صفحه اصلی / اخبار/ حقوق و اقتصاد / در پسا برجام به اصلاحات بنیادین اقتصادی نیاز داریم

در پسا برجام به اصلاحات بنیادین اقتصادی نیاز داریم

با قلم : دکتر غلامرضا کیامهر
در پسا برجام به اصلاحات بنیادین اقتصادی نیاز داریم

با همه مزایایی که برجام یعنی آیین نامه اجرایی توافق هسته ای صورت گرفته میان ایران و گروه کشورهای 1+5 برای اقتصاد ما به ارمغان خواهد آورد ، نباید این واقعیت را فراموش کنیم که اگر پسا برجام با اصلاحات بنیادین ساختاری در اقتصاد ایران همراه نباشد ، حداکثر اتفاقی که خواهد افتاد بازگشت وضعیت اقتصادی کشورمان به سالهایی است که هنوز تحریمهای اقتصادی علیه ما وضع نشده بود و اگر سری به آرشیو مطبوعات و حافظه تاریخی خودمان بزنیم مشاهده خواهیم کرد که در همان برهنه نیز شاخص های مهم اقتصادی ما از قبیل نرخ تورم ، نرخ بیکاری ، نرخ رشد اقتصادی چندان مثبت و رضایت بخش نبود و تولیدات صنعتی ما هم چه از نظر کیفیت و چه از جهت قیمت قدرت رقابت با محصولات مشابه خارجی را نداشت و نمی توانستیم در بازارهای صادراتی و منطقه ای فرصت زیادی برای عرض اندام داشته باشیم .

