صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / بازبینی در آموزش کارآموزان

بازبینی در آموزش کارآموزان


بازبینی در آموزش کارآموزان

دکتر محمدعلی دادخواه

حقوقدان

واصل، ز حرف چون و چرا بسته است لب

چون ره تمام گشت، جرس بی‌زبان شود

پنهان نباشد انگیزه نوشتن آنچه می‌خوانید، تصمیم شایسته و درستی بود که از سوی دست اندرکاران نسبت به شیوه گزینش و پذیرش کارآموزان وکالت گرفته شده است تا فزون بر امتحانات پیشین درس ادبیات فارسی بر امتحانات این افراد شاخص جامعه افزوده شود. تا کسی گواه سرزنش دادرسان و کارآموزان نشده باشد و به چشم خویش کاهش منزلت و شأن حقوق‌بانان را در دادگاه یا دیگر پایگاه‌های رایورزی و اتخاذ تصمیم ندیده باشد، شاید نتواند به روشنی در این باره به داوری بنشیند.

یاد دارم تازه به دوره دوم دبیرستان پای گذارده بودم که روزی به همراه پدر روانشادم به دادگاه استان رفتیم. در آن هنگام ریاست دادگاه با زنده‌یاد باقر دادخواه، عمویم، بود. هنگام ورود ما دادگاه بر پا بود و ما به آهستگی به اشاره عمویم به درون اتاق ره جستیم و به احترام بر پایی دادگاه سخن فزون‌تری گفته نشد. وکیل محترمی در حال گفت‌وگو و دفاع از پرونده بود، در حین گفت‌وگو چندین بار واژه «خلق» (با ضمه خ) را با فتحه «خ» آن گفت. ریاست دادگاه به گونه‌ای بسیار زیبا، که از ‌شأن وکیل کاسته نشود، گونه صحیح آن را اعلام داشتند که باز هم وکیل به گویش درست دل نسپرد و این واژه را به‌‌ همان نحو نادرست بازگو کرد. دادگاه پایان یافت و گفت‌وگو‌های روزانه آغاز شد. مرحوم اشراقی، که از دادرسان فرهیخته و ادیب بود، یک سخن پر آوازه را بازگو کرد که «نخست گره زدن بیاموز، سپس فرش بباف» در آن هنگام احساسم این بود که با وجود آنکه گویش درست به ماهیت کار وکیل مدافع ارتباط تگاتنگی نداشت، تا چه میزان از منزلت و شأن وکیل مدافع کاسته شد.

سالیان درازی پس از آن همکار ارجمندی در دادگاه انقلاب واژه «خلط» را (که با فتح خ به معنی درهم آمیختن و امتزاج است را با کسر خ که به معنی آب دهان است) به اشتباه به کار برد. یکی از ارباب عمائم که اداره دادگاه را بر عهده داشت، بر این موضوع چنان پیچید که گویی دادگاه فقط برای بررسی این واژه است. نمونه‌های فراوانی در تاریخ ادب و فرهنگ ما هست که این درست‌خوانی و درست‌گویی اگر نادرست باشد نقش ویرانگری در شخصیت وکیل، و فرجام پرونده دارد. پژوهشگر ارجمند، اقبال آشتیانی، در مقاله «غلط املایی» به یک نمونه برجسته آن چشم دوخته است: «اگرچه غلط املایی برای هر کس عیب است لیکن هر قدر اهمیت مقام شخص بیشتر و رتبه او در مقامات دنیایی بالا‌تر باشد این عیب نمایان‌تر و ننگ و رسوایی صاحب آن واضح‌تر می‌شود؛ البته غلط املایی یک رختشوی را مردم معذور‌تر می‌شمارند تا غلط املایی یک امیر وزیر را. بسا شده است که بر اثر مشاهده یک چنین غلطی تمام هیبت و شوکت وزیر یا امیری بر باد رفته است.»

وقتی در مجلس شمس‌الدین درگزینی، وزیر سلطان‌مسعودبن محمدبن ملکشاه سلجوقی، کمال‌الدین زنجانی ـ که بعد‌ها وزیر طغرل سوم شد ـ از بغداد به اصفهان رسیده بود، شمس‌الدین درگزینی او را مخاطب ساخته گفت: با وجود ناامنی راه‌ها چگونه بوده است که به سلامت ماندی؟ مگر از جعده نیامدی؟ کمال‌الدین گفت: ایها الوزیر، جاده است نه جعده؛ گفت: راست گفتی؛ جعده آن است که تیر کمان در آن می‌گذارند. و مقصود او جعبه بود.

تمام حضار مجلس بر شمس‌الدین وزیر خندیدند و وزیر چون دریافت که نه املای صحیح جاده را می‌داند نه هیأت درست جعبه را، خجلت بسیار برد و تا مدتی جسارت آن که به حضار نگاه کند نداشت.

