صفحه اصلی / اخبار/ مدرسه حقوق / پلیسی با رویکرد افتراقی و حمایت محور

اهداف تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان

پلیسی با رویکرد افتراقی و حمایت محور

پلیسی با رویکرد افتراقی و حمایت محور

مبانی دینی،فرهنگی وحقوقی ما مصلحت تشکیل پلیس ویژه اطفال ونوجوانان رامطابق ماده 31قانون آیین دادرسی کیفری توجیه پذیر می نماید.زیرا برابر آخرین آمار منتشر شده قریب به یک سوم جمعیت کشورمان جمعیت سنی بین 0 تا 19 سال تشکیل می دهد. از سوی دیگر چالش جدی آسیب دیدگی گسترده اطفال و نوجوانان نسبت به جمعیت بزرگسال و عواقب سوء برخورد یکسان نیروی انتظامی ( پلیس ) در مراحل کشف جرم و تحقیقات مقدماتی ،تشکیل پلیس ویژه راغیر قابل اجتناب می نماید.گذشته ازاین،تاثیر استفاده ازنقش پلیس زن باتوجه به حمایت محور بودن دخالت پلیس ویژه درفرآیند بزهکاری وبزه دیدگی اطفال ونوجوانان سبب شده قانونگذار ایرانی این مهم رانیزموردتصریح قراردهد که دراین نوشتارطی مباحث جداگانه این مبانی ومصالح موردتبیین قرار می گیرد.

مبانی و مصالح تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان 

زهراکیانی وکیل دادگستری

 

گفتاراول– مبانی و مصالح تشکیل پلیس ویژه اطفال

برای طراحی و سازماندهی هر نهادی در ساختار حقوقی کشور ضروری است که مبانی آن نهاد در بستر موضوعات فرهنگی و اجتماعی به درستی تبیین شود.

الف-مبانی دینی

با توجه به اینکه جامعه ی ایرانی پایبند به دین اسلام است و نیز با عنایت به اصل چهارم قانون اساسی که همه قوانین باید مبتنی بر آموزه های اسلامی باشد ، لایحه مربوط به تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان از این قاعده مستثنی نیست و جهت گیری و چهارچوب های این نهاد نباید با آموزه های اسلام مخالف باشد .

ب-مبانی فرهنگی

اطفال به مثابه سرمایه های یک جامعه به شمار می آیندو ضروری است که نسبت به محافظت این سرمایه های واقعی جامعه اهتمام و توجه ویژه ای صورت گیردو ساختارها و سازمان های مستحکمی برای حمایت از آنان در نظام حقوقی طراحی و سازماندهی گردد .

 ج-مبانی حقوقی

نخست با درک اصولی از شرایط و مبانی فرهنگی و اجتماعی جامعه، در گام بعدی با توجه به سلسله مراتب حقوقی بایدضرورت تشکیل پلیس ویژه موردتوجه قرارگیرد .

 

ازآنجا که کودکی و نوجوانی دوره گذر است . بلوغ جنسی ، بلوغ هوشی و عقلی ، بلوغ اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی در این دوره رخ می دهد و مجموع این روند شخصیت فرد را شکل و قوام می بخشد. هر برخورد نادرست و ناسنجیده در این فرایند می تواند گذار را به جهت نامطلوب منحرف سازد . به عنوان مثال برچسب زدن به طفل یا نوجوان ، روند شناخت او را از اخلاق منحرف کرده و احترام به قوانین را که عنصر اصلی رشد اخلاقی است در نظر او از وجاهت می اندازد و از سوی دیگر گره خوردن مصالح جامعه آینده با وضعیت کودک و نوجوان فعلی ، ایجاب میکند که رفتاری سنجیده با کودک صورت پذیرد . یکی از عرصه های مهم در کنش و واکنش نسبت به کودک ، برخورد با کودک معارض قانون در مرحله پلیسی است .

پلیس به لحاظ وظیفه خود که حفظ نظم، امنیت و آرامش و مسئول برقراری نظم در جامعه است، اغلب بیش از سایر مقامات از بزهکاری کودکان و نوجوانان مطلع می شود و برخورد اولیه را با آنان دارد. از آنجا که کودکان و نوجوانان طبعی حساس و زودرنج دارند و عواقب وخیم اعمال خود رادرک نمی کنند، برخورد اولیه مقامات انتظامی تأثیر عمیقی در روحیه ی آنان باقی می گذارد. اگر مأموران با خشونت و مانند بزرگسالان با کودک بزهکار برخورد کنند، کودک نسبت به جامعه احساس کینه و انتقام جویی می کند و از نظر روحی و روانی لطماتی به او وارد خواهد شد که روحیه ی سرکشی  و بزهکاری مجدد را در او تقویت خواهد کرد.

برعکس اگر با ملایمت، محبت و آرامی با او رفتار شود و با خونسردی و احترام، اشتباه او گوشزد گردد و لزوم رعایت قوانین و مقررات اجتماعی به او یادآوری شود، چه بسا موجب آگاهی کودک و نوجوان بزهکار و مختومه شدن پرونده بزهکاری او در همان مرکز انتظامی شود.

برابر آخرین آمار منتشر شده قریب به یک سوم جمعیت کشورمان را (16/32%) جمعیت سنی بین 0 تا 19 سال تشکیل می دهد. از سوی دیگر چالش جدی آسیب دیدگی گسترده اطفال و نوجوانان نسبت به جمعیت بزرگسال و عواقب سوء برخورد یکسان نیروی انتظامی ( پلیس ) در مراحل کشف جرم و تحقیقات مقدماتی نسبت به جرائم نوجوانان و بزرگسالان سبب گردیده قانونگذار ایران در قانون جدید آیین دادرسی کیفری (ضمن ایجاد محدودیت های بیشتر در اعمال اختیارات ضابطان دادگستری) مطابق ماده 31 آن تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان وقلمرو وظایف و حدود اختیارات آن به موجب لایحه قانونی مجزا مقرر نماید. به نظر نگارنده " حمایت محور" بودن پلیس ویژه و رویکرد پیشگیرانه از جرم با توسل به شیوه آموزشی و تربیتی و گرایش به عدالت ترمیمی در مورد اطفال و نوجوانان از اهداف تشکیل پلیس ویژه است.

سیدحسن موسوی چلک ، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی در گفت و گو با "ایران" می گوید:اگر نگاه پلیس، نگاهی اجتماعی باشد، نگاه خوبی است. به نظر می رسد پلیسی که روان شناسی کودک بداند در این امر موفق تر است.

وجود فضای متشنج همراه با رعب باعث می شود کودک به کارهای نکرده خود هم اعتراف کند. تجربه ی این فضای متشنج باعث می شود این ترس تا آخر عمر همراه کودک باشد. به عبارت دیگر برخورد نامناسب با کودک یکی از عوامل آسیب های روانی در کودک است که می تواند منجر به جامعه گریزی شود. آسیبی که به واسطه تحقیر، خشونت و مزاحمت ایجاد شده است.

از آنجا که رفتار غلط و غیراصولی بازجویان با کودک ممکن است باعث ایجاد آسیب های روانی در حال و آینده کودک شود، پلیس کودک می تواند مانع بسیاری از این آسیب ها گردد.

بر اساس یافته های جرم شناختی یکی از مهم ترین عوامل ثبات در بزهکاری و تشدید آن، تجربه ی کیفری در دوران کودکی و نوجوانی است به نحوی که هر اندازه چنین تجربه ای زود هنگام تر باشد امکان ثبات در بزهکاری و گذار از آن به ارتکاب جرم در بزرگسالی بیشتر خواهد بود.

ازاین رو،بر اساس مصالح و  مطالب  پیش گفته تشکیل پلیس ویژه اطفال ضروری می نماید. آنگونه که سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی اذعان کرده است: وقتی صحبت از نوشتن کتاب و ساخت فیلم برای کودکان می شود بلافاصله موضوع تخصص نویسنده و فیلم ساز به میدان می آید، در خصوص حقوق کودک و رسیدگی به آن نیز باید فردی به عنوان متخصص ورود کند.

همچنین در ضرورت تشکیل پلیس ویژه می توان بیان داشت ، با توجه به مشکلات فراوانی که ممکن است در جامعه کنونی با وجود پیشرفت ها در هر زمینه ای برای کودک پیش بیاید تشکیل پلیس ویژه ضروری بوده و می توان گفت با استقرارچنین تشکیلاتی دیگر کودکان محروم نیستند. تشکیل این پلیس موجب کاهش آسیبهای اجتماعی، تغییر افکار و تقلیل کودک آزاری نیز می گردد.

ماده یک پیش نویس غیرقابل استناد لایحه تشکیل پلیس کودک و نوجوان، بیان می دارد : به منظور حمایت از اطفال و نوجوانانی که مرتکب جرم می شوند و یا در معرض خطر یا بزه دیدگی قرار دارند و نیز پیشگیری از بزهکاری و بزه دیدگی آنان،... پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی تشکیل می شود.

