صفحه اصلی / اخبار/ چارسو / قاضی کیفری:قاتل جگرت رادرمیارم!

قاضی کیفری:قاتل جگرت رادرمیارم!

   شاپوراسماعیلیان  حقوقدان

حدودسه وچهارسالی ازانقلاب اسلامی سپری نشده بود که درامورکیفری، قوانین راجع به مجازات اسلامی(موادعمومی)،حدود،قصاص ودیات درسال 1361ودرتاریخهای جداگانه به تصویب رسید .همین طورموادی ازقانون آئین دادرسی کیفری در6شهریور1361 اصلاح شد که ازجمله این مقررات تشکیل دادگاههای کیفری یک ودو وتغییراتی درنحوه تشکیل ورسیدگی دیوانعالی کشوربود.نحوه کار برخی قضات تازه کار دردادگاههای مذکور ودیوانعالی کشورتوام با خاطراتی شنیدنی است که دراین قسمت مورد خاطرات رابیان می کنم.   

* شاکی چیزی به همراه خودنیاورده است!

درمقررات آئین دادرسی کیفری وقت، قرارمنع تعقیب مطابق ماده180 درصورتی که ازلحاظ جرم ندانستن عمل انتسابی صادر می شد ازناحیه دادستان یا شاکی خصوصی قابل شکایت فرجامی دردیوانعالی کشوربود. درسال1361یک روزصبح وارداتاق بازپرسی شدم دیدم منشی شعبه پرونده ای دستش هست وبا دوسه نفرازهمکاران آن رامی خوانندومی خندند وقتی قضیه راپرسیدم منشی گفت آقا پرونده منع تعقیب ازدیوان واصل شده ولی رای تایپی نداردفقط نیم سطر درحاشیه اعتراض به قرارمنع تعقیب نوشته شده وشماره دادنامه زده است.پرونده را گرفتم ومشاهده کردم باخطی ناخوانادرحاشیه اعتراض شاکی نوشته شده«باسمه تعالی. چون شاکی چیزی به همراه خود[لابد دلیل حقانیت]نیاورده است اعتراض رد می شود.»دونفربااسامی ناخواناذیل رداعتراض راا مضا کرده اند! وقتی بعداموضوع را به شاکی پرونده اطلاع وتوضیح دادم که منظورقضات محترم روحانی شعبه دیوان،نبودن دلیل درلایحه اعتراض است ،اظهارداشت نخیر!باعث وبانی همسرمن است که نگذاشت عسل سردشت را به همراهم به تهران ببرم!

*قاضی دادگاه کیفری یک قدیم:جگرت رادرمیارم!  

براساس اصلاحیه قانون آئین دادرسی کیفری 1361دادگاههای کیفری 1و2 ازیک رئیس یا دادرس علی البدل[اصل وحدت قاضی] تشکیل می شد.ازجمله صلاحیتهای کیفری یک استان، رسیدگی به جرمی باکیفرقانونی اعدام ویا قصاص نفس بود.آن روزاولین پرونده مطرح درکیفری یک استان،پرونده قتل عمدی بود قاضی محتاط که قبلا معرف حضورتان هست،به عنوان دادیار دادسرا درجلسه دادگاه حضورداشت ولی آقای (م) قاضی معمم که ابلاغ ریاست دادگاه کیفری یک به نام اوصادرشده بود هنوزدردادگاه حضورنیافته بود ومامورین شهربانی متهم دستبند به دست رادرسالن بیرونی تالارجنایی تحت مراقبت نگه داشته بودند وسالن پرازجمعیت بود که ناگهان گفتند رئیس دادگاه(حاج آقا)تشریف آوردند.چندنفر ازمامورین درمعیت حاج آقا بودند که ناگهان ایشان باصدای بلندپرسیدند قاتل کیه؟! که مامورین به متهم زندانی تحت الحفظ درگوشه سالن اشاره کردند.بلافاصله حاج آقا بادیدن اودرحالی که باانگشت سبابه به متهم خط ونشان می کشیدندبا صدای بلندسرش دادزدندالان جگرت رادرمیارم!!...وقاضی محتاط ما مدتها ازنحوه محاکمه قتل تعریف می کردوما می خندیدیم وخلاصه اوضاعی بودکه نگوونپرس!همین حاج آقا که درخاطره های پیشین توصیف او آمده است حدودده سال رئیس کل دادگستری استان راعهده داربود که من این دوره را دوره کماءدادگستری نامیده ام.              * مردی که آستار جیب هایش بیرون بود!

متاسفانه بی کفایتی رئیس کل ملازمه بارواج کارچاق کنی ورشوه دردادگستری داردبااین حال نباید تصور کرد که درزمان مدیران لایق نیز هیچگونه لغزشی ازسوی کارکنان وقضات دادگستری صورت نمی گیرد ولی واقعیت این است که ناهنجاریهاوانحرافات دوران مدیریتهای ناتوان،ضعیف وفاقدبضاعت

علمی به مراتب بیشتراست .درهمین دوران، روزی ازپله های دادگستری کل استان(6مرتبه)شتابان به اتاق کارم می رفتم دیدم پیرمردی آستارسفید جیبهای شلوارونیزجیبهای دوطرف کت خودرابیرون گذاشته وباتانی ازپله های دادگستری بالا می رود ومردم باتعجب به نگاه می کردند وتوگوش هم پیچ پیچ! ازرحمان آسانسورچی پرسیدم قضیه چیه گفت آقامدتهاست بیچاره تودادگستری رفت وآمد می کنه لابد منظورش اینه که من پولی ندارم!...مدتی گذشت دراتاق دادیاری مشغول تحقیق از متهمی بودم که صدای همهمه وبگیر وببندی راشنیدم از مامورپاسبان شهربانی که پرونده آورده بودخواستم ببیند موضوع چیست اوبرگشت وگفت هیچی آقا پیرمردی راکه به قضات توهین کرده گرفته اند بعدازساعتی دیدم مامورانتظامات پرونده ای رارومیزم گذاشت وگفت قربان متهم بیرون است بعدازخواندن صورتجلسه ای که طی آن نوشته شده بود مردی بااشاره به قضات تهمت رشوه زده،خواستم متهم رابیاورنددیدم همان پیرمرداست.وقتی ازاودرباره مفادصورتجلسه بازجویی کردم گفت من جرمی رامرتکب نشده ام دوسال است دردادگستری پرونده دارم ولی به کارم رسیدگی نمیشه چون آدم بینوا وبی پولی هستم فقط آستارجیبهای خالیم بیرون بودوبازمی گویم من پولی ندارم!که بلافاصله گفتم اورا آزادکنندوسپس قرارمنع تعقیب متهم را به علت عدم احرازوقوع جرمی صادرکردم وقراررابه موافقت معاون دادسرا که قاضی شریفی بودرساندم.