صفحه اصلی / اخبار/ حقوق شهروندی / جامعه ما هم اکنون میراث دار یک توسعه نامتوازن است

در گزارش از گفت و گو با کارشناسان و مسئولین پیرامون پرونده اعظم زنی که در مشهد مورد خشونت خانگی واقع شد

جامعه ما هم اکنون میراث دار یک توسعه نامتوازن است

جامعه ما هم اکنون میراث دار یک توسعه نامتوازن است

پرونده‌ خبری این شماره صوراسرافیل به اعظم و فرزندان بی‌پناهش اختصاص دارد. زنی در آستانه سی سالگی که این روزها از همه‌جا، خبر خشونت بی‌رحمانه‌ی همسرش که طی بیست و یک روز به آنها روا داشته را شنیده‌ایم. مخلوقی که خود را صاحب اختیار تام زن و فرزندش می‌داند و این اجازه را برای خود صادر ‌می‌کند؛ تا حق تحصیل را از کودک هشت ساله‌ خود سلب ‌‌کند. خود را مختار می‌داند که به سبک دلخواه با زنش رفتار کند. زنی که با امید و آرزوی ورود به یک زندگی آرام، در سنین جوانی؛ در بی‌خبری همگان از حال و اوضاعش، خود را یکه و تنها با دو دختربچه‌ی پنج و هشت ساله؛ میان بیغوله تاریک مرد زندگی‌اش یافت.

در ادامه به ترتیب گفت‌وگوهایی را می‌خوانید که روشنگر جزییات این حادثه است.

از نظر جرم‌شناسی، از دیدگاه اقلیمی، مکان‌هایی که دارای آب و هوای گرم و خشک هستند، خشونت بیشتری در آن دیده می‌شود و استان‌هایی که زمینه مذهبی بالاتری دارند و در مجاورت کشورهای دیگر قرار دارند، با این مساله مواجه هستند. مقصر این مساله بهزیستی نیست. عواملی که هست باعث می‌شود خشونت‌هایی دیده شود. در استان‌های مرطوب جرایم محیلانه مثل تبهکاری زیاد است، که نیازی به آمار و مستندات ندارد، بلکه از دیدگاه جرم‌شناسی، در تمام دنیا پذیرفته شده است.

خشونت آسیب شایع همه استان‌ها

باتوجه به اینکه مشهد شهری است که فاصله بسیار کمی با افغانستان دارد و خشونت‌های خانگی و خشونت به زنان و کودکان در استان خراسان کم نبوده است، آیا بهزیستی راهکارهای سیاست کیفری را در پیش دارد که بتواند برای کاهش میزان خشونت‌ها و تعداد خشونت‌ها کاری انجام دهد؟

این سوال صوراسرافیل از دکتر حمیدرضا پوریوسف؛ مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی است، وی ضمن ابراز مخالفت با این موضوع می‌گوید: در خصوص چنین امری، دلیل مستندی در دست نیست. ارتباط به مرز و وضعیت جغرافیایی ندارد. در عین حال، بهزیستی در حال پیگیری‌های آسیب‌های اجتماعی است و یکی از آسیب‌های اجتماعی در کل کشور، من جمله استان خراسان رضوی، بحث اعتیاد، طلاق و خشونت است، که در جامعه بسیار شایع است و تنها میزان آن در استان‌ها متفاوت است.

ایفای نقش به هنگام اورژانس اجتماعی خراسان

مدیر کل بهزیستی خراسان روضوی همچنین عنوان می‌کند: بهزیستی با تیم‌ها و اورژانس اجتماعی و مداخله در اموری از این قبیل، تا جایی که می‌تواند، سعی بر نقش آفرینی پررنگ دارد. بحث مشاوره تلفنی داریم که در کل کشور فعال هست و سالیانه حدود 30 تا 35 هزار تماس تلفنی به این سامانه می‌شود. بخشی از این مشاوره‌های تلفنی، شامل خشونت‌ها و ارایه راهکارهایی است که، خانواده‌ها را از این بحران خارج کند. تلفن 123 شماره اورژانس اجتماعی استان است که برای بهبودبخشی به مسایل کوکان و زنان پاسخگو است.

وی همچنین می‌گوید: شش تیم سیار در شهر مشهد داریم که با حضور در صحنه‌هایی که نیاز به مداخله و حضور است، به امور اجتماعی رسیدگی می‌کنند. قاعدتا این‌گونه فعالیت‌ها باید با نیابت قضایی انجام شود، که خوشبختانه در این زمینه، همکاران قضایی ما همکاری لازم را دارند. نیروی انتظامی و با مجوز قاضی وارد مکان‌های بسته می‌شوند و تلاش می‌کنند که جلوی این خشونت‌ها گرفته شود و در مواقع خشونت مداخله به هنگام داشته باشند.

خوشبختانه نیازی به بستری شدن دختران نبود

مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی در ادامه نیز عنوان می‌کند: اعظم یکی از موارد شاخص این قضیه است، که 19 فروردین ماه، مورد این خشونت واقع شده. این خانم به همراه دختران 5 و 8 ساله‌اش به بیمارستان امدادی مشهد مراجعه می‌کنند و بیمارستان به حکم پروتکل و وظیفه‌ای که دارند مواردی اینچنین را به ما گزارش می‌دهند؛ دستور مداخله به موقع و حضور صادر شد و نیروها شروع به انجام مداخلات کردند. اعظم نیاز به بستری شدن چند روزه داشت؛ اما دختران نیاز به بستری شدن نداشتند و در بهزیستی نگهداری شدند و مورد درمان‌های روانشناختی و سرپایی قرار گرفتند.

دکتر پوریوسف در رابطه با وضعیت اولیه اعظم و فرزندانش می‌گوید: با‌توجه به حساسیت موضوع، ارتباط مادر و کودک را قطع نکردیم و تصمیم گرفتیم که در یکی از مکان‌های بهزیستی اعظم و بچه‌هایش را تحت مراقبت اسکان قرار دهیم. در حال حاضر، این مادر و فرزندانش در اسکان بهزیستی نگهداری می‌شوند و یکسری درمان‌های روانشناختی برایشان انجام می‌شود. همین‌طور از طریق گرفتن مشاوره‌های حقوقی، با وکلایشان در ارتباط هستند. دوستان در انجمن‌های حقوق زنان بر این قضیه ورود پیدا کردند و مشاوره‌های حقوقی خود را ارایه می‌دهند. پرونده‌اش در دادگاه پیگیری می‌شود. برخلاف اینکه اختیارات برای مداخله کم است، نهایت تلاش را برای رفع این مساله انجام دادیم.

ورود به موقع کانون وکلا وصیغه را تبدیل به بازداشت موقت کرد

وی در پاسخ به سوال ما مبنی بر اینکه آیا بهزیستی برای افزایش میزان وصیغه این مرد اقداماتی انجام داد عنوان می‌کند: این مرد بر علیه همسر و فرزندانش این جرم را انجام داده بود و برای آن، وصیغه ای 15 میلیون تومانی در نظر گرفته بودند، که خوشبختانه با ورود به موقع کانون وکلا و انجام هماهنگی‌های لازم، وصیغه شوهر اعظم به بازداشت موقت تغییر کرد.