حال زمان آن است با توجه به سابقه ی تقنینی طولانی در زمینه دادرسی ویژه نوجوانان و ایجاد نهادهای خاص  کودکان نظیر دادگاه ها و دادسراهای ویژه اطفال و نوجوانان ،کانون اصلاح و تربیت، دفاتر حمایت از زنان و کودکان در دادگستری ها، شوراهای حل اختلاف ویژه اطفال و اورژانس اجتماعی بهزیستی، با ایجاد پلیس ویژه اطفال و نوجوانان و تدوین مقررات مناسب و سیاست ملی پلیس در قبال اطفال و نوجوانان و تهیه برنامه اجرایی لازم ، زمینه کامل پیشگیری از جرم و تکرار آن توسط اطفال ، اصلاح و درمان ، بازپروری ، بازپیوند آنان و حمایت از کودکان بزه دیده و در معرض خطر محقق شود و با تربیت نیروی متخصص در این حوزه و به دنبال آن ایجاد نهادهای تخصصی به منظور پیشگیری ، کشف ، تعقیب ومبارزه با بزهکاری اطفال یا سوء رفتار نسبت به آنان کمک شایانی به پیگیری و تحقق رسالت و ماموریت های ترسیم شده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی انجام گیرد.

گفتاردوم– نقش پلیس زن

دغدغه اصلی درتشکیل پلیس ویژه اطفال ونوجوانان،قاعده "اجتناب ازآسیب" است وهمانگونه که توسل به شیوه برخوردمصلحت گرا یاافتراقی درباره نوجوانان معارض قانون و یادرمعرض آسیب،علت ومبنای تشکیلاتی نوع پلیس است به نظرمیرسددرچارچوب این سیاست جنایی افتراقی،رویکرد "حمایتمحور" (نه امنیت محور) نیزبرای تامین بیشتراین اهداف،دراین نهادجدیدالتاسیس ضروری است

کودک یانوجوان بزهکاربایدتوسط افرادی مراقبت شودکه شناخت لازم ازابعادروحی وروانی اورادارندوباحقوق اونیزبه قدرکافی آشناهستند،تاسوای امنیت اجتماعی ،امنیت آینده کودک نیزمراعی باشد. درماده 60 مقررات پکن سازمان ملل متحد،تخصصی شدن پلیس کودک ونوجوان وآموزش آنان موردتوجه قرارگرفته است.

باتوجه به شرایط ویژه کودک بایدکسانی بااوتعامل نمایندکه آموزش های لازم رادیده اندومی توانندتاثیرمناسبی براوگذارندیاازتاثیرسوءبراوجلوگیری کنند. از سوی دیگر با تخصصی شدن علوم، ارگان های مختلف اجتماعی از جمله پلیس باید نسبت به تشکیل پلیس کودک و نوجوان اقدام کنند و حسب نوع مأموریت محوله به آنها، افراد شاغل در این بخش باید دوره های آموزشی تؤامان روانشناسی ، جامعه شناسی و حقوق را طی کنند.

از نظر جنسیت به نظر می رسد با توجه به تجریه کشورهایی که سابقه تشکیل بخش خصوصی پلیس کودک و نوجوان را دارند، به کارگیری زنان در پلیس کودک و نوجوان در اولویت باشد. از این نیروی آموزش دیده و کارآمد، می توان در راستای ترمیمی نمودن دادرسی کودکان و همچنین قضاوت زدایی استفاده کرد.

قانونگذار ما این مسئله را درک کرده و بر لزوم استفاده از نیروی پلیس زن در ساختار پلیس ویژه کودک و نوجوان تأکید نموده است ( ماده 42 قانون آیین دادرسی کیفری) در ماده 17 متن پیش نویس لایحه تشکیل پلیس ویژه نیز بر این امر تأکید شده است.

حمایت پلیس زن ازدوقشرآسیب پذیرجامعه-یعنی زنان وکودکان-ازطریق حفاظت فیزیکی درفرایندعدالت کیفری وترمیمی درکنارحمایتهای عاطفی ازاین دوقشربه عمل می آیدوباتشکیل کلانتریهای ویژه اطفال وزنان وواگذاری مرحله تحقیقات مقدماتی به پلیس زن وهمچنین آموزش به زنان به منظورپیشگیری ازبزهکاری وبزه دیدگی،این تدابیرحمایتی موثر محقق می شود.

