صفحه اصلی / اخبار/ چارسو / عشق به کارقضایی حقیقت راآشکارمی کند!

عشق به کارقضایی حقیقت راآشکارمی کند!

عشق به کارقضایی حقیقت راآشکارمی کند!

محمدرضاخلیلی  حقوقدان                                                  

 

      اشاره:محمدرضاخلیلی،حقوقدان وازقضات پیشکسوت معمر،فاضل ،خوشنام وشریف دادگستری است که پیشینه ای نیز درحرفه وکالت داردکه بنا به گفته شاپوراسماعیلیان بااین حرفه بنابه شرایط روز،زیادسازگارنبوده است .اوکه گاهی اشعاری به زبان ترکی می سراید، خاطرات زیادی ازدوران کار قضایی خودداردکه ذیلا نخستین خاطره را می خوانید:    به راستی که عشق مایه حرکت ورسیدن به مقصداست درهرکاری.من درمدت 22سال تصدی شغل قضایی یقین حاصل کردم که درپرونده های پیچیده وغامض اگرباشوروعشق حرکت می کردم حقایق امر آشکارومجهولات روشن می شد.اینک پس ازاین مقدمه به نقل خاطره ای مرتبط با این باور می پردازم. سالها پیش دردادگاه بخش مستقل شهری درشمال کشور رئیس دادگاه بودم. قضات ووکلاواقفند که رئیس دادگاه بخش مستقل یعنی آچارفرانسه! زیرا رئیس دادگاه هم کاردادسرا وهم دادگاه رادرحدودصلاحیتهای قانونی انجام می دهد.روزی پرونده تصادف منجر به فوت ازپاسگاهی واصل شد.پرونده حاکی ازآن بودکه دراثرتصادف یک دستگاه موتور سیکلت با خودرو پیکان،راکب موتورکشته شده بود.نظریه کاردان فنی(پلیس راهنمایی) که دردوصفحه با کروکی مربوط تنظیم شده بود مبنی براین بود راکب موتور به علت عدم رعایت حق تقدم وپیچیدن ناگهانی به جلو ماشین پیکان،مقصرحادثه است .پدرمقتول ساده دل واهل روستایی ازتوابع تالش بودکه فارسی هم نمی دانست وفقط آه وناله می کرد وحتی نمی دانست که به نظریه می شوداعتراض کردیانه! فکرمی کرد قاضی هرچه گفت حکم همان است وبس.من به دلیلی برانگیخته شدم که شخصا به محل حادثه رفته وبه اصطلاح حقوقی معاینه محل نمایم.این کاررا باتوجه تراکم کار وکثرت پرونده بعدازاتمام وقت اداری دادگاه انجام دادم وبه اتفاق پدرمقتول وبه همراه ماموربه محل حادثه رفتم.آثارخاک ریخته شده از پیکان درکنارجاده مشهودبودکه شک مرابرانگیخت تابه پاسگاه مراجعه کنم واقدام به معاینه آثارتصادف بر روی موتور وماشین نمایم. ازتمامی آن آثارعکسبرداری کردم. دراین حین ناگهان متوجه شدم رنگ بدنه اتومبیل روی استیل چراغ راهنمای موتورسیکلت دیده می شود که چراغ راهنما نیز شکسته بودواین نشان می دادکه ماشین پیکان به احتمال قوی ازپشت به موتوراصابت نموده است ونه اینکه موتوربه جلوپیکان پیچیده باشد.بنابراین من عکسها وصورتجلسات راضمیمه پرونده نمودم.دادگاه تعطیل بود وفردای آن روز وکیل متهم (راننده پیکان) که وکلای مبرزبود اول وقت به من مراجعه کرد وگفت:قربان شهودهم داریم ولی من به اوگفتم پرونده رافرستادیم تهران وبه اصطلاح اوراازسرم بازکردم .سپس نیابت قضایی به دادسرای عمومی تهران دادم تاهیات کارشناسان رسمی که سیدباقرعطیفه ازجمله آنان بودکه به وثاقت ومهارت اشتهارداشت، درمورد علت تامه تصادف اظهارنظرنمایند.چندروزی گذشت تاپاکت محتوای پرونده نیابتی به دستم رسید.پاکت راباز وملاحظه کردم نظریه چندصفحه است ودرنهایت قیدشده بود«...باتوجه به تحقیقات ومعاینات قاضی پرونده و...مقصرحادثه راننده پیکان تشخیص داده می شود.» وسپس تحقیقات واقدامات قضایی بعدی راانجام دادم.