دکتر پوریوسف همچنین عنوان می‌کند: با این وضعیتی که در استان حاکم است و وکلا به این موضوع حساس شده‌اند، فکر می‌کنم که در این مورد سیستم قضایی رایی را صادر خواهد کرد که زیبنده باشد. ما سعی داریم اسباب مورد نیاز را برای این که قاضی رای عادلانه‌ای صادر کند، فراهم کنیم.

آموزش مهارت‌های زندگی و اجتماعی با هدف انگ‌زدایی

صوراسرافیل می‌گوید: استان خراسان در خیلی از ابتکارات در مورد آسیب‌دیدگان انجام داده است و ما در استان، مجموعه‌ای را به نام آرشیا شناسایی کرده‌ایم که شرط استخدام در آن، داشتن سوءپیشینه است. خراسان در سیاست کیفری پیشرو بوده است. اینکه در کلان‌شهری مانند مشهد چنین حرکتی انجام شده است، بسیار جای امیدواری است. از آنجا که کادرمانی بهترین روش برای رفع آسیب‌های اجتماعی است؛ آیا بهزیستی قصد دارد برای تداوم به چنین حرکاتی، کاری انجام دهد؟

پوریوسف در پاسخ می‌گوید: در استان خراسان رضوی در بخش آسیب‌دیدگان اجتماعی، ساماندهی زنان را داریم که به‌طور کلی مطرح است. توانمندی زنان در مرکزی بزرگ و با ظرفیت 90 نفر؛ تمام منظوره مختص زنان آسیب دیده است، که با توجه به تشخیص کارشناسان از یک ماه تا دو سال در این مرکز حضور و اقامت دارند، تا با کسب آموزش مهارت‌های زندگی و اجتماعی، خانواده‌های خود را برای پذیرش مجدد آماده می‌کنند. ما قصد داریم که این انگ‌زدایی انجام شود. گاهی هم در این مراکز ازدواج‌هایی صورت می‌گیرد. کسی که خواسته و ناخواسته انگ را با خود حمل می‌کند و باعث آسیب‌های مضاعف از قبیل کاهش اعتماد به نفس و کاهش ویژگی‌های درونی انسانی است. در این مرکز سعی بر این است که با آموزش مهارت‌های اجتماعی به چنین زنانی؛ به یافتن اعتماد به نفس در درونشان، کمک شود. همین‌طور از میزان این انگ در وجود خود بکاهند. اشتغال‌زایی و حرفه‌آموزی به صورت ساماندهی شده با خانواده‌ها ارتباط برقرار کنند.

تشکیل کلونی مخصوص آسیب‌دیدگان اشتباه است

وی در این رابطه ادامه می‌دهد: باید قبول کنیم که قرار نیست که هر کس دچار آسیب شد، از جامعه ایزوله شود. نباید درگوشه‌ای از شهر تشکیل کلونی داده شود تا این افراد تنها با خودشان ارتباط برقرار کنند. سیاست‌های بهزیستی باید افزایش مراکز کار و اشتغال باشد که این افراد با اجتماع قطع رابطه نکنند؛ بلکه باید رفتارها به گونه‌ای باشد که این‌ها واکسینه شوند. نمی‌شود جامعه را خالی از افراد آسیب دیده کرد. بلکه افراد عادی باید ایمن‌سازی شوند تا دچار مشکل نشوند.

نیازهای مالی اولین موضوع مطرح شده پس از فاصله از آسیب‌ها

در اینجا سوالی پیش می‌آید که آیا کارفرمایان حاضر هستند، افراد آسیب‌دیده را با نیروهای انسانی عادی خود در کنار هم قرار دهند؟ که مدیرکل سازمان بهزیستی مشهد در این رابطه پاسخ خود را اینگونه ارایه می‌دهد: در واقعیت برای کارفرما چنین چیزی مطلوب نیست، اما وقتی افراد یک مرحله از آسیب فاصله می‌گیرند، نیازهای مالی است که مطرح می‌شود، باید کاری کنیم که افراد به اندازه‌ای توانمند شوند که پذیرش آنها برای کارفرما راحت‌تر باشد و کارفرما نیز برای جذب چنین افرادی از خود تمایل نشان دهد. ریسک بالا را تحمل نکند. نظر ما مبنی بر این است که این بانوان آسیب‌دیده زمانی را زیر نظر قرار گیرد و دوران توانمندی را سپری کرده و سپس به اشتغال بپردازد. این افراد که تعلیم دیده هستند با نظارت مددکار در کارخانه‌ها به‌طور گروهی مشغول فعالیت هستند.

آخرین وضعیت اعظم از زبان مدیرکل سازمان بهزیستی خراسان رضوی: شوهرش در بازداشت به سر می‌برد. اعظم و دختران نیز در یکی از مراکز اسکان، زیر نظر مراقبت‌های شبانه‌روزی است. خوشبختانه آسیب مغزی ندیده است و باید ترمیم‌هایی روی صورتش انجام شود و دخترها هم وضعیت بهتری نسبت به روزهای اول دارند.

اعظم در آستانه مرگ

مرضیه محبی مدیرعامل کانون زنان حقوقدانان سورا و وکیل پایه یک دادگستری در رابطه با این زن بزه‌دیده و فرزندانش و اولین دیدارش با اعظم می‌گوید: لحظه اول که اعظم وارد شد به شدت آسیب دیده و در آستانه مرگ بود، در این راستا تمهیداتی انجام شد و به مراکز بهزیستی سپرده شد تا از او نگهداری شود. همین‌طور شکایتی تنظیم و به دادسرای ناحیه 4 مشهد رسید. شکایتی از جانب این زن و فرزندانش، که به اتفاقات رخ داده در آن به تفصیل پرداخته شد.

این عضو کانون وکلای خراسان رضوی عنوان می‌کند: پس از اینکه برای آزادی این مرد وصیغه‌ای بیست میلیونی در نظر گرفته شد، مطلع شدیم که اطلاعاتی که در اختیار بازپرس پرونده قرار داده شده است، اطلاعاتی ناقص بوده، بنابراین قرار کفالت برای بچه‌ها صادر شده بود و چون از اوضاع و احوال باخبر نبودند، با گمان اینکه جرم ساده‌ای انجام شده وصیغه‌ای 20 میلیونی را برای این مرد مد نظر قرار دادند. سپس با اطلاع‌رسانی توسط وکلای مربوطه، آقای دادستان با تحقیقاتی مقدماتی، قرار تشدید را صادر کردند. بنابراین بازپرس پرونده در شعبه 403 برای شنیدن اظهارات اعظم حاضر شد و بنده هم همراهش بودم، جلسه‌ای 4 ساعته تشکیل شد و آقای بازپرس با دقتی تمام و صبر و حوصله اظهارات اعظم و همه شرح ماوقع را ثبت کردند. در حال حاضر هم منتظر این هستیم تا ببینیم پزشکی قانونی، در مورد ضایعاتی که روی بچه‌ها انجام شده چه نظری خواهد داد. محل توسط بازپرس بررسی شده و تحقیقات و بازجویی انجام شده و همچنین تحقیقات محلی نیز در این زمینه انجام شده است؛ تا از پس آن، حکم متهم صادر شود و به دادگاه برود.