اما انگیزه آنچه گفتم موضوع دیگری است. گفته‌اند جوانمردی به پایان رساندن کار است و در مثال‌های فارسی است که: کار را که کرد، آن که تمام کرد.

چشمداشت دیگری که از دست اندرکاران دارم ـ و گاه و بیگاه به آن پرداخته‌ام و کمتر دستاوردی داشته‌ام ـ آن است که بیاییم به همه کارآموزان یک آگاهی حداقلی از تاریخ حقوق و دادگری این سرزمین بدهیم که پیرامون اهمیت و اثرگذاری آن هیچ جای ابهام و تردیدی نیست.

بجاست یادآور شوم آقای عماد مقصودی، دانش‌آموخته حقوق از دانشگاه هاروارد، که اکنون در آمریکا وکیل دادگستری است در نشستی که با برخی از حقوق‌دانان ایرانی داشت گفت: آموزش تاریخ آمریکا در شمار دروس مهم و الزامی برای دانشجویان حقوق به شمار می‌آید در صورتی که آمریکا بیشتر از سه سده تاریخ ندارد! و ما سرزمینی داریم پر فرهنگ و پر تاریخ که سوگمندانه باید بگویم آنان تاریخ اندک خود را با وسواس بی‌پایان به دانشجویان می‌آموزند و ما تاریخ گرانسنگ خویش را با اصرار فراوان از یاد می‌بریم. خاطرنشان کنم هنگام تأسیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران آموزش پیشینه حقوق در شمار درس‌های دانشکده بوده است و دانشمند ارجمند و حقوق‌دان ادیب، استاد ابراهیم پورداود، که در شمار پژوهشگران سخت‌‌کوش ادب، تمدن و فرهنگ ماست دانشگر این درس در دانشکده حقوق بوده‌اند.

اکنون چه باید کرد؟ شاید کانون چنان توش و توانی نداشته باشد که فرنشینان دانشکده‌های حقوق را با این باور همسو گرداند که در عنوان‌های آموزشی خود بازبینی کنند و درس تاریخ حقوق را به آن بیفزایند که به هویت، شناسایی و پیوند و همبستگی ما توان و نیرو می‌بخشد. این درس ارزنده خودباوری و جهان‌بینی شایسته‌ای را به حقوق‌دانان و حقوق‌بانان خواهد بخشید؛ اما اگر نمی‌توان آن را در دانشکده‌های حقوق آموزش داد، دست‌کم می‌توان به تدوین یک برنامه در خور توجه دست یازید تا کارآموزان هنگام سپری کردن کارآموزی این آموزش گرانقدر را که به علت بی‌توجهی برنامه‌ریزان از آموزش‌های دانشکده حقوق برداشته شده در کانون فرا گیرند و هنگام اختبار کتبی در آزمون پایانی در شمار دروسی باشد که امتحان می‌دهند. برنامه‌ریزان آموزش کارآموزان دست به تدوین پی و پایه‌ای زنند که در دوره کارآموزی اندیشمندان آگاه و باورمند به فرهنگ و تمدن ایران در این زمینه‌ها سخن گویند تا رهپویان پاسداری حقوق مردم و فرهنگ و تمدن آن‌ها در خویش‌کاری حقوق‌بانان دادگستری است پیکر یابد. بار‌ها در ایران و دیگر کشور‌ها دیده شده برخی از سرآمدان و حقوق‌بانان این آب و خاک نمی‌دانند ریشه «نوروز» که بزرگ‌ترین و فراگیر‌ترین جشن و بزم همه پیشینه این سرزمین است، از دادگری برخاسته و جشن اعتدال بهاری پیروزی جمشید بر دیوان ستمگر بوده است. از آن اندوهبار‌تر آن که شمار بسیاری از حقوق‌خوانده‌های ما هیچ آگاهی و اطلاعی از نخستین قانونی که بر پهنه هستی نقش بسته ندارند که حق شادی به روشنی در آن گفته شده است و پشتیبانی از این حق را خویش‌کاری فرمانروایان دانسته است.

