صفحه اصلی / اخبار/ قوانین / استقلال وکیل و موکل ، یعنی آزادی در عقل و اندیشه

جایگاه وکالت با قلم دکتر غلامرضا طیرانیان وکیل دادگستری

استقلال وکیل و موکل ، یعنی آزادی در عقل و اندیشه


با قلم : غلامرضا طیرانیان
استقلال وکیل و موکل ، یعنی آزادی در عقل و اندیشه

انسان و اندیشه چنان به هم آمیخته اند که موجود بی اندیشه، انسان نیست و اندیشه را نیز جایگاهی نباشد جز در نهاد انسان که با اندیشیدن به مقام والای برترین موجودات دست یافته است. وجود انسان از نوپائی فاقد معلوم و آکنده از مجهول است و به یاری نیروی اندیشه است که پی در پی از مجهول خود می کاهد و بر معلوم خود می افزاید و بر با هر معلومی نو، مجهولی دیگر به سوی انسان می آید

انسان و اندیشه چنان به هم آمیخته اند که موجود بی اندیشه، انسان نیست و اندیشه را نیز جایگاهی نباشد جز در نهاد انسان که با اندیشیدن به مقام والای برترین موجودات دست یافته است. وجود انسان از نوپائی فاقد معلوم و آکنده از  مجهول است و به یاری نیروی اندیشه است که پی در پی از  مجهول خود می کاهد و بر معلوم خود می افزاید و بر با هر معلومی نو، مجهولی دیگر به سوی انسان می آید برای تبدیل به معلوم، تا حقایقِ بسیاری را که در وجود خویش پنهان دارد، بیابد و این تبدیل مجهول به معلوم است که هرگز پایان نمی پذیرد و هرکس با توشه ای از تبدیل هاست که درجه انسانیت و مقام خود را در زندگی جاوید، می سازد.سرمایه اندیشه عقل است، عقلی که بدیهی است و بی نیاز به استدلال به مانند درک تقدم وجود علت بر معلول و همانند تلاش برای توفیق در امور، یعنی آنچه عقل بدیهی به ملازمه آن حکم می کند. اندیشه و عقل در سرشت آدمی دو یار دیرینه اند که دست در دست هم انسان را به سوی تعالی راه می نمایند و نمود تشخیص انسان تابع کشته ها و برداشت های اندیشه او از مزرعه عقل است، در این مزرعه است که بذرهای اندیشه پرورش یافته به ثمر می نشیند. آن کس که عقل و اندیشه اش بیش بهره او از شرف انسانیت بیشتر. تفاوت انسان ها در تعداد و اوصاف مجهولات او و ترکیب عقل و اندیشه و قدرت اوست در کشف حقایق پنهان، او در جستجوی کدام مجهول است و من و شما در اشتیاق کشف کدام مجهول، پاسخ سنجیده به این دو پرسش، کلید گشودن رمز جهان درون انسان هاست. آیا مجهول، یافتن راه کسب ثروت است؟ آیا مجهول، طریق وصول به قدرت است؟ آیا مجهولِ انسان، تنها چشیدن طعم لذت هاست؟ آیا مجهول، گره بسته ماده است یا راه ارتقاء به جهان معنا؟ همین مجهولات گوناگون است که شخصیت انسان ها را می سازد، انسانی را می ستائیم و دیگری را نکوهش می کنیم. مجذوب یکی می شویم و از دیگری می گریزیم، به یکی می پیوندیم و از دیگری جدا می شویم و با این جذب و دفع هاست که خود را نیز می شناسیم و جایگاه خود را می یابیم که در مسیر خود بشتابیم و یا به اصلاح خود بپردازیم.

آیا از مجهولات خود آگاهیم یا نمی دانیم که نمی دانیم. انسان تا از جهل خود آگاه نشود، چگونه و با چه انگیزه ای به جستجوی آنچه برآید که نمی داند و نمی داند که نمی داند، بیمار آگاه از بیماری در پی دارو  به درمان خود می کوشد. چه کسی یا کسانی وظیفه دارند تا همگان را از جهل مرکب خود برهانند؟ رسولان، فیلسوفان، حکما یا حاکمان یا تمامی آنها هر یک بر اساسِ مبنا و منبع مسئولیت خویش، مسئولیتی که از وحی یا الهام یا عقل و اندیشه و حکومت برمی خیزد.

وکیل دادگستری کیست و در کجا ایستاده است و در جستجوی کدام مجهول؟ قلمرو عقل و اندیشه وکیل دادگستری را جگونه بشناسیم؟ وکیل نه در اندیشه خویش است که در اندیشه تبدیل مجهولی از موکل خود به معلوم و در اندیشه کشف حق موکل از پیچ و خم تاریک قوانین بسیار و ظواهر، الفاظ و کلمات قانون و از باطن و مبانی و روح قانون است که او با عقل بدیهی خود دریافته است که اجرای هیچ قانونی نباید به ظلم بیانجامد و می کوشد موکل خود را از چنگ ظالم برهاند و موکل او بیش از جرم ارتکابی خود مجازات نبیند.

