صفحه اصلی / اخبار/ حقوق خوان / شهر جرم زا

شهر جرم زا

دکتر محسن طاهری جبلی عضو هیئت علمی دانشگاه

چکیده : اگرچه امروزه جرم پدیده زیست روان اجتماعی Biopsychosocial شناخته می شود ولی این تلقی از تحلیل پدیده مجرمانه از هر کدام از جنبه های زیستی ، روانی ، اجتماعی به طور مجزا نیست . در میان عوامل اجتماعی بروز جرم ، ایجاد روحیه هنجار شکنی و هنجارگریزی از جمله موارد قابل تامل می باشد . در واقع ایجاد شخصیت قانون مدار و یا در مقابل آن شخصیت قانون ستیز وابستگی تام به آموزشهای مستقیم وتلویحی دارد که هر شخصی به طور خودآگاه ( ولی بیشتر ناخودآگاه) از محیط زندگی خود .... دریافت می نماید. در تایید این موضوع می توان به رعایت اولیه دقیق و قابل توجه مقررات کشوری که خانواده به آن مسافرت یا مهاجرت می کند اشاره کرد ، در حالی که در بدو ورود هنوز فرصت و ضرورت آموزش پدید نیامده است .

" شهر جرم زا "

چکیده : اگرچه امروزه جرم پدیده زیست روان اجتماعی Biopsychosocial شناخته می شود ولی این تلقی از تحلیل پدیده مجرمانه از هر کدام از جنبه های زیستی ، روانی ، اجتماعی به طور مجزا نیست . در میان عوامل اجتماعی بروز جرم ، ایجاد روحیه هنجار شکنی و هنجارگریزی از جمله موارد قابل تامل می باشد . در واقع ایجاد شخصیت قانون مدار و یا در مقابل آن شخصیت قانون ستیز وابستگی تام به آموزشهای مستقیم وتلویحی دارد که هر شخصی به طور خودآگاه ( ولی بیشتر ناخودآگاه) از محیط زندگی خود .... دریافت می نماید. در تایید این موضوع می توان به رعایت اولیه دقیق و قابل توجه مقررات کشوری که خانواده به آن مسافرت یا مهاجرت می کند اشاره کرد ، در حالی که در بدو ورود هنوز فرصت و ضرورت آموزش پدید نیامده است . چه چیز می تواند ما را به رعایت نظم در یک جامعه منظم ( ولو ناشناخته ) ترغیب کند ؟ آیا ظواهر شهری که در آن سکونت داریم در این موثر است . سوالاتی است که در این مقاله به آن پرداخته میشود . گرچه در قرن بیست و یک ادعای تخصص در هر موضوعی به مثابه سایر امری فراگیر به شمار می آید ! ولی فاصله ادعا تا عمل آنچنان است که پادشه زبان فارسی فردوسی در آن رابطه می گوید :" دوصد گفته چون نیم کردار نیست "َ و در حالی که حتی پختن یک کیک تخصص می خواهد ، ساختن یک شهر حتما تخصصها می خواهد . از تخصص برای محاسبات فنی طراحی یک سازه گرفته تا تخصص برای تنظیم و طراحی خیابانها و معابر و مترو و تراموا... و نیز تخصص برای ترسیم خطوط انتقال برق و آب و گاز و ... و همچنین تخصص در طراحی و توزیع اماکن عمومی و تفریحی و بوستانها و.... تخصص مدیریت ترافیک. جالب است بدانیم با وجودی که گفته می شود شهرداری لندن حدود 5000 تحصیلکرده متخصص در امور فوق در اختیار دارد ، نبود چنین متخصصینی در تمامی شهرهای ایران به وضوح احساس می شود . سیمهای برق آویزان از هر دیوار و تیر ، پیاده رو های غیر همسطح ، خیابان هایی با آسفالت کف به قطر نیم متر ! ( و ان هم در حالی که کمتر از یک ماه از روکش جدید آن گذشته توسط اداره برق یا آب مجددا در حال سوراخ شدن است
) . تابلوها و علایم راهنمایی و رانندگی که به جای نصب در سمت راست ورودی خیابان ها در سمت چپ آن ها نصب شده اند ...! ، برجهای بیست طبقه در کنار خانه های ویلایی دو طبقه ، مجتمع های مسکونی متعدد در خیابان های دوازده متری ، افتتاح هر روزه مراکز تجاری ، اداری در میادیدن  اصلی و خیایان های شلوغ شهر .... همگی جدای از آنکه قرینه ای بر عدم مدیریت صحیح شهری است بلکه مجموع آنها موجب بروز مشکلات متعدد زندگی شهری چون دود و صدا ، ترافیک و گرانی و جنگ اعصاب و تاخیرها هر روزه و کم خوابی و خستگی ... می شود و البته با جرات می توان فراوان از نا زیبا بودن شهرمان صحبت کنیم . ولی آنچه کمتر به آن پرداخته می شود تاثیرات مثبت یا منفی نوع و طراحی های اندیشیده و یا نیاندیشیده شهرسازی در بروز نابهنجاریهای اجتماعی می باشد . آیا تا به حال راجع به این فکر کرده ایم که سیاستگذاریهای نادرست در مدیریت شهر تا چه اندازه می تواند مجرب رفتار فردی ، سپس رفتارهای گروهی ، آنگاه فرهنگ عمومی و در مراحل بعدی شیوع کج رفتاری و بزهکاری گردد ؟ (1)

