صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / عطا و لقای منشور حقوق شهروندی

عطا و لقای منشور حقوق شهروندی

محمد صالح نقره‌کار- وکیل دادگستری
عطا و لقای منشور حقوق شهروندی

 

 

ضابطه‌های شهروندسالار و کرامت‌مابانه و غیرسبعانه وخشونت‌پرهیزانه می‌تواند شهروندان را برای منافع کل جامعه همبسته و متقاعد سازد؛ امروز ایران ما بیش از هر چیز به همگرایی و همبستگی حول محور قانون نیاز دارد؛ ایران یکپارچه و متحد و قوی باید در سپهر مراعات حقوق شهروندان صورت‌بندی شود؛ باید دنبال شیوه زیستی باشیم که همه ایرانیان و شهروندان خود را برخوردار از منافع قدرت و در کنف امنیت برابرمدار بینند. اما برخورداری شهروندان از منافع قدرت و بهره‌مندی از امنیت، در گروه برخورداری آن‌ها از «حقوق شهروندی» است؛ حقوقی که اجرای آن ضامن رفاه، آسایش، امنیت و آزادی شهروندان باشد.
حقوق شهروندی شعاربردار نیست؛ یعنی اگر قرار بود شعار باشد توقعی از مردم را تامین نمی‌کرد که نیاز باشد یک متن جدید در میان این همه نظم هنجاری حقوقی متولد شود. منشور یک پاسخ به یک نیاز است. یک رویکرد ترویجی و تبلیغی و تجمیعی در باب کلیه حقوقی که شهروندان در قوانین مختلف دارند بروز یافت که هدف آن تبلور یک عزم متمرکز و سامان‌مند برای تحقق مدون و منضبط و یکپارچه این حقوق بود. منشور حقوق شهروندی سودایی جز این امور نباید داشته باشد. اشتباه است کسی فکر کند منشور شهروندی حرکتی فانتزی است. می‌خواهد به مردم گوشزد کند باید مطالبه کنید. من در برابر شما فقط مسئولم؛همین.
در بحث منشور حقوق شهروندی اگر سری به شهروندان بزنید و از آن‌ها سوال‌هایی پیرامون این منشور بپرسید، خواهید دید که اطلاع و آگاهی کافی در این زمینه ندارند. در چنین فضای بی‌اطلاعی همگانی چه باید کرد؛ نتیجه این آگاهی‌بخشی چه می‌شود؟ مردم ما از حقوق اساسی مصرحه قانون اساسی آگاهی کمی دارند. نظام آموزشی و پرورشی ما بیشتر تکالیف را ترویج و توسعه می‌دهد. حق نقد، حق مطالبه دلیل اقدام عمومی، حق پیش‌بینی‌پذیری تصمیمات عمومی، حق اعتراض، حق پاسخگوسازی همه سطوح مقامات عمومی و حق بهره‌مندی از خدمات رفاهی و تامین نیازهای نخستین در پناه عزت و کرامت انسانی بخشی از این حقوق است. قدرت سیاسی و حکمت عقلانی ایجاب می‌کند حقوق شهروندان را اول شناسایی و دوم ترویج و سوم اجرا و استقرار بخشیم و عوامل مخل برخورداری شهروندان را شناسایی و حذف کنیم. جامعه پویا و پرسشگر در مورد حقوق کودکانش، وضعیت محیطزیستش، شیوه اداره منابع عمومی‌اش، نحوه توزیع ثروتش، سازمان اداری‌اش و مشی مبارزه با فسادش بی‌تفاوت نیست.
 
آگاهی مردم چه منفعت‌هایی برای آن‌ها به دنبال دارد؟ در این راستا به چه نوع آگاهی از حقوق از خود دست پیدا می‌کنند؟ مردم ما باید بدانند طبق ماده 66 قانون دادرسی کیفری می‌توانند ازتشکل‌های مردم‌نهاد بخواهند ناقضین حقوق شهروندی را مورد تعقیب قضایی قرار دهند. باید بدانند طبق ماده 570 قانون مجازات اسلامی اگر ماموران عمومی حقی از حقوق شهروندی را تضییع کردند حق دارند دادخواهی کنند.
آن‌ها باید بدانند حق دارند رفتارهای حکمرانی را نقد کنند. حق دارند اطلاعات مزایده‌ای و مناقصه‌های عمومی را بدانند. این حق را دارند که دستگاه دیپلماسی به شایستگی، اعتبار، منافع و حرمت آن‌ها را تامین کند. این‌ها حقوق مردم است.
گستره منشور حقوق شهروندی، تا چه حد می‌تواند حقوق مردم این سرزمین را پوشش دهد؟
از کولبر کردستانی تا کودک سیستانی تا زن بد سرپرست خراسان جنوبی تا تالاب شادگان تا گورخواب شهریاری تا ریزگردهای اهواز تا وضع اشتغال جوانان تا حقوق نانجومی معلمان همه حقوق شهروندی است و دولت باید برای ارتقا و بهبود آن برنامه منسجم داشته باشد.
 
