صفحه اصلی / اخبار/ حقوق و اقتصاد / توسعه‌نیافتگی و اصلاح نظام تدبیر و حکمروایی

رئیس اسبق سازمان برنامه‌ریزی و بودجه ایران در گفت‌وگو با صوراسرافیل

توسعه‌نیافتگی و اصلاح نظام تدبیر و حکمروایی


 

دکتر محمد ستاری‌فر که در زمان مدیریت وی، برنامه چهارم توسعه تدوین شد بیش از همه به اصلاح نهاد قدرت برای توسعه اعتقاد دارد، وی ضمن دفاع از برنامه‌ی چهارم به مناسب بودن بیشتر برنامه‌های توسعه اشاره می‌کند، اما مشکل را در اجرا می‌داند. استاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد از است در این برهه کنونی بیش از برنامه به اجرای مناسب نیاز داریم. وی معتقد به همگرایی و داشتن  معیارهای لازم برای تحقق آن است و بر داشتن یک دولت خردمند و شفاف  و با قدرت منتشره و بسط قدرت کارایی و رویکرد بسط انتخاب و فرصت‌ها تاکید دارد. بخش سوم این گفت‌وگو در ادامه می‌آید.      همایون عباسی

جناب دکتر از دیدگاه شما آیا مشکل در ماهیت نهاد دولت است یا  در عدم  شکل‌گیری نوع مناسب یا متناسب دولتی  همخوان با وضعیت کشور ؟ مثلاً شما از دولت کلاسیک، دولت رفاه، دولت توسعه مدارو... و در آخر دولت حکمروایی در گذشته نام بردید. به عبارتی آیا مشکل ما در ماهیت دولت است به عنوان یک سیستم حکومتی؟ یا در نوع دولتی که باید باشد؟

نمی‌خواهم به تفصیل وارد این بحث بشوم چون یک بحث طولانی است با معیارهای متفاوت. مثلاً از همین جایی که شما در اتاق من نشستید و دارید با من صحبت می‌کنید روبه‌روی شما کوه توچال هست. ممکن است کسی بگوید دولت کلاسیک ضعیف است و ما را تا شمیران می‌برد. یا دولت رفاه ما را تا کوهپایه همین توچال می‌برد یا دولت توسعه‌گرا ما را تا بالای کوه می‌برد. کارکردهایشان اینگونه با هم تفاوت دارد. قبلاً هم گفتم نهاد دولت در ایران نابه‌هنگام است. مثلاً می‌خواهیم با این ساختار تا «شمیران» برویم تا «ونک» می‌رویم اما سر از «شهر ری» درمی‌آوریم. پس دولت رفاه و کلاسیک و توسعه‌گرا  و... همه دولت‌های به جا هستند و بهتراست همه را دریک خط خالی مسابقه بگذاریم و ببینیم که کدام یک جلو می‌زنند. اما ایران الان در خط مسابقه نیست، آمادگی  آن را ندارد، دارای شاخص و  ISOهای استاندار آن نیست تا در مسابقه شرکت کند. بنابراین در ایران به دنبال قانونی هستیم که خدمتگزار مردم باشد، خود را متعهد بداند، روی زیرساخت‌ها و منابع انسانی کار کند و خودش را به مقبولیت و از آن مردم بداند. دولت‌هایی که از آن نام بردیم برای مراحل بعدی است، ما الان شرایط اولیه را به خوبی نداریم. اگر این استاندارد اولیه را داشتیم تا این حد مناطق احساس توسعه‌نیافتگی نمی‌کردند. به‌واقع ما نیازمند همگرایی هستیم. اما چون هنوز معیارهای لازم را برای همگرایی نداریم به سوی واگرایی می‌رویم و  ضعف‌هایمان بیشتر خودش را نشان می‌دهد. درواقع ما نیازمند یک دولت خردمند و شفاف  و با قدرت منتشره و بسط قدرت کارایی و رویکرد   بسط انتخاب و فرصت‌ها هستیم. اگر دارای این شاخص‌ها باشیم می‌توانیم جلو برویم و موفق عمل کنیم، اینکه دولت ما کلاسیک باشد یا رفاه یا دولت توسعه‌گرا، بحث همان مدال طلا و برنز و نقره در مسابقات است. می‌خواهم با صراحت بگویم که نهاد دولت ما با این ویژگی‌های موجود اصلا اجازه ورود به مسابقه را به آن نمی‌دهند.