وی با اشاره به اینکه دکتر خوراشادی‌زاده رییس کانون وکلای استان خراسان رضوی به این سازمان مردم نهاد قول همکاری در همه زمینه‌های لازم را داده است، عنوان کرد: اتهاماتی که متوجه این آقا است شکنجه، حبس غیرقانونی، ضرب و جرح، ایراد جرح با چاقو که جرم خاصی است و مجازات ضرب و حرج را تشدید می‌کند، را تشکیل می‌دهد. همین‌طور سوزندان این زن و ترک فعل به صورت ندادن غذا به بچه‌ها و ممانعت کردن از تحصیل دختر هشت ساله‌اش که به دادگاه اعلام می‌شود و بازپرسی تصمیم می‌گیرد که چه قراری را در این زمینه صادر کند.

پرونده اعظم، زخم پنهانی که سر باز کرد

محبی می‌گوید: پرونده اعظم در فضای عمومی حساسیت بالایی ایجاد کرده است، در واقع جامعه این زخم را دید و ما این درد و پیکر جامعه را نمایان کردیم. این موارد در طی تاریخ و همه جوامع وجود داشته و همیشه هست و جامعه مدنی همیشه سعی بر این دارد که موضوع را نبیند. تاکنون نیز راه درمانی برایش وجود نداشته است. در مقررات ما هیچ مجازاتی برای مترکبین خشونتی به‌طور خاص وجود ندارد و افراد خاطی با همین مجازات‌های عامی که مشمول همه مرتکبین چنین جرایمی هستند محاکمه می‌شوند؛ در صورتی که در تمام کشورها، خشونت جنسیتی جرمی جداگانه محسوب می‌شود و مجازات خاص خود را دارد. همچنین سیاست کیفری مبتنی بر این است که با در نظر گرفتن مجازات‌های خاص برای این جرایم در جهت کاستن آن حرکت کنند.

کودکان بی‌گناه اعظم فداییان این کابوس شوم

این حقوقدان فعال مدنی با ابراز خوشحالی از مشارکت و حمایت مردم، مسوولان و سازمان‌های مردم‌نهاد در رابطه با موضوع اعظم و دخترانش و بی‌بدیل بودن این پی‌گیری‌ها عنوان می‌کند: خوشبختانه جامعه نسبت به این قضیه حساس شد و معاون محترم امور زنان در ریاست جمهوری در همین چند روز، در ادامه تلاش‌های قبلیشان؛ باز هم سعی کردند که لایحه امنیت زنان را به مجلس ببرند. لایحه‌ای که سال‌ها است نوشته شده اما با موانع بسیاری روبه‌رو بوده است. این است که امیدواریم اثر این حادثه، که طی آن دو کودک بی‌گناه و بی پناه فدا شدند و دچار کابوسی شدند که همه عمر آنها را تعقیب خواهد کرد، درسی باشد تا این اتفاق تکرار نشود.

دولت و ارکان قضایی مسوول جبران بزه‌دیدگان این حادثه

وی می افزاید: جامعه هم روی این مساله حساس شد و امیدواریم که جامعه مدنی راجع به این پدیده اقدامات لازم را انجام دهد و در این رابطه سکوت نکند. متاسفانه این اتفاق فقط متوجه دولت است و دولت و ارکان قضایی در این زمینه مسوول هستند؛ که آسیب‌هایی که بزه دیده با آن مواجه شده جبران شود. سیاست مدرن کیفری که در همه دنیا گرایش جدی به آن دیده می‌شود، این است که رسیدگی‌های کیفری به سمت توافقی شدن بروند و هدف اصلی رسیدگی کیفری رفع اثر بر جرم از بز‌دیده و جامعه مدنی و جبران خسارات بزه‌دیده باشد. مجازات بزهکار اگر بنابراین باشد که فرآیند کیفری به سمت بزه‌دیده برود و سمت بازگرداندن بزهکار به جامعه شود، بی‌تردید مشارکت جامعه مدنی و بزهکار و بزه‌دیده در این امر باعث خواهد شد که کنترلی اجتماعی بر این قضیه صورت گیرد.

حمایت از اعظم رسالت زنان حقوق‌دان

کانون زنان حقوق‌دان سورا سازمانی مردم‌نهاد است که عمده فعالیتش حقوق زنان است. امور حقوقی و وکالت زنان آسیب دیده و بزه‌دیده را انجام می‌دهد. محبی در این رابطه ادامه می‌دهد: حمایت از اعظم همان رسالت ما است. خانم سلجوقی مدیرکل زنان استدانداری استان خراسان، به شدت پیگیر موضوع ایشان است و بهزیستی از اعظم و فرزندانش در خانه‌ای امن حمایت می‌کند. نقطه مثبت این ماجرا، این بود که ما داریم همکاری و مشارکت همه ارکان جامعه را در حمایت از این زن مشاهده می‌کنیم. همه مسوولین در حال تلاش هستند که مشکل این زن حل به امید تکرار نشدن آن، حل شود.

بعد احساسی قضایا آنها را به دست فراموشی می‌سپارد

وظیفه جامعه حقوقی، ارتقای سطح آگاهی عمومی و فرهنگ‌سازی است؛ که سال‌ها است به دست فراموشی سپرده شده است.

گفت‌و‌گویی نیز با دکتر محسن طاهری جبلی مدرس دانشگاه و جرم‌شناس داشتیم که تفصیل آن پیش‌رویتان است.

هر از گاهی در جامعه ما خبری پخش می‌شود که در ابعاد حقوق جنایی و جزایی مردم بسیار وجدان عمومی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و موجب می‌شود که به شرایطی به وجود بیاید که رسانه‌ای می‌شود و گاه به تلویزیون هم می‌رسد که بهتر است پیگیری‌ها از سوی رسانه بیشتر باشد. عموما بعد خبری آن پررنگ است و بعد انسانی قضیه، وجدان‌های عمومی را ناراحت می‌کند و از طرف دیگر تصمیمات انسانی هستند که به خاطر همین احساسی بودن، به سرعت فراموش می‌شوند و مراجع ذی‌ربط با این استدلال که این امر، مساله‌ای احساسی است، بازخورد لازم را از آن نمی‌گیرند.

تحلیل‌های جرم‌شناسانه جنایات راهی برای پیشگیری از تکرار

برای آنکه تحقق چنین موضوعی را مقدمه‌ای برای پیشگیری از اتفاق‌های مشابه قرار دهیم، تحلیل جرم‌شناسانه اتفاق، ضروری است؛ که وقتی این اتفاق نمی‌افتد در همان لحظه هیجانات بالا می‌گیرد و یکسری اقدامات ژورنالیستی نه تنها فقط توسط جراید، بلکه توسط مسوولین هم صورت می‌گیرد، اما بعد از گذشتن چند روز این موضوع به فراموشی سپرده می‌شود. بدتر آن است که چون مردم با این موضوع در رنج بودند و شوک شدند، دفعه بعد که این قبیل اتفاقات رخ دهد، ناراحتی لازم را نمی‌بینیم، حتی می توان گفت مردم هم دیگر واکنش نشان نمی‌دهند.

