صفحه اصلی / اخبار/ قوانین / قاضی محتاط

خاطره هادرگذرزمان (11)

قاضی محتاط

با آغاز سال نو،طبق روال پیشین ،جراید ونشریات کارشان را تعطیل کردندتا بااستراحتی دوهفته ای،نفسی تازه کنند.هفته نامه وزین صوراسرافیل، مدت تعطیلی اش بیشتربود.برای نگارنده که به مطالعه ونوشتن عادت زیاددارم ، فضای مجازی این امکان رافراهم می کرد حتی درزمان سفرهم باخواندن اخبار موردتوجه ام درربرخی شبکه های اجتماعی یادیدن صحنه هایا مکان هایی درسفر،دنبال سوژه و به اصطلاح،تهیه خوراک باشم!ازاین رو، درایام تعطیلات نوروزی،چندتا یادداشت کوتاه ویادنگاری درتلگرام برای دوستان گرامی به اشتراک گذاشتم که مورداستقبال برخی ازآنان به ویژه اهل ادب ودست اندرکاران عرصه حقوق قرارگرفت.دیروز یکی ازهمکاران ارجمندازصوراسرافیل به من پیام دادندکه چهارشنبه(25فروردین)،صفحه بندی نشریه برای چاپ انجام می شودومنتظرنوشتار خاطره ها هستیم.ومن الان (سه شنبه شب)،تصمیم گرفتم چندتا ازنوشتارهایم درفضای مجازی راکه متناسب این قسمت از خاطره هاست ،بازنویسی نمایم .همان طوری که سابقا عرض کرده ام ،ترتیب زمانی دربیان خاطره ها رعایت نمی شودوازیادداشت نویسی درباره برخی از رخدادهاویا اخبار زمان حاضرنیز غافل نیستیم.زیرا زمان که می گذرد رخداد امروزبه خاطره می پیوندد.

شاپوراسماعیلیان  حقوقدان

قاضی محتاط

با آغاز سال نو،طبق روال پیشین ،جراید ونشریات کارشان را تعطیل کردندتا بااستراحتی دوهفته ای،نفسی تازه کنند.هفته نامه وزین صوراسرافیل، مدت تعطیلی اش بیشتربود.برای نگارنده که به مطالعه ونوشتن عادت زیاددارم ، فضای مجازی این امکان رافراهم می کرد حتی درزمان سفرهم باخواندن اخبار موردتوجه ام درربرخی شبکه های اجتماعی یادیدن صحنه هایا مکان هایی درسفر،دنبال سوژه و به اصطلاح،تهیه خوراک باشم!ازاین رو، درایام تعطیلات نوروزی،چندتا یادداشت کوتاه ویادنگاری درتلگرام برای دوستان گرامی به اشتراک گذاشتم که مورداستقبال برخی ازآنان به ویژه اهل ادب ودست اندرکاران عرصه حقوق قرارگرفت.دیروز یکی ازهمکاران ارجمندازصوراسرافیل به من پیام دادندکه چهارشنبه(25فروردین)،صفحه بندی نشریه برای چاپ انجام می شودومنتظرنوشتار خاطره ها هستیم.ومن الان (سه شنبه شب)،تصمیم گرفتم چندتا ازنوشتارهایم درفضای مجازی راکه متناسب این قسمت از خاطره هاست ،بازنویسی نمایم .همان طوری که سابقا عرض کرده ام ،ترتیب زمانی دربیان خاطره ها رعایت نمی شودوازیادداشت نویسی درباره برخی از رخدادهاویا اخبار زمان حاضرنیز غافل نیستیم.زیرا زمان که می گذرد رخداد امروزبه خاطره می پیوندد.   

یکم – مینوخالقی چگونه خبرسازشد؟

نام مینوخالقی رانخستین باردرجشن استقلال وکیل کانون وکلای دادگستری مرکزکه سال 1385درسالن بزرگ وزارت کشوربرگزارشدشنیدم .خانم خالقی هم یکی ازبرندگان جوایز جشنواره مطبوعاتی بود که کانون مرکز ترتیب داده بود تااین که نام ایشان دراسفندماه گذشته به عنوان نماینده منتخب سوم مردم اصفهان  درمجلس شورای اسلامی اعلام شدودرایام تعطیلات نوروزی به عنوان یک چهره خبرساز مطرح گردید.نگارنده، این اخباررا مرتبا پیگیربودم ومطالب سیاسیون وبرخی حقوقدانان را درباره فراقانونی بودن اقدام شورای نگهبان درباره ردصلاحیت یا ابطال آرا این فعال محیط زیست وحقوق زنان دنبال می کردم. حتی درصددبودم یادداشتی درمورد اقدام فاقدوجه قانونی شورای نگهبان، ازمنظر لزوم تقیدبه قانون انتخابات بنویسم که خبر دیگری درباره علت ابطال آرا خانم خالقی منتشرمی شد. زیرامعتقدبوده وهستم که شورای نگهبان قانونا نمی تواند بعداز تایید صحت انتخابات اصفهان ،آرا 193هزارنفری رای دهندگان به این منتخب راابطال یا صلاحیت اورا ردنمایدواگر درمورد نماینده منتخب ایرادی درفرآیند انتخاب ویاصلاحیت وی مطرح باشد، شاید درمرحله بررسی اعتبارنامه ها ازسوی نمایندگان دیگر قابل طرح است که بحث درباره جزئیات ،درحوصله این نوشتارنیست.به هرصورت آخرین خبرانتشاریافته درباره این نماینده منتخب ،این است که قائم مقام وزیر کشور اعلام کرده وزارت متبوعش نتوانسته است رای شورای نگهبان را تغییر دهد وخانم خالقی ازراهیابی به مجلس بازمانده است.(تابناک-22فروردین)آنچه مسلم است ،اقدام شورای نگهبان باخلا قانونی مواجه است واین شورا بدون مستند قانونی، بعداز تائیدصحت انتخابات نمی تواندبا نادیده گرفتن حقوق نماینده منتخب  ومهم ترازآن حقوق رای دهندگان به خانم خالقی، با توسل به اهرم نظارت استصوابی آراراابطال یا صلاحیت نماینده منتخب راردنمایدواین خلاءقانونی بایدرفع شود.

دوم-بدحجابی ازاختلاس بدتراست!

آیت الله علم الهدی در ادامه سلسله جلسات تفسیر قران هفتگی خود در مهدیه مشهد، درمورد علت تاکیدات همیشگی خود روی آسیب های مسئله بدحجابی گفت :انسانی که مال مردم را می خورد یا حرف حرامی را می زند یا نگاه حرامی میکند مرتکب گناهانی شده است که فقط خود او را منحرف می کند. در حالی که بدحجابی گناهی است که انسان را ابزار می کند تا شیطان دیگران را منحرف سازد .وی افزود: آن زن و دختری که خدا و قرآن و معاد را هم قبول دارد اما حجاب را از دست داده و آرایش کرده و با موی پریشان مقابل مرد نامحرم ظاهر شده ،علاوه بر اینکه خودش گناه کرده ،ابزاری برای وادار کردن حداقل صد نفر دیگر به کار حرام می شود. از این رو، این گناه از بدترین گناهان است .این مطلب را سید احمد علم الهدی در صفحه اینستاگرام خود نوشت. (منبع- تابنا ک 22/1/95 ) به نظر نگارنده با اعتقادبه این نظر، باید پذیرفت :1-اختلاس های چند هزار میلیاردی برخی از بیت المال که سبب رشد عظیم الجثه هزارپای فساد در دولت احمدی نژاد شده ،گناهی است که فقط مربوط به خود مرتکبان است و نه دیگری و یا اموال دیگران !! زیرا بیت المال مال مردم نیست !2-به بحران کشاندن کشور در حوزه اقتصادی و رواج فقر و فلاکت وبالاررفتن  نرخ فاحش بیکاری و نبود حداقل امکان معاش و ازدواج، دامنه فحشا و انحرافات اخلاقی را گسترش نمی دهد و موجب فروپاشی نهاد خانواده نمی شود ؟! فقط بدحجابی موجب کار حرام است !3-با خواندن نظر این عالم محترم ،باید در حیرت بود که چرا قانون گذار حکیم برای مفاسد اقتصادی کلان ،مجازات سنگین چون اعدام مقرر داشته و این در حالی است که بدحجابی جرم نیست و بی حجابی در خور تعزیر جزئی ؟! 4-باید از مقامات عالی قضایی پرسید پرونده های قطور و بسیار حجیم مفاسد اقتصادی با هزاران کلاف تو در تو، دستگاه قضایی را درگیر کرده یا پرونده های بی حجابی چند برگی ؟!...مخاطب این خبرنمی داند بگریدیابخندد؟!