 

برسیم به بحث دولت‌های بعد از انقلاب، ما یک حادثه و دورانی داشتیم به نام جنگ با سیاست‌های اقتصادی محدود و کنترل‌گر به‌طوری که بعدها متهم به این می‌شود دولت  می‌خواسته در همه جا حتی در توزیع منابع دخالت کند(سیاست کوپنی). در دوران آقای هاشمی ما آزادسازی‌هایی در تمام حوزه‌ها را شاهد هستیم و در دوران بعد از جنگ وارد یک فضای باز می‌شویم که تبعات زیادی هم از جمله تورم زیاد و شکاف اقتصادی- اجتماعی  به بار می‌آورد. سیاست دولت سازندگی با آن شرایط متفاوت بعد جنگ چه تاثیرهایی گذاشته است بر سیاست‌های دولت‌های بعدی در بحث توسعه مثلاً در دوران آقایان خاتمی، احمدی‌نژاد و دولت روحانی ؟

زندگی اقتصادی و سیاسی - اجتماعی جوامع  بین ملت و دولت دارای قانون‌مندی است.  جوامع جاندار هستند و حیات دارند. در هر کجای دنیا وقتی جنگی اتفاق بیافتد، دولت برای کنترل اوضاع، بالا دست می‌شود و مردم و سایر نهادها پایین دست. مردم انقلاب می‌کند  برا آزادی و رفاه بیشتر و این‌ها را از دولت مطالبه می‌کنند، پس درواقع به نوعی دارند به دولت هم قدرت می‌دهند. جنگ وقتی تحمیل شود حالت دفاع به خود می‌گیرد و در دفاع هم چون کمبود منابع است مصارف هم باید بالطبع کم باشد. بعد از جنگ روش فرق کرد، مثلاً در بعد از جنگ درکشورهایی چون ژاپن و تایوان  به جای 12 کپن، 10 کوپن را برای مصرف می‌دادند و پول دو کوپن دیگر را سرمایه‌گذاری می‌کردند. اما بعد از جنگ ایران و عراق به این روش نبود و به اصطلاح می‌گفتند بخورید و بیاشامید! جنگ اگر چه ضررهایی دارد اما در کنارش محاسنی هم دارد هم چون خودسازی، تعدیل و انضباط شدید مصرف کردن است. درواقع جنگ انسان‌ها را کم‌مصرف بار می‌آورد.  من میزان مصرف روغنم 12 کیلو بود، پدر و مادر من  3 الی4 کیلو بوده است ولی الان من 27 کیلو روغن مصرف می‌کنم. پس ما این محاسن جنگ که به خودآمدن است و تعدیل و انضباط مصرف را ما راعایت نکردیم و چون به کار نبردیم و رعایت نکردیم در دوران گذار به مدرنیته موفق عمل نکردیم. قدیم که پدر و مادران ما به گرمابه می‌رفتند در کوچه بود مثلاً اتاقی که رخت‌ها را می‌کندیم 35 درجه بود و وقتی می‌خواستیم برویم داخل آب سرد کم کم می‌رفتیم. یعنی از گرم می‌رفتیم به طرف معتدل و یک‌دفعه گرم و سردی نمی‌کردیم. غربی‌ها به ما می‌گفتند چه عجب منطق داشتند. چون این منطق از مسلمانان بوده و در زمان جنگ عثمانی به این حمام و گرمابه‌ها ترکی می گفتند. پس منطق خواهی و گذارها مال ما نیست، این منطق جامع کلیت است. باید آرام آرام عجین بشویم و ترمز کردن‌های ناگهانی و به چپ و راست پیچیدن‌های ما با این منطق‌های ارگانیکی جور درنمیاد. در دنیا این‌طوری نیست. منطق تدریجی و خودگردان است و یک‌دفعه سرد و گرم نمی‌شود.

 

0 نظر برای “ توسعه‌نیافتگی و اصلاح نظام تدبیر و حکمروایی

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.