جرم یک پدیده اجتماعی طبیعی

در همه جوامع اتفاقات تکان دهنده، جرم و جنایت هستند. دورکیم به این معتقد است که جرم یک پدیده اجتماعی طبیعی است، یکی از اجزای جامعه است و نباید درصدد حذف آن باشیم. اینکه یک پدیده اجتماعی است، ما را بر این مبنا و مدار قرار می‌دهد که راجع به این پدیده اجتماعی؛ اجتماعی بیندیشیم. از طرف دیگر چون جرم است، باید به آن دیدگاهی قضایی و حقوقی داشته باشیم. اولین چیزی که در بعد حقوقی و قضایی آن مطرح می‌شود، این است که می‌گویند ما مقررات کافی و حمایتی نداریم و آنچه موجود است، کامل اجرا نمی‌شود و در گیرودار مقتضیات مختلف، ممکن است از مفاهیم آنچنان که دلخواهمان است برداشت نشود.

وجود قوانین بازدارنده زمینه‌ساز ارتکاب جرم

یک جرم‌شناس روی علت‌شناسی این موضوع کار می‌کند که نیازمند تحقیق و اطلاعات کافی است. این اتفاق دل همه را به درد آورده و جرم است و خلاف مقررات و کرامت انسانی است، چرا با وجود این همه ضدیت اتفاق می‌افتد؟ و چرا هر از گاهی این موارد را شاهد هستیم و با اینکه به هم شباهت دارند، از وقوع آنها جلوگیری نمی‌شود؟ سمیه و شاهرخ، خفاش شب، محمد بیجه، غلامرضا خوشرو و  مسایل اسیدپاشی و غیره؛ مواردی هستند که در گذشته دیده شده است.

از بعد قانونی؛ قضیه این است که یک نفر مرتکب جرم شده و هنگامی که جویای علت انجام آن می‌شویم، می‌بینیم که اتکایی به یکسری قوانین دارد. وجود قوانین بازدارنده‌ای است که برخی از اعمال را جرم محسوب می‌کند، اما در جلوگیری از آن موفق نبوده است. قوانین موجود نتوانسته برای این بازدارنده باشد، چرا که قوانین موجود ضرب و جرح را جرم محسوب می‌کند.

آیا این مرد توانایی انجام این کارها با همردیفانش را داشت؟

این مساله رویکردی عمومی دارد. اگر دو نفر در خیابان با یکدیگر دعوا و ضرب و جرح کنند، این عمل مستوجب قانونی می‌شود. قوانین ما می‌گوید، این مرد همان‌گونه مجازات می‌شود که افراد درگیر در خیابان مجازات می‌شوند. با این تفاوت که افرادی که در انظار عمومی با یکدیگر درگیر می‌شوند، ناظران و شاهدانی دارند و با همردیفان خود درگیر شده‌اند، اما این زن در منزلی با در بسته و تنها با این رفتار همسرش روبه‌رو می‌شود، قانون می‌خواهد فقره‌های ضرب و جرح را اعلام کند. مسلما این قوانین بازدارنده  نیست. در مواردی از این قبیل، باید قوانینی متناسب با این‌گونه خشونت‌ها داشته باشیم. اولین موضوع؛ فقر قوانین حمایتی از خانواده اعم از زن و فرزندان است.

چرا اعظم سکوت کرد؟

اعظم چرا هیچ کس را از وضعیت زندگی‌اش مطلع نکرده است؟ یکی اینکه باید گفت آگاهی داشت، ولی فکر می‌کرد که قوانین از او حمایت نمی‌کنند و درست فکر می‌کرد؛ چون قوانین ما قوانین ژنرال هستند و ضرب، جرح، آسیب روی بدن و غیره را مدنظر قرار می‌دهند. این مساله خاصی است و حمایت از زنان و کودکان را می‌طلبد. این پدر، فکِ دختر خود را شکسته و مانع مدرسه رفتن او شده است، اگر مطابق قانون عمل شود برای این پدر دیه صادر می‌‌شود و چون پدر این کودک است، می‌تواند چنین کار انجام دهد. درست است که به فرموده حضرت علی (ع)، پدر بر فرزند ولایت دارد، اما این ولایت در حدی نیست که به فرزند آسیب‌های جدی وارد شود و از حق درس خواندن این کودک ممانعت شود. این مساله نیازمند قانون‌گذاری است.

وظیفه کیست که زنان را از حقوقشان آگاه کند؟

فرض دوم اینکه اعظم در این رابطه ناآگاهی داشته، وظیفه کیست که به زنان آگاهی دهد؟ رسانه باید به او آگاهی دهد. وظیفه تلویزیون که یک رسانه ملی است، آگاهی‌رسانی در مورد آموزش عمومی است. یعنی رسانه‌های ملی ما قادر به ساخت برنامه‌های عامیانه برای آموزش درست نیست؟ من به عنوان یک معلم این را عرض می‌کنم. برنامه‌هایی که ساخته می‌شود، با هدف آموزش‌دهی نیست و برنامه‌هایی هم که با هدف آموزشی ساخته می‌شوند، آموزش غلط می‌دهند. برنامه باید جامع باشد، که رسانه‌ها مسوولیت آن را به عهده بگیرند. بحث قانون‌گذاری و بعد آموزش این مقرراتی که وجود دارد.

چرا برادر اعظم به دادش نرسید؟

چرا که برادرش واکنش نشان نداد؟ شاید برادرش می‌ترسید، شاید به این فکر می‌کرد که شکایتش راه به جایی نخواهد برد. شاید از انگ زدن آن مرد، به خواهرش می‌ترسید. از برادر یک فرد نمی‌توان انتظار حمایت داشت، بلکه این دستگاه قضا است که باید این کار را انجام دهد. برادرش اصلا اجازه این کار را ندارد. فردی که به برادرش خبر داد می‌توانست به پلیس خبر دهد، اما باید این را هم در نظر داشت که اختیارات قانونی و پلیس در چه حد و اندازه‌ای است؟

صوراسرافیل می‌گوید: طبق صحبت‌هایی که با دکتر یوسف‌پور داشتیم، مشخص شد که اقدامات لازم در زمینه کمک به اعظم و کودکانش، توسط مسوولان ذیربط به موقع انجام شده است.

گاهی مواقع قوانین جرم‌زا می‌شوند

اگر مردی زنش را در فراش با دیگری ببیند، می‌تواند او را به قتل برساند. این قانون ظاهرا ایرادی ندارد. اما من معتقدم که بر این قانون ایراد مترتب است. اگر به یک شخص اتهامی را نسبت دهم و آن را به شکایت برسانم، پلیس طبق قانون نمی‌تواند، اقدام کند.

الان در صلاحیت دادگاه کیفری یک است که در خصوص جرایم راجع به منافی عفت رسیدگی کند، عالی‌ترین قاضی و دادگاه در نظر گرفته شده است. رای که صادر می‌کند قابلیت تجدیدنظر خواهی دارد، که این رای به دیوان عالی کشور می‌رود و در خصوص آن تصمیم‌گیری می‌شود. گرچه این مرد تحت‌تاثیر مواد مخدر بوده، اما به زنش گفته که تو با مرد دیگری ارتباط داشتی، دو فرض وجود دارد؛ یا این موضوع صحت دارد یا خیر؛ که اگر چنین چیزی بوده، این زن محاکمه خواهد شد. اموری هستند که باید مورد بازبینی قرار گیرند. مرد می‌تواند بگوید: من تو را با این عنوان می‌کشم که با یکی در ارتباط بودی.