سوم – یادی از یک قاضی عادل و شجاع

اوایل انقلاب بود، در نخستین روز شروع به کارش به عنوان دادستان ارومیه، دستور داد قالیچه 1.5در2.5 مسعمل اتاق دادستانی را را بردارند .گفتم: اقا جای چسب، چرکین می ماند. فرمود : آنقدر تردد میشه تا جلای موزاییک ها دوباره آشکار شود ! مدتی نگذشت که در اثر ازدحام و تردد مراجعان چنین شد !رئیس دفتر نخواست و مامور جلو درب همینطور .من دادیار تازه کار ،درس اخلاق قضا را از آن بزرگوار آموختم. وقتی گفتند به قضات پیکان قسطی می دهند ،در فرم مربوطه صوری بنویسید که ماشین ندارم ،او نوشت من یک ژیان دست دوم دارم و ماشین نیاز ندارم و تنها کسی بود که ماشین بهش ندادند . دادیارهاش پیکان سوار بودند و مرحوم جمشید عباسی اسبق سوار ژیان !مثل حالا نبود، آنی که سرش شکسته و صورتش خونی است، بعد از ساعت ها انتظار و ابطال تمبر شکوائیه و واریز تعرفه پزشکی قانونی ،تازه به شورای حل اختلاف حواله شود، آن هم برای سازش !یااغلب روزها بااین پاسخ مواجه شوی که دادستان جلسه دارند (تواتاق شان) ودرش بسته! تازه اگرهم بتونی به دیدارش نایل شوی ،باده هااماواگرطرفی! مرحوم عباسی اسبق درب اتاقش،همیشه باز بود برای همه ...او الگوی یک قاضی دانشمند،عادل وشجاع بود.روانش شادباد.                                                                   چهارم ــ یادی ازقاضی محتاط !                                                                    اصولا بیشترقضات محتاطند.شاید محدودیت های شغل قضا ،این چنین ایجاب می نماید.ولی احتیاط ازکی وچی ؟!...بستگی دارد.مثلا اگراحتیاط درقاطعیت درامرقضاباشدوقاضی مردد درتصمیم گیری.به نظرمن،این ویژگی درتضاد با خصیصه شهامت دراحقاق حق است و برازنده قاضی نیست.زیرا اگراین وضعیت پایدارباشد،اوهمواره، بیمناک ازدست دادن پست ومقام خود خواهد بود واین وسواس ،موجب خواهدشد،آراءقاضی مصلحت محورباشد، آن هم مصلحت حفظ موقعیت خود! ونه مصالح قانونی طرفین ویاطرف پرونده(متهم).بدون تردید چنین قضاتی کم نیستند...قاضی رفیق ما،نسبت به مال خودمحتاط بود که نکند مالش راازدست دهد!...دراوایل انقلاب که هردودادیاربودیم وآن مرحوم روانشادپرتجربه  وباسابقه ترازمن،درپارکینگ دادگستری ایالت،پیکان دست دوم خودرا بابستن زنجیری کلفت به فرمان وپایه صندل راننده قفل می کردتااحیانا دزدنبرد! وکلیدقفل بزرگ را درجیب بغلی کت خودمی گذاشت ودکمه جیب را می بست.همکاران وارباب رجوع ،درحیرت بودندازاینکه قاضی دادسرا تاچه حدمحتاط است زیرا پارکینگ ،سربازی مراقب داشت! پرسیدم چرا این کاررا می کنی می بینی پارکینگ مراقب دارد؟ گفت این مامور مرا نمی شناسد چه برسد به ماشینم !(قارداش قورخلی باش سلامت اولار!) اگه ماشین منوببرند هم ماشین رفته ،هم باید پول خرید پیکان دیگررا جورکنم که ندارم ونمی توانم! تازه آبروی شغلی هم رفته ،میگن اگه عرضه داشت ماشین خودش راحفظ می کرد!  وقتی هم آقای دادستان به من گفت تویه جوری حالیش کن زنجیر نزند،چون مردم می بینند وماحافظ مال مردم هستیم ،برای دادگستری خوبیت ندارد!...گفتم، اماگوشش بدهکارنبودوبازصغری وکبری چید که اگه ببرند مگه اداره پولش رامی دهد؟!  دووسه هفته نگذشته بودکه صبح روزی، وقتی من به جلودادگستری رسیدم،دیدم عده ای ازکارکنان دادگستری ومراجعان جمع شده اند وهمهمه ای درکاراست.پرسیدم چی شده؟! گفتندخودرولندروردادگستری رابرده اند که هرروز راننده باآن، آقای دادستان رامی آورد!! رفیق ما ،درحالی که یه دوراضافی زنجیربه فرمان وپایه می گردوند،چپ چپ به من نگاه می کرد!!لندروررفت که رفت!...