موکل انسان است دارای حقوق انسانی. موکل او شهروند است و دارای حقوق شهروندی، موکل پدر است، مادر است، فرزند است، زوج است و زوجه است، موکل بایع است، موکل مشتری است، موجر است و مستأجر، کارگر است و کارفرماست، ضارب است، مضروب است، سارق است، مالباخته است، موکل خواهان است، خوانده است، شاکی است و یا متهم است و هریک دارای حقوق و تکالیفی. وکیل دادگستری باید با اندیشه و تعقل، موضع و موقع موکل خود را بشناسد و با بیان هنرمندانه، قاضی را با خود هم رأی کند. وکیل دادگستری تنها نیست. او در مقابله و مبارزه با انسان دیگری است که خصم موکل اوست. وکیل در این میدان همراه با موکل است با تمامی معلوم و مجهول موکل، نه بیش از حق موکل بخواهد و نه ستم بر موکل را بپذیرد. سرمایه وکیل نیز عقل و اندیشه اوست در برابر قانون و در برابر قاضی حاکم بر دعوی. وکیل دادگستری در مدرسه حقوق جایگاه عقل و اندیشه را در کشف مجهولات از اساتید حقوق آموخته است. او می داند هر حادثه و عملی از خود نشانه و اثری باقی می گذارد. اثر دلیل اثبات است و حادثه و عمل مدلول آن. حادثه مربوط به گذشته است و برای قاضی مجهول، ولی اثر و دلیل موجود است، دادرسی یعنی از دلیل حاضر به مدلول غایب پی بردن . وکیل باید به یاری معلوم و تلفیق آن با عقل و اندیشه خود، مجهول موکل را بیابد و نمایش دهد، آن چنان که در فضای تحقیق و دادرسی از او بپذیرند و اساس رأی قاضی قرار گیرد.

این هنری است که از موکل ساخته نیست. موکل معلوم و مجهول رابطه خود با خصم را نمی شناسد و قادر به حمایت از خود نیست. عقل و  اندیشه موکل او را به سوی وکیل هدایت کرده و حمایت از خویشتن را به وکیل خود سپرده است. وکیل دادگستری نیز سوگند یاد کرده است که در احیای حق موکل از عقل و اندیشه خود بهره گیرد و راه تأمین سلامت روابط حقوقی انسان ها را بیابد نه تنها بیابد، بلکه خود نیز در این مسیر ناهموار گام بردارد، مسیری که با داوری قاضی پایان پذیرد. قاضی نیز با عقل و اندیشه خود رأی صادر می کند، رأی با پشتواانه ای قدرتمند که چون به قطعیت رسد، فرض بر صحت آنست نه قطع بر صحت آن و اصحاب دعوی جز تسلیم در برابر آن گریزی ندارند. اگر اندیشه وکیل و قاضی در تعارض با یکدیگر باشند، کدامیک در این مسیر به راه خطا رفته است؟ چه شخص یا اشخاصی، کدام مقام یا مقاماتی وظیقه دارند به کمک عقل و اندیشه خود گره این تعارض را بگشایند؟ نوگامان دنیای حقوق، آنان که در آینده قاضی یا وکیل دادگستری، خواهند شد به ارزیابی این تعارضات نیاز دارند. تا کنون از جانب دستگاه قضاء و کانون های وکلای دادگستری در این باره اندیشه ای نشده است، در حالیکه با این اندیشه می توان مقالات و کتب سودمندی نوشت و وارد میدان مباحث سازنده باشد.

عقل و اندیشه گران بها ترین سرمایه ملت هاست. بزرگان کشور به آن بی اعتنا نباشند. رشد ملت ها تابعی است از اندیشه ها. از تعارض و تقابل اندیشه نباید هراس داشت. حقوق ستمدیدگان با عقل و اندیشه ها احیاء می شود. مقابله و مبارزه عقل ها و اندیشه ها به کشف حق می انجامد. این مقابله و مبارزه را باید ستود. وکیل دادگستری باید در اندیشیدن مستقل و موکل نیز در انتخاب وکیل خود آزاد باشد. استقلال وکیل و موکل، یعنی استقلال و آزادی در عقل و اندیشه و در پناه آنست که تمامی مردم کشور عدالت را با تمام وجود خود احساس و بزرگان کشور را تحسین خواهند نمود. انتقادات را به مخرب و سازنده تقسیم نکنند. با مداخلات خود در امور نهاد مردمی وکالت راه را برای احیای حق ستمدیدگان نبندند. میدان را بر عقل ها و اندیشه ها بازگذارند. آن کس که بر حق است از آزادی اندیشه ها نمی هراسد. آن کس که بر حق است بدون خشونت به اندیشه ها پاسخ می دهد. زیرا  در تلاقی عقل ها و اندیشه ها، حق و باطل ظاهر و آشکار و حق  استوار و قوی می گردد. باطل است که باید از تعقل و اندیشیدن بهراسد که می هراسد. حق آرام است و از درون قوی باطل در خشم است و از درون تهی. حق می ماند و باطل می رود و باطل لاجرم دیر یا زود رفتنی است.       

0 نظر برای “ استقلال وکیل و موکل ، یعنی آزادی در عقل و اندیشه

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.