صفحه اصلی / اخبار/ حقوق و اقتصاد / جانهایی که سوخت و سرمایه هایی که به تاراج رفت

فاجعه ساختمان پلاسکو؛

جانهایی که سوخت و سرمایه هایی که به تاراج رفت


دکتر غلامرضا کیامهر-اقتصاددان
جانهایی که سوخت و سرمایه هایی که به تاراج رفت

ما شهروندان ایرانی در این کشور حادثه خیز به شنیدن خبرهای تلخ و دلخراش مانند فاجعه آتش سوزی ساختمان پلاسکو یا سانحه اخیر برخود دو قطار مسافربری در استان سمنان و انبوه خبرهای مربوط به حوادث دلخراش جاده ای که هر کدام قربانیان بسیاری از خود به جای می گذارد و خسارت های مالی سنگینی به بار می آورد عادت کرده ایم و مسئولین امور و دولتمردان ما هم  عادت کرده اند هر بار یکی از حوادث فاجعه بار در نقطه ای از کشور اتفاق می افتد بی آنکه از آن درس عبرتی بگیرند و یا برای پیشگیری از بروز حوادث فاجعه بار دیگر چاره ای اساسی بیاندیشند چند روزی در صحنه حوادث ظاهر می شوند با قربانیان حوادث ابراز همدردی می کنند و آنهایی که قصور وکوتاهی سازمان تحت مسئولیت خودشان سبب ساز اصلی بروز آن حادثه تلخ پر تلفات بوده است به جای اعتراف به گناه، پذیرش مسوولیت، ابراز شرمساری، پوزش خواهی از مردم و مانند مسئولان اجرایی کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان از سمت و مسئولیت خود رسما استعفا دهند و تبعات حقوقی و جزایی تخلف، قصور و سوء مدیریتی را که مرتکب شده اند، بپذیرند،در کمال تاسف در حضور خبرنگاران رسانه ها و در برابر دوربین تلویزیونی دست به فرا فکنی می زنند، از خود سلب مسئولیت می کنند، گناه بروز حادث دلخراش به گردن دیگران می اندازند و از همه بدتر آن که به منظور حداکثر سازی اهداف شخصی مورد نظر با سوءاستفاده از حضور نمایندگان رسانه ها در محل حادثه،  بعضا دن کیشوت وار دست به قهرمان بازی و کارهایی که اصلا درصلاحیت و تخصص آنها نیست می زنند و خیلی زود و اغلب هم طلبکارانه خود را از تیر رس انتقادها دور می کنند و به پشتگرمی حامیانی که دارند، خود را پاسخگوی هیچ کس و هیچ مرجعی هم نمی دانند و چنین است که سیر حوادث تلخ و دلخراش و پر تلفات در شهرها ،جاده ها، فرودگاه ها، خطوط ریلی و در مجتمع های بزرگ مسکونی و تجاری ما ادامه پیدا می کند خانواده هایی به عزا می نشیندند و سرمایه هایی که صرف ایجاد اشتغال و ارزش افزوده برای اقتصاد کشور شده است، در اینجا و آنجا دود می شوند و به آسمان می رود سرمایه هایی که به نرخ های امروز تهیه و تامین آن از عهده کمتر بانک یا سرمایه داری ساخته است، همراه با زنجیره ای از مشاغلی که ایجاد کرده اند به تلی از خاکستر و آوار بر سر قهرمانان گمنامی به نام آتش نشان و نیروهای شاغل در آنها تبدیل می شود همچنان که سرمایه عظیم و بسیار اشتغالزایی چون ساختمان هفده طبقه پلاسکو با قدمتی افزون بر نیم قرن و یک پارچه از فولاد و سیمان در قلب یکی از پر ازدحام ترین مراکز تجاری تهران در یک آتش سوزی چند ساعته که با تجهیزات پیشرفته اطفای حریق امروزی در جهان به راحتی قابل مهار شدن بود، در پیش چشمان اشکبار و بهت زده مردم تهران تلی از خاکستر و آهن قراضه تبدیل شد و ملتی را به ناحق سوگوار ساخت. در اینجا هم نه شهرداری، نه شورای شهر نه ستاد مدیریت بحران و نه سایر سازمانهای که وظیفه تعیین و اجرای استانداردهای ایمنی را بر عهده دارند و همه ساله بخش مهمی از بودجه عمومی دولت صرف تامین هزینه های آنها می شود شجاعت و شهامت آنرا نداشتند که مسئولیت بروز این حادثه دلخراش را برعهده بگیرند و حتی به طور نمادین هم که شده بعد از پوزش خواهی از مردم از کار خود استعفا دهند. سوای انسانهای شریف و فداکاری که در مقام آتش نشان جان خود را مظلومانه در راه نجات جان انسان های دیگر از دست دادند، موضوع عدم احساس امنیتی که این قبیل حوادث تلخ و پر خسارت در فضای کسب و کارهای شهری ایجاد می کندآینده این قبیل سرمایه گذاریها را در کلانشهر تهران و سایر کلانشهر های کشور به خطر می اندازد عقب ماندگی و کمبود شدید تجهیزات واحدهای آتش نشانی شهرداری تهران که نردبانها و لوله های آب آنها توان مهار آتش در ساختمانهای دارای بیش از ده طبقه را نداشتند، این احساس ناامنی فضای کسب و کارهای شهری را بیش از بیش تقویت می کند خصوصا آن که با سیاستهای سالهای اخیر شهرداری تهران در خصوص صدور مجوز برای بلند مرتبه سازیها بی ضابطه و بدون حساب وکتاب که به احتمال زیاد اغلب آنها مانند ساختمان پلاسکو از حداقل تکنولوژی و تجهیزات هوشمند اطفاء­حریق بی بهره اند بسیاری از این ساختمان های بلند مرتبه به مراکزی برای استقرار کارگاه های تولیدی تبدیل شده اند که هرکدام به طور بالقوه می تواند درآینده ای نامعلوم به سرنوشت ساختمان پلاسکو دچار شده به عاملی برای قربانی شدن جان انسانها و اتلاف سرمایه ها تبدیل شوند و باز نه شهرداری، نه شورای شهر نه ستاد مدیریت بحران و نه سایر دستگاه های نظارتی مسوولیتی در قبال این خطرها و تهدید های بالقوه برعهده نمی گیرند و برای ایمن سازی آن همه بناهای بلندی که به اذن شهرداری در معابر باریک و پر رفت و آمد شهر احداث شده اند چاره ای نمی اندیشند همچنان که طی مدت سی و هشت سال گذشته که ساختمان پلاسکو به مالکیت بنیاد مستضعفان درآمده بود چاره ای برای ایمن سازی طبقات آن دربرابر  آتش سوزی و سایر حوادث غیر مترقبه نیاندیشیده بودند شگفتا اینهمه رفتار های انفعالی از سوی شهرداری در شرایطی صورت می گیرد که همین شهرداری در برخورد با بساط محقر دستفروشان فرودست و یا تخلفات کوچک ساختمانهای در دست احداث بسیار فعالانه و ضربتی و قهری برخورد می کند و یا زمانی پای وصول مطالبتش از واحدهای صنفی یا کسب و کارهای واقع در محدوده تهران به میان می­آید بدون هرگونه اخطار قبلی راه ورود به محل کسب و کار را با قرار دادن بتونهای سنگین موسوم به نیوجرسی سد می کند ولی در برخورد با موارد عدم ایمنی در ساختمان بلندی چون ساختمان پلاسکو به گفته خودش تنها به دادن چندبار تذکر بسنده می کند آیا معنای این دوگانگی رفتار چیزی جز سوءمدیریت می تواند باشد؟ برفرض که بنیاد مستضعفان به عنوان مالک اصلی این بنا  در رفع نواقص ایمنی آن کوتاهی کرده اما چرا شهرداری که  سودای در دست گرفتن مدیریت یک پارچه  شهر را در دست دارد به جای دادن اخطاریه خود پا پیش نگذاشت و برای وادار ساختن کارگاه ها و واحدهای صنفی فعال در این ساختمان به رفع نقص ایمنی اقدام به پلمپ آنها نکرد.آتش سوزی از جمله حوادث غیر مترقبه ای است که در همه جای دنیا اتفاق می افتد اما آتش سوزی ساختمان پلاسکو از نوع حوادث غیر مترقبه نبود و شهرداری و سازمان آتش نشانی ان از سالها پیش می دانستند که این ساختمان آبستن حادثه آتش سوزی است اما برای جلوگیری ازوقوع آن اقدامی نکردندو بدتر از آن زمانی که حادثه اتفاق افتاد به دلیل نداشتن تجهیزات پیشرفته برای اطفای حریق آن بنای هفده طبقه هم شماری از آتش نشانان قهرمان را مظلومانه به قربانگاه فرستادند یکی دیگر از جنبه های غم انگیز فاجعه آتش سوزی پلاسکو را باید در گناه نابخشودنی مالکان واحدهای قرار دادن سرمایه و هستی خود زیر چتر پوشش بیمه آتش سوزی  بوده به طوری که از حدود600کارگاه و واحد صنفی موجود در این ساختمان عظیم تنها حدود 25درصد آنها تحت پوشش بیمه آتش سوزی و حوادث قرار داشتند و بقیه واحدها در بیمه کردن اموال و سرمایه خودکوتاهی کرده بودند و در نتیجه این آتش سوزی به خاک سیاه نشسته  و باید همه چیز را از صفر شروع کنند این غفلت بزرگ نتیجه مهجور ماندن صنعت بیمه در کشور ماست و کوتاهی هایی است که متولیان صنعت بیمه در گسترش فرهنگ بیمه در لایه های مختلف جامعه ایران مرتکب شده اند حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا همه مسئولانی که به هر ترتیبی نقشی در ایجاد این فاجعه انسانی و اقتصادی داشته اند ازآن به قدر کافی درس عبرت گرفته اند و برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی چاره جویی اساسی خواهند کرد یا همه چیز را به دست فراموشی خواهند سپرد0

0 نظر برای “ جانهایی که سوخت و سرمایه هایی که به تاراج رفت

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.