فرمان کورش بزرگ که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد قانونی را برای همه آدمیان گیتی بازگو می‌کند، نخست به برافکندن برده‌داری می‌پردازد، سپس آزادی باور، و در پی آن برابری حقوق انسان‌ها و در کمال شگفتی در پایان یادآور می‌شود همه این‌ها سنگ‌های افراشتن شادی آدمی است اگر در روزگاری که یورش اندیشه از یک سو و شورش باور از دیگرسو و تنش باورمندان در این گیر و دار هر روز فزون‌تر و فراگیر‌تر می‌شود دست اندرکاران فقر فرهنگ و بنیاد اندیشه این مرز و بوم به این شاه‌ستون‌های پایداری و برقراری ما دل و دیده ندوزند با فردای پر ابهامی روبه‌رو خواهیم شد. بدان روی بر تاریخ حقوق پای می‌فشارم که شناخت پیشینه هر سرزمین یاریگری توانمند در آگاهی و شناخت ما از آنچه امروز به جای مانده است خواهد بود. میراث ملموس و ناملموس و مکتوب و غیر مکتوب در شمار ارزش‌های ارجمندی است که حقوق‌دانان، یعنی روشنفکران آگاه به جریان زندگی، باید با آن آشنا باشند و از آن آگاهی داشته باشند تا چگونگی بند و بست امروز و دیروز این سرزمین تاریخی را به عنوان راویان تمدن و آگاهان شناسه این آب و خاک در بزنگاه‌های حساسی که آنان تنها مرزدار اخلاق، حقوق و قانون هستند بیان دارند.

شاید دیدگان شما نمناک شود اگر بگویم در سر کلاسی که همه دانش‌آموخته کار‌شناسی حقوق بودند پرسیدم منارجنبان کجاست؟ و فقط سه نفر پاسخ درست دادند. پس از درنگی و کنایه‌ای بر آن حقوق‌دانان جوان پرسش داشتم برج ایفل کجاست؟ که همه بانگ بر آوردند فرانسه، پاریس! سپس دیرینگی هر یک را باز گفتم و اندوه خود را از ناآگاهی شان ابراز داشتم. این مشت نمونه خروار ما را بیدار می‌سازد که برای آگاهی و معرفت حقوق‌دانان در کشوری چنین پر اندیشه و سخن و حکمت چاره‌ای بیندیشیم. بی‌گمان هیچ گروهی بسان حقوق‌بانان با رده‌های مختلف جامعه به گفت‌وگو و پرس‌وجو نمی‌پردازند. بر این پی و پایه آگاهی نسبی از گذشته فرمان نگرش خردمندی بر کار و پیشه این گروه است. به ویژه آن که آموزش تاریخ حقوق یک باور تازه در دل و جان جوانان برپا می‌دارد و یک پیوند استوار در میان آنان و این آب و خاک گسترده می‌شود که ریشه، دلبستگی و همبستگی همگانی را به دور از گروه‌های قومی و باورهای دینی در میان مردم بر می‌افروزد، این ستون‌های سایه‌گستر برج‌های پاسداری همه هویت ملی ماست.

از یاد نبریم در بسیاری از سرزمین‌ها به بهانه اندک و اهرمی کوچک جنگ و خونریزی فراگیر و پر دامنه را بر پا می‌دارند، این چشم‌انداز‌ها‌‌ همان سو سوی چراغ‌های آگاهی است که ما را فراخوان می‌کند تا به دست این گروه برگزیده اجتماعی مشعلی فروزان بسپاریم تا به روشنی نسبت به آنچه گذشته و بر این مردمان فرود آمده است روشن‌بین باشند. جای دو دلی نیست؛ این آگاهی و آموزش در برداشت، پنداشت و همدلی و همکاری آنان تأثیری ژرف خواهد داشت. به یاد داشته باشیم تا زمانی که موازنه‌ای ترازمند میان سنت و تحول در اندیشه و احساس ما برقرار نشود چشم‌داشت داوری درست از ما نا‌بجاست.

اکنون‌‌ همان بزنگاه حساسی است که در پاسداشت ارزش‌های ملی و دفاع از سرزمین و پایبندی به اصول اخلاقی و فرهنگی، که فراقانونی و فراحقوقی است، در چارچوب اخلاق، عرف و رسم بزم این آب و خاک بازسازی شود. یادآوری فرازی از پیروزی و شکست‌ها و کامیابی و ناکامی‌های آنچه بر ما رفته است یک باور جاودانه را در ما پی می‌ریزد و نشان‌دهنده آن است که کانون‌های وکلا در پی تربیت حقوق‌بانان پشتیبان حق، قانون و سرزمین نگاهی به آینده و اندوخته‌ای از گذشته دارند. اگر پیشدادیان با داد همسو بودند و هخامنشیان حق را چکادین خواست خود می‌دانستند، و اگر زمانی یاسای چنگیز بر این آب و خاک حکم می‌راند، ریشه تمدن ارجمندی که رستم را پاسدار عزت و آزادی می‌داند آنچنان است که به ما بازگو می‌کند:

فریدون فرخ فرشته نبود

ز خاک و ز عنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت این نیکویی

تو داد و دهش کن، فریدون تویی

0 نظر برای “ بازبینی در آموزش کارآموزان

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.