در پسا برجام به اصلاحات بنیادین اقتصادی نیاز داریم 

با همه مزایایی که برجام یعنی آیین نامه اجرایی توافق هسته ای صورت گرفته میان ایران و گروه کشورهای 1+5 برای اقتصاد ما به ارمغان خواهد آورد ، نباید این واقعیت را فراموش کنیم که اگر پسا برجام با اصلاحات بنیادین ساختاری در اقتصاد ایران همراه نباشد ، حداکثر اتفاقی که خواهد افتاد بازگشت وضعیت اقتصادی کشورمان به سالهایی است که هنوز تحریمهای اقتصادی علیه ما وضع نشده بود و اگر سری به آرشیو مطبوعات و حافظه تاریخی خودمان بزنیم مشاهده خواهیم کرد که در همان برهنه نیز شاخص های مهم اقتصادی ما از قبیل نرخ تورم ، نرخ بیکاری ، نرخ رشد اقتصادی چندان مثبت و رضایت بخش نبود و تولیدات صنعتی ما هم چه از نظر کیفیت و چه از جهت قیمت قدرت رقابت با محصولات مشابه خارجی را نداشت و نمی توانستیم در بازارهای صادراتی و منطقه ای فرصت زیادی برای عرض اندام داشته باشیم . بر این همه باید نامساعد بودن فضای کسب و کار را هم اضافه کنیم که سبب می شد سرمایه ها به جای کسب و کارها و فعالیت های اقتصادی مولد و اشتغال زا بیشتر به سوی دلالی و واسطه گری و بورس بازی زمین و مسکن و ارز و سکه گرایش پیدا کند . در مقطعی از همان سالهای قبل از تحریمهای اقتصادی شاهد بودیم که چگونه دولت وقت زیر نام اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها بی محابا و بدون توجه به قدرت و توان اقتصادی کشور و درآمد سرانه مردم ، دست به افزایش سیصد ، چهارصد درصدی قیمت بنزین و آب و برق و دیگر حامل های انرژی و نان سفره های مردم زد و با تخصیص ماهی چهل و پنج هزارتومان یارانه نقدی برای تمامی شهروندان ایرانی هم موجبات فروپاشی بیش از پیش قدرت خرید مردم را فراهم ساخت و هم با خودداری از اجرای یکی از بندهای مهم قانون هدفمندی یارانه ها که اختصاص 30% از درآمد حاصل از افزایش قیمت های حامل های انرژی به صنعت و تولید کشور بود ، صنعتگران و تولیدکنندگان ما را در چنان تنگنای مالی بی سابقه ای قرار داد که پیامدهای فاجعه آمیز آن در همان مقطع امکان ادامه حیات و فعالیت را از بسیاری از صنایع ما سلب کرد که خود این واقعه به نقطه عطفی در شتاب گرفتن نرخ رشد بیکاری در جامعه ما تبدیل شد . بر این همه باید افزایش رقم کسر بودجه های سالانه دولت را که پرداخت یارانه نقدی به آحاد جمعیت کشور و فقدان انظباط مالی و رواج مفاسد بزرگ اقتصادی از دیگر پیامدهای آن بود ، اضافه کنیم . تنها اتفاقی که بعد از وضع تحریمهای اقتصادی افتاد ، شروع دورانی از رکود اقتصادی ، آغاز روند کاهشی قیمت های جهانی نفت و به تبع آن کاهش درآمدهای ارزی کشور ، افزایش پی در پی نرخ تورم و گرفتار شدن کشور در گرداب هولناک رکود تورمی  کم سابقه در تاریخ معاصر و افزایش بازهم بیشتر کسر بودجه دولت بود که این شرایط دشوار را افزایش 300 درصدی نرخ دلار در اواخر عمر دولت دهم و کاهش بی سابقه ارزش پول ملی به فاجعه ای بزرگتر برای اقتصاد تبدیل کرد و به عنوان ارثیه ای تلخ و فلج کننده برای دولت یازدهم باقی ماند . در یک نگاه کلی می توانیم بگوییم که سرچشمه تمامی این وقایع ناگوار اقتصادی را باید در بزرگ و پرهزینه بودن بیش از حد ساختار تشکیلات دولت و سایه بسیار سنگین آن در اقتصاد کشور جستجو کنیم پدیده ای که هم زمینه و شرایط رشد مفاسد اقتصادی و رانت خواری را در جامعه فراهم ساخته و هم عرصه را بر سرمایه گذاریهای مولد و اشتغال زا و کارآفرینان و فعالان اقتصادی بخش خصوصی که می توانند منبع تولید ثروت برای اقتصاد کشور و درآمد های مالیاتی برای خزانه دولت باشند ، به شدت تنگ کرده است . اما با وجود توفیقاتی که دولت یازدهم در حوزه اقتصادی در کاهش قابل ملاحظه نرخ تورم و در حوزه سیاسی و روابط خارجی در به نتیجه رساندن مذاکرات هسته  ای و نجات کشور از یک بحران بزرگ به دست آورده ، اما عامل اصلی به وجود آورنده تمامی مشکلات اقتصادی و اجتماعی که همانا بزرگ و پرهزینه بودن ساختار دولت و نامساعد بودن فضای کسب و کار در کشور است ، همچنان به قوت خود باقی مانده است و نوسانهای شدید نرخ ارز جرات سرمایه گذاری را از فعالان اقتصادی بخش خصوصی سلب کرده و قوانین سلبی و آمرانه کار و تامین اجتماعی و فشارهای غیر منطقی و غیر قابل توجیه مالیاتی و نظام عوارض گیری شهرداری ها که هزینه های سنگین و نامتعارفی را بر کارفرمایان و بنگاه های اقتصادی بخش خصوصی تحمیل می کند ، همچنان به قوت خود باقی است و دولت یازدهم هم یا نخواسته و یا نتوانسته تغییر و تعدیلی در این فشارها ایجاد کند و یا برای کوچک سازی دولت و کاهش هزینه های آن دست به اقدامی اساسی بزند. در چنین شرایط و اوضاع و احوالی می خواهیم پا به دوران پسا تحریم بگذاریم با اقیانوس از مطالبات اقتصادی پسا تحریم و معجزاتی که به آن نسبت داده ایم ، برای مردم و فعالان اقتصادی و صاحبان کسب و کار به وجود آورده ایم به عبارت دیگر ما داریم با همان شرایط نامساعد کسب و کار و شاخص های اقتصادی عموماً منفی پیش از وضع تحریمها به استقبال دوران پسا تحریم می رویم . هنوز بخش خصوصی در حد زینت المجالس در حاشیه اقتصاد ما قرار دارد و فرصت متن آمدن را به آن نداده ایم . هنوز ایستگاه های متعدد تصمیم گیری و سلب آسایش برسرراه کارآفرینان و فعالان اقتصادی از نفس افتاده بخش خصوصی ما وجود دارد و هنوز کارمند یک اداره دولتی می تواند بنابه سلیقه خود فرمان پایین کشیدن کرکره کسب و کار را صادر کند .