و آیا با صدور قبض جریمه های سنگین امکان اجرای مقررات " توقف مطلقاً ممنوع " در مقابل اداره پرمراجعی مانند دادسرا فراهم خواهد آورد ؟! موارد یاد شده بدیهی ترین مثال های نقض مقررات ناشی از بی توجهی به مناسبات شهرسازی است در حالی که بسیار بیشتر از آن موارد متعددی از رفتارهای نابهنجار را باید نام برد که تابعی از مدیریت نادرست در شهرسازی و شهرداری است و انعکاس بلند مدت آن مخرب روابط بین فردی و سپس اجتماعی و در نهایت مقررات اجتماعی است . مسئله فوق در مطالعات جرم شناسی (criminology)  تا اندازه ای اهمیت یافت که یکی از مهم ترین مکاتب جدید ( به نام مکتب شیکاگو) محوریت نظریه پردازی خود را بر آن قرار داده و ارتباط بین مسائل شهری و جرایم را بررسی و تحلیل کرده است . (2)

بالا بودن نرخ بزهکاری در نقاط مرکزی شهر شیکاگو مردم شناسان را علاقمند به بررسی علل این پدیده نمود نتیجه مطالعه چند ساله استادان دانشگاه های شیکاگو بدانجا انجامید که جرم خیز بودن نقاط مرکزی شهر به مناسبت تغییر کاربری منطقه از مسکونی به اداری – تجاری است که خود به علت توسعه شهر در طول زمان و در نتیجه نقل مکان ساکنین منطق مذکور به حاشیه شهر ( به علت هایی از قبیل تفاوت آب و هوا افزایش ارزش و  قیمت اماکن تجاری در مرکز شهر ، بافت قدیمی خیابان ها و ساختمان های مرکز شهر .... ) بوده است . جابه جایی سکنه قدیمی به مناطق خوشتر آب و هوایی مناسب تر برای زندگی در حاشیه شهر ، مراکز مرکزی را تبدیل به محلی برای فعالیت حرفه ای کرد که طبعاً در روز صورت میگیرد و شب ها خالی از سکنه بومی میگردد اما در عین حال به علت تغییرات نامبرده محل مناسبی برای جذب و سکونت افراد مهاجر ، کم درآمد ، طبقات پایین جامعه ، کارگران و مراقبین مراکز مزبور و خانواده ای آنها ( که طبعاً همان ویژگیهای فرهنگی ، اقتصادی و اخلاقی را داشتند ) درآمده بود که توان مالی کمتری در انتخاب محل مناسب زندگی داشتند . و در حالی که رابطه میان فقر اقتصادی (3) ، کم سوادی ، اختلافهای فرهنگی (4) و نیز مهاجرت (5) با بزهکاری قبلاً به اثبات رسیده بود با تحقیق تغییرات اجتماعی فوق به سادگی می شد علت بالا بودن رقم بزهکاری در مناطق مرکزی شهر شیکاگو و ارتباط آن را با تغییرات اجتماعی نامبرده فهمید . گرچه نمی توان دست آوردهای مکتب شیکاگو که حاصل چندین سال مطالعه و تحقیق است را در چند سطر خلاصه کرده و مولف نیز چنین قصدی را ندارد ولی در بحث حاضر از آن به عنوان شاهد مثالی بهره بردیم تا در اثرگذاری نحوه شهرسازی برکج رفتاری وبزهکاری به عنوان یک گروه از علتهای محیطی غیر حقوقی تاکید کرده باشیم . ظاهراً آنچه عموم و حتی متخصصین حقوقی و نیز اداره کنندگان کشور به عنوان علت اصلی شیوع و کثرت جرایم به آن اعتقاد دارند " رابطه میان عدم اجرای قوانین و بروز جرم است . " گرچه این نظریه در جای خود صحیح استولی نیاز به این تاکید دارد که :

اولاً باید بدانیم عدم اجرای قوانین و مقررات که علت بزهکاری تلقی می شود می توانند خودشان معلول عوامل دیگری از قبیل آنچه فوقاً ذکر شد باشند . به عبارت دیگر نقض قوانی