سطح بالای عواطف پلیس زن، امکان برقراری رابطه ای بهتر با کودکان و زنان دیگر را فراهم می کند. چرا که در بسیاری  موارد پلیس زن علاوه بر پلیس بودن، وظیفه مادری را نیز در خانه ایفا می کند و به همین دلیل بهتر می تواند با کودکان رابطه عاطفی برقرار کند، تا کودک نه تنها از بودن در کنار پلیس زن احساس امنیت کند، بلکه اینگونه تصور کند که با مادر خود در ارتباط است.

امروزه ضرورت های اجتماعی، از جمله استفاده از زنان به عنوان پلیس در بسیاری از کشورها، عدم تبعیض علیه زنان، اعتماد به توانایی آنان و رهایی از باورهای فرهنگی و تعصبات بی پایه موجب شده است که زنان به عنوان پلیس وارد عرصه های اجتماعی شوند.

 در اکثر کشورها آنچه برای اولین بار سبب استخدام زنان در دستگاه پلیس شده، خطر افزا یش جرایم جنسی و جرایمی وجودداشته که زنان درگیر آن بوده اند. با حضور پلیس زن نه تنها وظیفه حمایت از زنان، بلکه حمایت از کودکان نیز به عهده این پلیس گذاشته شد.

تشکیل کلانتری های خاص، یعنی ایجاد کلانتری های که مختص افراد خاصی باشد در ابتدا در مورد زنان مطرح شد. ایجاد کلانتری های ویژه بانوان در واقع واکنشی بود علیه بالا بودن میزان خشونت علیه زنان، تا از این طریق بتوان به زنان بزه دیده خدمات حمایتی ارائه کرد و در موارد لزوم نیز امنیت زنان تأمین شود.

در ایران نخستین کلانتری ویژه بانوان در سال 1382 در اطراف حرم امام رضا (ع) در مشهد راه اندازی شد. تمام کارکنان این کلانتری زن هستند. اگر چه برخی معتقدند که نیازی به ایجاد چنین کلانتری های ویژه ای نیست و در صورت ضرورت می توان از پلیس زن در مأموریت های خاص استفاده کرد، اما در پاسخ باید اظهار داشت، که تشکیل اینگونه کلانتری ها فقط به منظور مبارزه  با بزهکاری نیست، بلکه هدف اولیه آن حمایت از زنان بزه دیده ای است که از رفتن به کلانتری ها و ابراز بزه دیدگی خود امتناع می کنند و این گونه می نگرند که حضور در این گونه کلانتری ها برای آنان هیچ فایده ای ندارد و حتما منجر به بزه دیدگی ثانویه آن ها خواهد شد.

هرچند تا کنون اقدامی در جهت تشکیل کلانتری های ویژه کودکان صورت نگرفته است، اما می توان برای حمایت از کودکان بزهکار یا بزه دیده از کارکنان پلیس زن استفاده کرد.

امروزه در بسیاری از کشورها استفاده از پلیس زن برای انجام وظایف پلیس مورد پذیرش قرار گرفته است و آمار زنان پلیس آموزش دیده در کشورهایی مانند کانادا رو به افزایش است. در صورتی که امکان تشکیل کلانتری های ویژه کودکان وجود نداشته باشد می توان از پلیس زن جهت انجام تحقیقات مقدماتی هنگامی که بزهکاری کودک مطرح باشد، استفاده کرد چرا که نوجوان در اینجا در واقع خود بزه دیده بوده و نیازمند حمایت است و اگر رابطه عاطفی لازم بین او و پلیس برقرار نشود و کودک نتواند به پلیس  اعتماد کند، نه تنها در روند تحقیقات مشکل ایجاد می شود، بلکه رفتار پلیس بدون توجه به ویژگی های خاص کودک، منجر به بدبینی و بی اعتمادی کودک به پلیس می شود.

آمارها نشان می دهد که رفتار نادرست پلیس هنگام دستگیری کودک باعث می شود کودک نگهداری شدن در کانون اصلاح و تربیت را نه به خاطر اینکه رفتار خلاف قانون انجام داده ، بلکه به دلیل واکنش پلیس بداند. از سوی دیگر اکثریت کودکان تمایل دارند تا با قاضی زن و به تبع آن با پلیس زن در ارتباط باشند. به همین دلیل اگر تحقیقات مقدماتی به پلیس زن واگذار شود، نه تنها تحقیقات مقدماتی با مطلوبیت بیشتری دنبال می شود، بلکه به اصلاح و باپروری طفل نیزکمک می کند