صفحه اصلی / اخبار/ حقوق شهروندی / حقوق شهروندی، شعار نیست

حقوق شهروندی، شعار نیست

حقوق شهروندی، شعار نیست

  1. دولتها چند صباحی آمده اند و رفته اند.بقول حافظ  آفتاب عمرشان چونان دولت مستعجل  بوده و قهقهه کبک خرامانشان ز سرپنجه شاهین قضا غافل ؛انچه می ماند کارنامه هاست.خوشا انان که اندوخته قدرت را به رسم امانت برای مصلحتی نهاده و منفعت و خیر عمومی را تامین کنند تا مردمان در توزین آزادی وجدان خود قضاوتی شایسته و نامی نکو تبادر کنند.بقول سعدی "قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت.نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت"؛معروف است که انوشیروان دستور داده بود  زنجیری را در شهر نصب  و یک سر آن را به کاخ وی متصل کنند تا هر که بر او ظلمی رفته زنجیر را به صدا در آورد و به حقّ خودش برسد.او برای احقاق حقوق شهروندان دوره خودش بی واسطه قیام کردو به وصف عدالت شهره شد.
  2. حالا دولت یازدهم ماههای اخر خود را پشت سر می گذارد.وعده منشور حقوق شهروندی و هزاران توقع مردمی مطالبه گر و هوشیار،معرکه ای نیست که دولت بتواند بدون اقناع عمومی و پاسخگویی نسبت بدان،بازهم بر تارک اعتماد عمومی نشسته و رای آری بگیرد.تدوین و انتشار این منشور در آینده نزدیک قطعا می تواند پاسخی به این مطالبه و حرکتی برای بهبود و اصلاح روند برخورداری شهروندان از حقوق خود تلقی شود.
  3. حقوق شهروندی شعار بردار نیست.یعنی اگر قرار بود شعار باشد توقعی از مردم را تامین نمی کرد که نیاز باشد یک متن جدید در میان این همه نظم هنجاری حقوقی متولد شود.منشور یک پاسخ به یک نیاز است.یک رویکرد ترویجی و تبلیغی و تجمیعی در باب کلیه حقوقی که شهروندان در قوانین مختلف دارند بروز یافت که هدف ان تبلور یک عزم متمرکز و سامان مند برای تحقق مدون و منضبط و یکپارچه این حقوق بود.منشور باید نوشته شود که محقق گردد.وگر نه صرف گرداوری حقوقی که بصورت پراکنده در اسناد قانونی مختلف بوده هنر نیست.
  4. مردم انتظار دارند حقوقشان محترم شمرده شود. منشور حقوق شهروندی را انگاه دوست داشتنی می دانند که در وضعیت دسترسی به حقوق اساسی و نیازهای اولیه انها تغییری با رنگ بهبود حاصل کند.انتظار دارند دولت با انها صادق باشد.راستگو و شفاف رفتار کند. رسانه ملی انعکاس حرف خودشان و تریبون درد دلشان باشد.بودجه عمومی برای زیست شایسته انها و تامین اجتماعی و خدمات درمانی مناسب هزینه شود.انتظار دارند اگر دستگیر شدند شکنجه نشوند.دادگاه رفتند زود به حقشان برسند.قدرت علیه ارامش و ازادی انها بکار گرفته نشود.ادارات دولتی به درخواست هایشان  سریع رسیدگی کند.مدیران عمومی خود را خادم انها بدانند و نه فرماندگی و گردنکشی کنند؛گرفتن حقوق های نجومی در وضعیت عسرت اقتصادی مردم نمک بر زخم انهاست.چرخیدن چرخ  اقتصاد و رونق فضای کسب و کار و داشتن اشتغال برای همه مساله اصلی است.مردم انتظار دارند دولت به زندگی ملموس انها متوجه باشد و حرکتی برای بهتر زندگی کردن انها بکند.تورم را دزدی از سفره نحیف خود می دانند و دولت تورم باره را نمی بخشند.ارزش پول ملی را اگر دولتی تحقیر کرد از یاد نمی برند و به بدی یاد می کنند.
  5. نه یک منشور و بلکه اگر روزی هزار منشور هم بدست دولت منتشر بشود اما حاصلی در حوزه خصوصی و حریم عمومی مردم در پی نداشته باشد چه فایده دارد؟!مردم نیاز دارند دولت را نقد کنند.با صدای رسا اگر ظلمی در قبال خود احساس کردند بی واهمه هشدار دهند.نمی خواهند دولت در زندگی خصوصی انها مداخله کند.نمی خواهند تبعیض ناروا نسبت به قومیت ها و اقلیت ها و گروههای خاص اعمال شود.تحمل نمی کنند مدیران به سمت اشرافیگری و رانت بازی از کیسه عمومی بروند.دوست دارند حق تجمع و فعالیت مدنی و تحزب داشته باشند و از دولت مداخله گر محدود کننده وترساننده وجدانا ادبار دارند.می خواهند ایرانی از پاسپورتش تا تبعه خارج از کشورش تا اعتبار نام و عنوان میهن و تبار کهنش،سرافراز و عزیز باشد و دوست ندارند دولتی به اسم این مردم،کیان و شرف و عزت و منابع و هویت انها را زیر سوال ببرد یا با دیپلماسی منفعلانه یا غیر صلح امیز و تنش افرین منافع اقتصادی و مدنی مردم را تهدید کند.
  6. مردم می خواهند دولت نه مخرب محیط زیست که حامی سر سخت منابع برگشت ناپذیر و مواهب الهی باشد.بی توجهی و گاهی تقصیر نسبت به خشک شدن تالاب و دریاچه و رودخانه یا الوده کردن ابها و بی خیالی در برابر  الودگی هوا و بی تدبیری در راستای ابتنای طرحهای توسعه به ملاحظات محیط زیستی را نمی بخشند.وقتی که ریزگردهای جنوب نفس مردم را می گیرد مردم می طلبند که دولت این را با تار و پود وجود خود حس کند.درد کم آبی  کارون و خشکی دریاچه ارومیه و بی ابی زاینده رود و تاراج تالاب گاوخونی و هویزه و مصائب میانکاله ومخاطره پارک ملی گلستان، طاقت سوز دولت باشد.تصرف حریم دریاها و رودخانه ها و زمین خواری  و جنگل خواری رنج مردم است و می خواهند دولت این را درد خود بداند و برایش  قد علم کند.
  7. از درد سر پناه کپر نشین سیستان و مدرسه های محروم کاه گلی  بلوچستان و فقر کودکان کار دروازه غار همین بیخ گوش تهران تا خجالت مرد عائله مند بیکار شده فلان کارخانه تولیدی تا فقدان اشتغال متناسب با امایش اموزش عالی برای تحصیل کرده ها تا دردهای تولید کننده و صادر کننده این کشور تا فرار سرمایه گذاران تا مهاجرت مغزها همه و همه ذکر روز و شب دولت باشد.   درد پیدا نشدن دارو برای بیماری های خاص و سنگینی هزینه های درمان ورد هماره دولت باشد.مردم از دولت رفاه می خواهند.سخنرانی و شعار نمی خواهند.ژست و ادعا  و منت گذاری و صدقه پردازی نمی خواهند.
  8. باور کنید منشور حقوق شهروندی سودایی جز این امور نباید داشته باشد.اشتباه است کسی فکر کند منشور شهروندی حرکتی فانتزی است.می خواهد به مردم گوشزد کند باید مطالبه کنید.من در برابر شما فقط مسئولم.همین.امین شما برای اعمال قدرت به نفع شما هستم و اذن نداده اید که به ضرر شما و برای انحصار و خودکامگی و تبعیض کاربست نمایم.دیدن تبعیض برای مردم سخت است.حس اعتماد عمومی در شایسته سالاری نسبت به توزیع فرصتها و منابع عمومی یک حق مسلم است.حکمرانی باید با لسان خدمتگزاری و فروتنی با مردم سخن بگوید و با نگاه کرامت بار به مردم بنگرد و امنیت را از انها دریغ نکند و خشونت و غلبه را فقط برای دشمنان مردمش بکار گیرد و خیرخواه و شفیق برای مردمانش باشد و این جان کلام منشور حقوق شهروندی است.