاعت کنیم و برای خودمان شأنی قائل نیستیم.

خلاصه اجراییه صادر شده بود. من با يكي از دوستان وكيلم صحبت كردم كه اين پرونده را شما بپذير من لوايحش را من مي نويسم كه ايشان قبول كرد.این زن و بچه ها يش در حضور آقای وکیل به اندازه ای گریه کرده بودند که این آقا به منزل من آمد و گفت خانمم گوسفندی نذر کرده است تا این کار درست شود و گوسفند را قربانی کند. حتی پروانه اش را آورد و گفت حکم صادر شده حالا چه باید کرد؟

 دو عبارت به ذهنم آمد. یکی اینکه وکیل امین است و درصورتی که خارج از حدود امانت رفتار کند یدش به ید ضمانی تبدیل می شود. وقتی وکیل ملک را به یک دهم قیمت به خودش منتقل کرده یعنی از حدود امانت داری خارج شده است و بنابراین معامله اش فضولی است واین معامله را موکل تنفیذ نمی کند.

 دوم اینکه عبارت "به هرکس و با هر قیمتی منتقل کن" منصرف از این است که خود شخص طرف معامله قرار بگیرد. دادگاه استدلال کرده بود اطلاق مطلق منصرف به فرد اکمل است ولی این استدلال صحیح نیست چراکه اطلاق مطلق منصرف است به فرد شایع عرفی. وقتی می گوییم برنج، منظور برنجی است که در عرف مصرف می شود نه اینکه بهترین نوعش. پس این معامله فضولی است و حق نداشته خود طرف معامله قرار بگیرد.

در دیوان پیش رفت و فضولی بودن عمل را پذیرفت ولی درآنجاکه گفته بود "با هرکس می تواند معامله کند" را به دادگاه تجدیدنظر ارجاع داد. دادگاه نظری را که من دادم تایید کرد و گفت طرف نمی دانسته که خود شخص طرف معامله قرار می گیرد و هم معامله فضولی است و رای اینگونه صادر شد که معامله فضولی است و موکل آن را تنفیذ نمی کند. من خوشحالم که این کار را انجام دادم بنابراین وکلا هم من را در رده خود بپذیرند.

0 نظر برای “ دکتر کاتوزیان؛ از وکالت می ترسم

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.