وجود یک قانون زمینه‌ساز این می‌شود که شوهر یک فرد به خود اجازه می‌دهد، تا چنین عملی را انجام دهد. بنابراین نباید فکر کنیم که همه مواد قانونی می‌تواند کمک‌کننده باشد. برای پیشگیری از جرایم، بعضی مواقع قوانین خودشان جرم‌زا هستند. وجود قوانین نامناسب و فقر وجودی قوانین حمایتی است.

سرعت ارزش بیشتری از مجازات‌های سنگین دارد

فرض که، این موضوع را از جانب بعد قضایی نگاه کنیم، یک قاضی چه قدر اختیارات دارد و از اختیاراتی که دارد تا چه اندازه استفاده می‌کند و چه آرایی صادر می‌کند؟

این موضوع باید از چند جهت بررسی شود، یکی اینکه سرعت از اهمیت بالایی برخوردار است و این مساله بیست و یک روز در حال وقوع بوده است. چرا نباید امکانی وجود داشته باشد که دیگران از این موضوع مطلع شوند؟ وقتی مجازات زیاد باشد و فاصله بیفتد، سرعت نجات دهنده خواهد بود. بکاریا می‌گوید سرعت رسیدگی ارزش بیشتری از مجازات‌های سنگین دارد. این شجاعت قاضی است که از امکاناتی که در اختیار دارد استفاده کند.

قاضی از قانون اقدامات تامینی و تربیتی استفاده کند

خواهر این مرد از ترس اینکه برادرش دارای تعادل روانی نیست، اسم خود را نمی‌گوید و ممکن است، این فرد را به قتل برساند. قوانینی داریم به‌نام قانون اقدامات تامینی و تربیتی که لااقل پنجاه سال از تصویب آن می‌گذرد. قاضی برای پیشگیر از چنین مسایلی باید از آن استفاده کند. آسیب‌های متعدد عمدی جسمانی، حبس کودکان و تهدید پدر و مادر و ارسال چاقو برای خانواده‌اش چرا نباید جدی تلقی شود، که این نشان‌ از ضعف عملکرد دستگاه قضایی دارد. این زن سابق بر این شکایت کرده بود و آن را پس گرفته و بچه‌ها هم تحت ولایت پدرشان هستند و همه اینها به فراموشی سپرده می‌شود.

دادستان یعنی کسی که داد مردم را می‌ستاند

نام دادستان در قدیم مدعی‌العموم بود، یعنی کسی که داد مردم را می‌ستاند. مدعی‌العموم وظیفه دارد که به دنبال این قضیه باشد و با در دست داشتن سه گواهی پزشکی قانونی در دستان این زن، به حمایت از او بپردازد. قدرت و سرعت در رسیدگی را باید مد نظر قرار داد.

به عنوان یک معلم عرض می‌کنم، یک قاضی حتی زمانی که یک نفر به او مراجعه هم نمی‌کند، باید از افراد حمایت کند.

ضرورت وجود قوانین حمایت از اطفال 

در پیشنویس قانون، حمایت از خانواده با خروجی آن کاملا متفاوت بود. ضرورت وجود قوانین حمایتی از اطفال که نه درک کامل دارند و نه سواد کافی، نه شعور کامل و قدرت جسمانی؛ بسیار جدی و حتمی و قطعی است. باید به بچه‌ها، با دیدگاهی انسانی و الهی نگاه کنیم و باید مورد حمایت‌های قانونی قرار گیرند. این کودکان 21 روز غذا نخوردند. باید مورد حمایت‌های قانونی و قضایی قرار گیرند.  

مدل شهرسازی می‌تواند جرم‌آفرین باشد

بروز این عوامل، بی‌برنامگی‌ در حاشیه‌نشینی و بحث بی‌برنامگی در شهرسازی را نیز دربر می‌گیرد. باید در شهرها شهرکی با فاصله و امکانات رسیدگی ساخته شود. شهری مثل تهران که از شمال و جنوب و شرق و غرب به همه جا وصل است؛ تئوری‌های جرم‌شناسی را تداعی می‌کند. تمرکز جرم‌شناسی روی مدل شهر است. مدل شهرسازی می‌تواند جرم‌آفرین و یا بازدارنده از جرم باشد. وقتی تردد زیاد شود برخوردهایی هم ایجاد می‌شود که این برخوردها به دنبال خود جرم‌هایی نیز خواهند داشت. برای اینکه ما در شهرسازی برنامه‌ریزی نمی‌کنیم.

در کشور ما خدمات اجتماعی ضعیف عمل می‌کنند

وقتی که انبوه جمعیت بدون مسایل رفاهی و آموزشی و فرهنگی در یک جا قرار دارند، چنین مسایلی هم رخ می‌دهند. این خانم دیپلم علوم انسانی دارد، اگر در آن محله فرهنگسرایی قرار داشت که می‌توانست با مراجعه به آنجا مشکل خود را عنوان کند و اعضای آن سازمان گوش به زنگ این موضوع بودند، تا بعد از مدتی مراجعه نکردن اعظم، پیگیر شوند. خدمات اجتماعی وقتی ضعیف عمل می‌کنند و وقتی مقرراتی نداریم، که به سازمان‌های مردم نهاد این اجازه را نمی‌دهد که مداخله داشته باشند، چنین مواردی به وفور دیده می‌شود.

برخی مناطق استعداد ارتکاب جرم را بالا می‌برند

برخی مناطق استعداد ارتکاب جرم را بالا می ‌برند. برنامه‌‌ریزی برای عقیم‌سازی چنین محل‌هایی یک موضوع است؛ که و باید بررسی شود تا به چه مراکز و نهادی سپرده شوند، یکی دیگر اینکه راهکارهایی را برای تقویت و بالابردن سطح سواد افراد ایجاد کنیم. در بدترین حالت ممکن این را در نظر بگیریم که همسر این مرد زن بدی است، پدر و خواهر و برادر و فرزندانش چه مشکلی دارند که با آنها اینگونه برخورد می‌کند؟ بنابراین این آدم مشکل دارد. باید دید که در مقابل چنین افرادی چه قدر مطالعه می‌کنیم و تا چه اندازه روی آنها کار می‌کنیم و باید دید که در زندان یا این افراد چگونه برخورد می‌شود؟ آیا زندان ما جایی برای از بین بردن زمینه‌های منفی موجود در این فرد است؟ بنابراین در مورد این مرد هم هیچ کاری نکردیم و در مورد این بزهکار هم، بعد از  10 یا 15 سال همین خطرات وجود دارد.

وظیفه حفظ و تامین امنیت مردم با حاکمیت است

ممکن است بعد از بیرون آمدن روزنامه‌ها را در دست بگیرد و درصدد انتقام از افرادی بربیاید که برعلیه او حرف زده‌اند. مسوولین و حاکمیت هم وظیفه اقدام در این خصوص را دارد. وظیفه حفظ و تامین امنیت مردم با حاکمیت است. می‌توانیم موجی را بیندازیم و اینکه تا کی ادامه داشته باشد مهم است. بایستی از این قضایا پیشگیری کنیم. آسیب این اتفاقات روی روان این کودکان 5 و 8 ساله باقی می‌ماند، این کودک حتی نتوانسته مدرسه برود. زخمش روی جسم و روانش باقی می‌ماند. چند موضع مثل عامل سن را در نظر نگرفتیم. در قوانین حمایتی‌مان چه‌قدر برای حق کودک و عامل سن و همین‌طور جنس در نظر بگیریم. آیا این آقا با مردی هم‌سن و سال خود هم می‌توانست چنین کاری کند؟

ارتقای سطح آگاهی عمومی و فرهنگ‌سازی، وظیفه جامعه حقوقی

 حمایت از افراد آسیب‌پذیر جامعه وظیفه ما است. در قانون حمل چاقو زن و کودک را در ردیف هم قرار داده شدند؛ که اقشار آسیب‌پذیر جامعه هستند. اگر در سال‌های گذشته اتفاقاتی که در کرمان برای دختری شش ساله رخ داده بود پیگیری می‌شد؛ چند هفته پیش اتفاقی مشابه آن را نمی‌دیدیم. اگر در این خصوص قانون‌گذاری انجام شده بود، امروز شاهد چنین چیزی نبودیم.  

وظیفه جامعه حقوقی، ارتقای سطح آگاهی عمومی و فرهنگ‌سازی است؛ که سال‌ها است به دست فراموشی سپرده شده است.

باتوجه به این حادثه خشونت بار در مشهد، از دکتر علیرضا نبی کارآفرین، جویا شدیم که این رخداد را معلول چه علتی می‌داند و همین‌طور، با توجه به طرح خلاقانه‌ای که در حمایت از وضعیت زنان آسیب‌دیده، توسط ایشان برای درمان ارایه و عملی شده است، خواستیم از جزییات این کارآفرینی خلاقانه باخبر شویم. همین‌طور بعضي از متخصصين معتقدند این روش (کارآفرینی برای زنان آسیب دیده که در ابتدای نوشته به آن اشاره شد؛ در آرشیا تنها افرادی که سوءپیشینه دارند، استخدام می‌شوند) در خصوص جمع كردن گروهي این افراد در يك واحد توليدي، بابی برای جدايي آنها از جامعه می‌شود و بهتر می‌دانند که این افراد در مشاغل مختلف مشغول به کار شوند.  

موضوع اعظم معلول چندین علت متفاوت است

دکتر علیرضا نبی کارآفرین استان خراسان در رابطه با این اتفاق می‌گوید: شاید یکی از قوی‌ترین علت‌هایی که این معلول‌های ناهنجار را سبب می‌شود، رفتارهای متعصبانه در حوزه‌ی دین است، که طبیعتا یک نگاه خاص را نسبت به زنان ایجاد می‌کند و براساس این برداشت‌های غلط و تعصبات دینی بی‌پایه، مرد در برابر زن خودش را محق می‌داند و به زن نگاه مالکیتی دارد. این نگاه غیردینی، که می‌توانم نام نگاه داعشی را برای آن انتخاب کنم، بافت‌های احترام‌آمیز نسبت به زن را از بین می‌برد.

بیکاری

وی همچنین می‌افزاید: عوامل دیگری هم روی این نگاه اثرگذار هستند، یکی دیگر از این عوامل بیکاری است، که خود به تنهایی پایه بسیاری از معضلات در جامعه است. کار باعث تربیت و تضمین سلامت روحی و روانی انسان می‌شود و خراسان نیز در زمینه بیکاری یکی از استان‌های در معرض خطر است.

مهاجرت

دکتر نبی مهاجرت را، یکی دیگر از عواملی می‌داند که در چند سال اخیر، نیز به علت خشکسالی‌های پی‌درپی افزایش چشمگیری داشته است و اغلب باعث ازدیاد حلب‌آبادها و حاشیه‌نشینی‌ها در اطراف شهرها می‌شود، که به چنین معضلاتی دامن می‌زنند.

این کارآفرین عنوان می‌کند: باید این نکته را در نظر داشت، که در توسعه‌ی خراسان رضوی به توسعه‌ی اقتصادی به شیوه درستی توجه شده است، در حالی‌که شاید بتوان گفت نقش توسعه انسانی نادیده گرفته شده و مسوولان بیشتر به آرایش و زیبایی شهر پرداختند و از حیث توجه به زیبایی افکار باز ماندند. البته باید این موضوع را در نظر گرفت که پایه‌های ساختاری همچون ساخت فرهنگسراها با رویکردهای مختلف و متعدد صورت پذیرفته است، اما محتوایی که بتواند فرهنگ و توسعه‌ی انسانی را ایجاد کند وجود نداشته است.

بیاید کمی به عقب برگردیم

این کارآفرین خراسانی، با اشاره به داستانی از سال‌های دور ایران می‌گوید: در سال 1355ژیسکار دستن، رییس جمهور فرانسه به ایران سفر می‌کند. شاه شخصا به استقبالش می‌رود. در مسیر فرودگاه به کاخ نیاوران اتومبیل شاه از زیباترین و مدرنترین خیابان‌های گلکاری شده و جدول‌کشی شده تهران عبور می‌کند. شاه در باب دروازه‌های تمدن بزرگ و برنامه‌های جاه‌طلبانه خود سخن می‌گوید و نظر ژیسکار دستن را جویا می‌شود. رییس جمهور وقت فرانسه می‌گوید: اعلی‌حضرت گمان نمی‌کنند در کشوری که مجبور است دور گلها و چمن‌های خیابان‌هایش نرده بکشد یا زنجیر نصب کند، کمی از این سخن گفتن‌ها زود است، فکر نمی‌کنید اول کارهای دیگری باید انجام دهید؟

وی همچنین توسعه انسانی را مقدم بر توسعه‌ی اقتصادی می‌داند و می‌گوید: در ابتدا تلاش ذهنی و اولویت دانستن آرامش بر آسایش را باید مد نظر قرارداد، این درحالی است که مدیران ما در بخش‌های مختلف استان، نگاه عمده‌ای بر توسعه اقتصادی داشته و کمتر به نقش توسعه انسانی توجه داشته‌اند.

اثر منفی توریستی شهر

دکتر نبی می‌افزاید: علت بعدی این‌گونه حوادث را حضور توریست‌هایی باید دانست که بعضا باعث فروپاشی نظم ساختاری مشهد می‌شوند. مشهد شهری توریستی است، که سالیانه حدود 30 میلیون مسافر به آن رفت و آمد دارند. توریست‌ها و مسافران، قابل کنترل و پیگیری نیستند و به علت جابه‌جایی در طول سفر ممکن است مرتکب بزه و یا شلختگی‌های اخلاقی شوند که به‌راحتی قابل پیگیری نخواهد بود.

زن از دیدگاه مردم مشهد یک شهروند درجه دو و ضعیف است

در جامعه مشهد، نگاه به زن به‌عنوان یک شهروند درجه دو و ضعیف بیشتر دیده می‌شود. هر کدام از این نگاه‌ها کنش‌های منحصر به خود را باز می‌تابانند. این کارآفرین با بیان این مطلب مطرح می‌کند: اگر به این نکته واقف باشیم که زنان در جامعه الگو و تربیت‌کننده هستند و در واقع مسلم بدانیم که زنان مولد فرهنگ‌اند، در پی این نگاه خواهیم توانست توسعه اجتماعی و فرهنگی ایجاد کنیم.

همچنین می‌افزاید: در کشورهای در حال توسعه، نگاه‌های کهنه و فرسوده‌ای در جامعه حاکم است که با هر ابزاری با فکرهای نوین به مبارزه و ستیز برمی‌خیزند و به‌طور قطع، نگاه به شهروند به عنوان فردی قابل ترحم، به وی اجازه می‌دهد، که خود را شکنجه نماید و به هرگونه توهین و تحقیری تن دهد. باید بدانیم این موضوع سبب می‌شود که زنان خود نیز به این تحکم‌ها و بی‌احترامی‌ها دامن بزنند و به توسعه فکر و اندیشه خویش توجهی نشان ندهند و سطح دانایی خود را در بالا نبرند.

رسانه‌ها عامل اصلی آگاه‌سازی جامعه

وی با اطمینان یکی از راه‌های پیشگیری تغییر نگاه جامعه توسط علما و اساتید و نخبگان و مسوولان را رسانه‌ها می‌داند و می‌گوید: در نتیجه، تعامل این گروه و تلاش برای عملی ساختن تغییر نگاه جامعه از یک طرف و حضور فعالانه و اثر بخش زنان در پی آن، بی شک از تکرار این حوادث در جامعه جلوگیری خواهد کرد و به این ترتیب در جامعه‌ای با حاکمیت حکیمان و حضور زنانی دانا مسوولیت‌پذیری رخ خواهد داد.

تربیت زنان مستقل برای پذیرش مسوولیت‌های اجتماعی

دکتر نبی در سوال ما مبنی بر چگونگی فعالیت‌های آرشیا عنوان می‌کند: در خصوص راه‌های درمانی که آرشیا برای این قشر در نظر گرفته، باید بگویم این روش‌ها به راستی مسیرهای خلاقانه‌ای هستند، با این محوریت که در درجه اول، زنان ‌محور توسعه جامعه‌اند و اگر بتوانیم مسیری را ایجاد کنیم که اعتماد به نفس زنان جامعه و توانمندی‌هایشان افزایش یابد، بی‌شک در پاره‌ای از نیازهایشان مستقل خواهند بود و با این تفکر، زنانی مدیر و مدبر را برای قبول مسوولیت‌های اجتماعی مختلف تربیت خواهیم کرد.

وی اظهار می‌کند: برای پیاده‌سازی این تفکر به الگوهایی نیاز داشتیم که آن را محقق سازیم بنابراین زنان سرپرست خانواده و دختران خودسرپرست را به عنوان جامعه هدف انتخاب کردیم و از آنها با نگاه حمایتی و توانمندسازی دعوت به کار کردیم. افرادی که، هر یک داستان مخصوص به خودشان را دارند؛ که این واقعیات تلخ زندگی آنان، دست کمی از حادثه اخیر رخ داده در مشهد ندارد. اما توجهی به این افراد نشده و کمتر رسانه‌ای،  معضلاتی را که هر کدام از این اقشار با آن درگیر بودند منتشر کرده است.

آرشیا در مرحله اول واحدی فرهنگی است/ در تنبیه تغافل، در تشویق مچ‌گیری

 بنیان این واحد صنعتی را بر اولویت دانستن سلامت روانی جامعه پایه‌ریزی کرده و برنامه و اندیشه مدیران را با  تاکید بر این نکته قرار دادیم، که آرشیا قبل از اینکه واحدی صنعتی باشد یک واحد فرهنگی است. این‌ها را دکتر نبی می‌گوید و می‌افزاید: بی‌تردید، نوع برخورد باید بر پایه حکمت و دانایی و محبت و احترام متقابل باشد. من همواره این فرمایش امام علی (ع) را در اصلاح و تربیت انسانی به مدیرانم تذکر دادم که در تنبیه تغافل، در تشویق مچ‌گیری... و در طی این مسیر، مدیرانم با اشراف بر نوع برخورد صحیح با این قشر و تکریم و احترام آنان سختی‌ها را از میان برداشتند.

اعضای آرشیا یک خانواده‌ هستند

این کارآفرین عنوان می‌کند: ما برای پرسنل در زادروز تولدشان جشن گرفتیم و تولد فرزندانشان را تبریک گفته و در واقع به نیاز‌های کوچک آنان نیز توجه نمودیم و با این مهم، خانه و کارخانه با پیوند کار فرهنگی به یکدیگر پیوند خورد. مشکلات روزمره پرسنل را مشکلات خودمان دانسته و همگی در جهت برطرف کردن آن کوشیدیم و دلسوزی و کمک و نگاه همدلانه و همکاری را رواج دادیم و این واحد صنعتی به خانواده‌ای تبدیل شد، که عشق و دوست داشتن همدیگر را از یکدیگر دریغ نمی‌کنند و از آنجایی که وقتی کاری انجام می‌دهیم، که خدا می‌پسندد لطف پروردگار نیز شامل حالمان می شود و مثل پارو زدن در مسیر رودخانه با پارو یک متر به جلو رانده می‌شویم و جریان رودخانه نیز 5 متر ما را پیش می‌راند. خداوند باد موافق به بادبان کشتی انسان‌هایی می‌دهد که با نیت خدمت به مخلوقش در دریای مواج دنیا حرکت و با کارآفرینی، به گذر از این دریای مواج کمک می‌کند.

توانمندسازی زنان آسیب‌دیده راهی برای اعتلای خانواده

دکتر نبی اشاره می‌کند: حال خدا را شاکریم که با توانمند کردن عده‌ای از بانوان سرزمینمان، به پیشبرد فرهنگ و استحکام و اعتلای بنیان خانواده کمک نمودیم و گامی موثر برای بهبود روابط خانه و خانواده این افراد برداشتیم. بسیاری از این خانواده ها با قرارگرفتن در مسیر درست و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی معیشتشان به عنوان خانواده هایی پایدار و سالم به آغوش جامعه بازگشتند و در واقع ما برای توانمندسازی کاردرمانی کردیم، با ارج نهادن و حفظ حرمت و احترام در محیط کاری اعتماد به نفس آنان را افزایش داده و با فراهم آوردن بستر مناسب برای ایده های خلاقانه و عملیاتی ساختن آن، سبب رشد این افراد شدیم.

وی در پاسخ به این سوال که با جمع کردن گروهی از این افراد در سایه یک واحد تولیدی خاص، زمینه‌ساز جدایی آنان از جامعه خواهیم بود؟؛ قاطعانه پاسخ می‌دهد: خیر؛ این نظریه در عمل با توجه به بازخوردهای جذب نیروی شرکت اتفاق نیفتاده و این نظریه جدایی در عمل با شکست مواجه است و برای واضح‌تر کردن این موضوع، متخصصین مورد اشاره را به بازدید از مجموعه دعوت می‌کنم، تا از نزدیک شاهد صحت گفته‌های اینجانب باشند و از طرفی دوستان همکار من دارای تخصص‌های متفاوتی هستند و مدیران دانشگاهی و کارآزموده بسیاری نیز در این واحد مشغول به همکاری هستند. ما به‌عنوان بزرگترین واحد بسته‌بندی و فرآوری زیتون در کشور، که صادرات انجام می‌دهد، نیرو های زبده و اندیشمندی در حوزه بازرگانی داخلی و خارجی، منابع انسانی، فروش و تولید و برنامه‌ریزی داریم و همه افراد این مجموعه، لزوما آسیب‌دیده نیستند و ما در جامعه کوچک صنعتی خودمان، همراهی و همکاری افراد این دو قشر را با یکدیگر داریم که خود ناقض این سخن است.