وظیفه دولت که این منشور را مطرح کرده چیست؟ از چه راه‌هایی مردم با منشور، همراه می‌شوند و در واقع، وعده دولت حسن روحانی برای منشور باید چه شکل و شمایلی به خود بگیرد؟ صرف طرح منشور و انتشار آن کوچک‌ترین قدم است. اصل برنامه و خط مشی عمومی است. مردم انتظار دارند حقوق‌شان محترم شمرده شود و منشور حقوق شهروندی را آن‌گاه دوست داشتنی می‌دانند که در وضعیت دسترسی به حقوق اساسی و نیازهای اولیه آن‌ها تغییری با رنگ بهبود حاصل کند. آن‌ها انتظار دارند دولت با آن‌ها صادق باشد. راستگو و شفاف رفتار کند. رسانه ملی انعکاس حرف خودشان و تریبون درد دل‌شان باشد. بودجه عمومی برای زیست شایسته آن‌ها و تامین اجتماعی و خدمات درمانی مناسب هزینه شود. انتظار دارند اگر دادگاه رفتند زود به حق‌شان برسند. قدرت علیه آرامش و آزادی آن‌ها به‌کار گرفته نشود. ادارات دولتی به درخواست‌های‌شان سریع رسیدگی کند. مدیران عمومی خود را خادم آن‌ها بدانند.
 
وضعیت معیشتی مردم، عاملی است که نه تنها باعث عدم آگاهی از حقوقشان شده که نوعی یاس و ناامیدی را برای رسیدن به خواسته‌هایشان ایجاد می‌کند؛ منشور حقوق شهروندی در این زمینه تا چه حد می‌تواند موثر باشد؟ گرفتن حقوق‌های نجومی در وضعیت عسرت اقتصادی مردم نمک بر زخم آن‌ها است. چرخیدن چرخ اقتصاد و رونق فضای کسب و کار و داشتن اشتغال برای همه مساله اصلی است. مردم انتظار دارند دولت به زندگی ملموس آن‌ها متوجه باشد و حرکتی برای بهتر زندگی کردن آن‌ها بکند. تورم را دزدی از سفره نحیف خود می‌دانند و دولت تورم‌باره را نمی‌بخشند. ارزش پول ملی را اگر دولتی تحقیر کرد از یاد نمی‌برند و به بدی یاد می‌کنند.
در نگاهی کوتاه، مطالبه‌های عمومی مردم به لحاظ اولویت در چه مواردی خلاصه می‌شوند؟ از درد سرپناه کپرنشین سیستان و مدرسه‌های محروم کاه گِلی بلوچستان و فقر کودکان کار دروازه‌غار همین بیخ گوش تهران تا خجالت مرد عائله‌مند بیکار شده فلان کارخانه تولیدی تا فقدان اشتغال متناسب با آمایش آموزش عالی برای تحصیل‌کرده‌ها تا دردهای تولیدکننده و صادرکننده این کشور تا فرار سرمایه‌گذاران تا مهاجرت مغزها همه و همه ذکر روز و شب دولت باشد. درد پیدانشدن دارو برای بیماری‌های خاص و سنگینی هزینه‌های درمان ورد همواره دولت باشد. مردم از دولت رفاه می‌خواهند. سخنرانی و شعار نمی‌خواهند. ژست و ادعا و منت‌گذاری و صدقه‌پردازی نمی‌خواهند.
نه یک منشور و بلکه اگر روزی هزار منشور هم به‌دست دولت منتشر بشود اما حاصلی در حوزه خصوصی و حریم عمومی مردم در پی نداشته باشد چه فایده دارد؟ مردم نیاز دارند دولت را نقد کنند. با صدای رسا اگر ظلمی در قبال خود احساس کردند بی‌واهمه هشدار دهند. نمی‌خواهند دولت در زندگی خصوصی آن‌ها مداخله کند. نمی‌خواهند تبعیض ناروا نسبت به قومیت‌ها و اقلیت‌ها و گروه‌های خاص اعمال شود. تحمل نمی‌کنند مدیران به سمت اشرافی‌گری و رانت‌بازی از کیسه عمومی بروند. دوست دارند حق تجمع و فعالیت مدنی و تحزب داشته باشند و از دولت مداخله‌گر محدود‌کننده وترساننده ادبار دارند. می‌خواهند ایرانی از پاسپورتش تا تبعه خارج از کشورش تا اعتبار نام و عنوان میهن و تبار کهنش، سرافراز و عزیز باشد و دوست ندارند دولتی به اسم این مردم، کیان و شرف و عزت و منابع و هویت آن‌ها را زیر سوال ببرد یا با دیپلماسی منفعلانه یا غیر صلح‌آمیز و تنش‌آفرین منافع اقتصادی و مدنی مردم را تهدید کند.
دولت‌ها چند صباحی آمده‌اند و رفته‌اند؛ آن‌چه می‌ماند کارنامه‌ها است و خوشا آنان‌که منفعت و خیر عمومی را تامین کنند تا مردم در توزین آزادی وجدان خود قضاوتی شایسته و نامی نکو تبادر کنند. به قول سعدی شیرازی:

قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت

نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت