صفحه اصلی / اخبار/ حقوق و اقتصاد / پس‌پشت «تغییرات» اقتصاد ایران

سعید لیلاز بررسی کرد

پس‌پشت «تغییرات» اقتصاد ایران

 

 سعید لیلاز، اقتصاددان و روزنامه‌نگار در گفت‌وگو با فرارو به تحلیل و بررسی اقتصاد ایران در سال 96 نشست. وی معتقد است که روند رو به رشد اقتصاد ایران در سال گذشته با سرعت بیشتری در سال 96 ادامه خواهد یافت و تغییرات محسوسی رخ خواهد داد. وی بر این باور است که عدم تغییر محسوس تغییرات اقتصادی به دلیل سرعت سقوط اقتصاد در سال‌های 84 تا 92 بوده است، وی دستاورد اقتصادی سال 95 را جلوگیری از خطر نابودی می‌داند. در پی مشروح گفت‌وگو با لیلاز را می‌خوانید.

  

 آیا در سال 96 ما شاهد تفاوت محسوسی در اقتصاد خواهیم بود؟

 حتما تفاوت محسوسی خواهیم دید. در این خصوص چند نکته وجود دارد، نکته اول این است که عدم محسوس بودن تغییر اقتصاد ایران درست است، به این معنا که چنان فروپاشی در قدرت خرید مردم ظرف سال‌های 84 تا 92 اتفاق افتاده بود که تمام اصلاحات سه سال گذشته فقط بخشی از این سقوط اقتصادی بی‌نظیر در تاریخ اقتصادی معاصر ایران را جبران کرده است.

 من توجه شما را به این نکته جلب می‌کنم که قدرت خرید کارمندان دولت بین سال‌‌های 84 تا 92، هفتاد و سه درصد کاهش پیدا کرده است. چنین سقوط اقتصادی در تاریخ ایران بی‌سابقه است. فقط و فقط قدرت خرید کارگران ایران در سال 90 یازده درصد کم شده است. ما در چهار سال گذشته منظم قدرت خرید را افزایش داده‌ایم. اما این به معنای این نیست که توانسته‌ باشیم همه این خرابی‌ها را جبران کنیم. من تصور می‌کنم که تا سال‌های 1402 تا 1405 طول می‌کشد تا ما قدرت خرید جامعه را به سال‌های 1384 بازگردانیم.

 نکته دوم این است که عدم محسوس بودن تغییر اقتصاد ایران غلط است. در سال گذشته 1 میلیون و 800 هزار دستگاه خودرو شماره‌گذاری جدید شد که از عدد سال 1391 حدود 7000 هزار دستگاه بیشتر است. تمام خریداران خودروهای داخلی در ایران طبقات متوسط و محروم جامعه هستند و مرفهین خودروی داخلی سوار نمی‌شوند، در این صورت آیا ما 600 الی 700 هزار خانواده مرفه و بورژوا در ایران درست کرده‌ایم؟

  نکته سوم این است که بخش مسکن در ایران هنوز به دلایل علمی و فنی از رکود خارج نشده و این مربوط به سیاست‌های انبساطی پولی دولت احمدی‌نژاد است اما بخش مسکن تنها 6 الی 7 درصد GDP ایران را در برمی‌گیرد، اما از آنجا که یکی از شاخص‌های بسیار روشن مردم برای اندازه‌گیری تحولات قیمت‌ها همیشه مسکن بوده است، خواه بخرند و یا نخرند، مردم مسکن را ملاک قرار می‌دهند. خود مسکن از نیمه دوم سال 95 از رکود خارج شده است. می‌دانید که آخرین سرشماری نفوس و مسکن که در سال 95 انجام شده و منتشر شده است می‌گوید تعداد خانواده‌های مالک در ایران در این سال نسبت به سال 90، بیش از 1 میلیون خانوار افزایش یافته است. این یعنی سالی 300 هزار خانواده در ایران صاحب‌خانه‌ شده‌اند.

 نکته چهارم این است که چون پس از سال‌ها، تلاطم شدیدی در اقتصاد ایران وجود نداشته است و تمام شاخص‌های به آرامی، منسجم و  همگن رشد پیدا می‌کنند، در بادی امر ممکن است این تعبیر به رکود شود، در حالی که شاخص تولید کارگاه‌های بزرگ صنعتی ایران از رکورد سال 90 عبور کرده است و تولید ناخالص ایران نیز به قیمت ثابت رسیده است.

 نکته پنجم این که در سال‌های 84 تا 92 چون قیمت دلار ثابت و  تورم داخلی سالی 15 الی 20 درصد بوده است، برای تمام مردم و فعالان  اقتصادی گرفتن وام برای واردات کارخانه از خارج با دلار دولتی چنان صرف کرده است که مقادیر بسیار زیادی ماشین‌آلات با دلارهای ارزان وارد شده که هرگز به بهره‌برداری نرسیده‌اند. این را نمی‌توان به رکود تعبیر کرد. بازار داخلی امروز در ایران کاملا اشباع شده است. همین امروز ظرفیت تولید کاشی و سرامیک ایران 600 میلیون متر مربع است که از مجموع مصرف سالانه ایران و عراق، افغانستان بیشتر است. ظرفیت تولید ماشین‌آلات نصب‌شده تولید ماکارونی در ایران 4 برابر مصرف است. ظرفیت تولید ماشین‌آلات سیمان نصب شده در ایران، دو برابر مصرف کشور است. ظرفیت تولید در تمام حوزه‌های دیگر همین‌طور است.

 در سال‌های 86- 88 اگر شما به شهرک‌های صنعتی می‌رفتید همان صحنه‌ای را می‌دیدید که الان می‌بینید. مسئله ما این است که ما به خاطر سیاست‌های اقتصادی غلط در دولت‌های گذشته، ایران را تبدیل به گورستان ماشین‌‌آلات کرده‌ایم، چنانچه به گورستان مهندسین هم تبدیل کرده‌ایم. به همین دلیل است در سه سال گذشته در حالی که نرخ رشد سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران منفی بوده است، نرخ رشد اقتصادی دو رقمی شده است، برای اینکه ظرفیت‌ اقتصادی محصول ماشین‌آلات نصب شده در ایران به قدری زیاد است که سال‌ها بدون نیازی به سرمایه‌گذاری در بخش ماشین‌آلات و ساختمان اقتصاد ایران، می‌تواند به رشدش ادامه دهد.

 

این به این معنی نیست که این ماشین‌آلات قبلا کار می‌کردند و الان کار نمی‌کنند بلکه این نشان می‌دهد سال‌ها این ماشین‌آلات کار نکرده‌اند. شما اگر بروید ظرفیت تولید چینی‌آلات ایران را نگاه کنید، می‌بینید چند برابر مصرف بازار ماست. ظرفیت تولید فرش ماشینی شاید دو یا سه برابر تقاضا در بازار ایران است. تمام کشورهای دنیا در این شرایط از طریق تعاملات بین‌المللی و دو یا سه قرن پیش از طریق نیروهای نظامی در سطح بین‌المللی بازار گشایی می‌کردند. از آنجایی که ما نمی‌توانیم به زور بازارگشایی کنیم باید از طریق دیپلماتیک شروع به بازگشایی بازارهای دنیا بکنیم.

 چنانچه امروز ایران یکی از صادرکنندگان برق در دنیاست. اگر ما می‌توانستیم تبدیل به صادرکننده سیمان، کاشی، لوازم ساختمانی بشویم، می‌توانستیم بخش بیشتری از این ظرفیت‌ها را مورد استفاده قرار دهیم. یکی از عوامل جدی رشد صادرات غیر نفتی ایران و جلو افتادن این صادرات نسبت به واردات غیرنفتی همین مسئله‌ است. یعنی ظرفیت‌های ماشین‌آلات نصب‌شده در ایران آنقدر زیاد است و قیمت تمام شده‌اش به قدری پایین است که فعلا بهره‌برداری در این حوزه ادامه خواهد یافت و این به معنای رکود نیست بلکه به معنای ظرفیت مازاد نصب شده است که تحت عنوان اشباع در اقتصاد مورد بحث قرار می‌گیرد.

 قیمت تمام شده ماشن‌آلات زمانی که این ماشین‌آلات نصب می‌شد، صفر بود و مالکان سودشان را برده بودند و این کارخانجات اصلا برای تولید وارد نمی‌شدند. اگر شهرک‌های صنعتی را ملاحظه کنید خواهید دید چند درصد از ماشین‌آلات وارداتی الان خوابیده‌اند و هرگز کار نکرده‌اند، شگفت‌انگیز است. یکی از مصادیق غارت سازمان یافته اقتصاد ایران، همین مسئله بوده است که حاصل دستکاری دولت‌ها در مکانیسم قیمت ارز بود. دولت‌ها با این مکانیسم وفاداران خود را فربه کرده‌اند و بورژوازی نوپایی را پدید آورده‌اند.