همپایی بزه‌دیدگان در کنار  افراد عادی

همانطور که در یک عمل جراحی به یک ریکاوری بعد از عمل نیاز داریم در این واحد نیز افراد آسیب دیده در کنار افراد موفق و با اخلاص قرار می‌گیرند و کار را از دستان متخصصین آن تحویل گرفته و با این بده و بستان‌ها به جامعه بر می‌گردند و در واحد‌های مختلف مشغول به کار می‌شوند.

این‌ها اظهارات دکتر نبی است که در ادامه عنوان می‌کند: حضور بانوانی که در معرض آسیب‌های اجتماعی خاصی بوده‌اند و عملا در هیچ شرکتی، امکان حضور را ندارند و واحد‌های اشتغال و صنعتی آنان را پس می‌زنند. این ایده متخصصیان را می‌توان ایده‌آل‌گرا و شاید به دور از واقعیت دانست.

 با اشتغال این افراد در محیطی که حضور اکثریت با آنان است و در کنار چیزی حدود 30 درصد از سایرین نیز که جز افراد عادی و معمول جامعه و البته با نیت کمک و انسان‌دوستی مشغول به‌کار شده‌اند و با همت یکدیگر با بهبود منش و رفتار و رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معاش آنان را به متن جامعه باز گرداندیم. بانویی که با شوهری اعدامی و وضعیت نابسامان اقتصادی که گاها خودش نیز درگیر بزهکارهایی شده است را، در ابتدای امر نمی‌توان به یک واحد صنعتی سپرد و ابتدا بایستی عارضه درمانی انجام شده تا احساس بزه از آنان دور شود، که بدون مشکل به‌صورت معمول به ادامه زندگی بپردازند و درکنار تربیت و همراهی مدیران؛ به دوستی خانواده و جامعه  برگردند و حال صاحبان قلم و چهره و هنرمندان و ورزشکاران با آنان همراه می‌شوند.

ما در این واحد با ریکاوری آنان را بازگردانده تا با همت خود به سایر قسمت‌های جامعه سر بزنند. یکی از دوستان ما که درگیر بزه‌های خیابانی و ... بود اکنون در یک هتل صاحب نام مشغول به فعالیت است آیا امکان داشت که این فرد را در ابتدای آزادی از زندان به این مکان بفرستیم؟

با انجام فرآیند‌های بازگشتی توسط واحد مربوطه، وی را درمان و حال به‌عنوان مسوول تشریفات این هتل، به فعالیت مشغول کردیم و بنابراین، این روش موثر واقع شده و با بازگشت خود با گذشته تلخ و عبرت‌آموزش، خداحافظی کرده است و تا زمانی‌که اینان در گذشته زندگی می‌کنند بهتر است در میان همراهان خود باشند.

در حاشیه

خشونت علیه زنان یک پدیده جهانی‌ است که در اشکال مختلف جسمی‌، روحی‌، روانی‌ و اقتصادی جلوه می‌‌کند و حوزه خصوصی و عمومی‌ زنان را از هر قشر و طبقه که باشند در بر می‌گیرد. طبق گزارش سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ درصد زنانی که حداقل یک‌بار در طول زندگی‌، مورد هجوم و آزار قرار می‌گیرند، بسته به محل زندگی‌ آنها گاهی‌ تا پنجاه و نه درصد نیز می‌‌رسد. متاسفانه هیچ آمار دقیق و موثقی در خصوص میزان خشونت علیه زنان وجود ندارد. زنان ایرانی نیز از این امر کلی‌ مستثنی نیستند و همواره چه در خانه و چه در اجتماع طعم تلخ خشونت را چشیده‌اند و جای بسی‌ تاسف است که این خشونت ریشه در فرهنگ شفاهی‌ و کتبی‌ ما دارد و گاهی‌ نیز به شکل سنت، آداب، رسوم و دردناک‌تر از همه و به نادرست با عنوان آموزه‌های دینی جلوه می‌‌نماید.

که قانون‌گذار مجازات فردی را که به زنی‌ آسیب جسمی‌ می‌‌رساند در مواردی که منجر به نقص عضو هم می‌شود، تقلیل می‌‌دهد. لذا چنانچه ضرب و جرح منجر به صدمه بیشتری شود در این صورت مرد مجازات کمتری می‌‌شود و درد ناک‌تر آن که مطابق ماده ۳۰۰ قانون مجازات اسلامی "دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی خواه غیر عمدی نصف دیه مرد مسلمان است". بنابراین ارزش جان زن مطابق قانون نیمی از ارزش جان مرد است.

از همین روست که می‌گوییم، قانون مجازات اسلامی در برخی موارد از زنی که مورد خشونت جسمی قرار گرفته، اساسا حمایتی به عمل نمی‌آورد. ضرب و شتم به طور کلی‌ در ماده ۲۶۹ و ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی ذکر شده است. مطابق قانون دیه زن تا میزان یک سوم دیه کامل با دیه مرد یکسان و مساوی است و از آن به بعد دیه زن نصف دیه مرد خواهد بود.

قانون مدنی نیز در موارد متعددی زمینه را برای خشونت علیه زنان آماده می‌‌سازد؛ که اصلاح این قوانین، به قطع گام مثبتی در تعدیل خشونت علیه زنان است.

معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده، شکنجه 21 روزه اعظم را ناشی از عدم حمایت‌های قانونی و خلاء قانونی دانسته می‌گوید: اگر سیستم قضایی ما نتواند تمهیدات لازم برای زنان ایجاد کند، ما نمی‌توانیم در انتظار نشسته و از اقدامات کوتاه مدت غافل شویم.

وی با اشاره به خبر شکنجه 21 روزه اعظم زن مشهدی توسط همسر معتادش می‌گوید: به دلیل وجود همین خلاهای قانونی زنی قربانی اعتیاد همسر خود شد. همچنین در بررسی‌های صورت گرفته از سوی معاونت زنان مشخص شد، این زن قبل از وقوع حادثه نیز چندین بار به مراکز مشاوره‌ای و مراجع قضایی مراجعه کرده اما طبق روال معمول به بازگشت به کانون خانواده تشویق و توصیه شده است.

مولاوردی با بیان اینکه جامعه ما هم اکنون میراث‌دار یک توسعه نامتوازن است، افزود: رشد آسیب‌های اجتماعی در کشور بسیار نگران‌کننده و خطرناک است. بنابراین اگر سیستم قضایی ما نتواند تمهیدات لازم برای زنان ایجاد کند و پا‌به‌پای آسیب‌های اجتماعی به پیش رود و آنها را برطرف کند، ما نمی‌توانیم در انتظار نشسته و از اقدامات کوتاه‌مدت غافل شویم.

خبر معاون رییس جمهور درامور زنان، از لایحه اصلاح قوانین  زنان در ماه جاری

شهیندخت مولاوردی  اظهارکرد: قطعا تعامل بین حوزه‌های علمیه، قوه مجریه و قوه مقننه برای اصلاح و بازنگری و وضع قوانین جدید در این حوزه به شدت مورد نیاز است؛ چراکه مبنای قوانین ما بر فقه است، بنابراین نمی‌توانیم بی‌نیاز از این تعامل باشیم. این تعامل راه را برای اصلاح، بازنگری و به‌روزرسانی و انطباق احکام و قوانین با وضعیت موجود زنان و خانواده در کشورمان و نیازها و اقتضائات امروزی هموار می‌کند.

مهلا کاشانی