صفحه اصلی / اخبار/ صفحه اول / بزرگان ملک وکالت و عدالت

بزرگان ملک وکالت و عدالت

علی اسداله پور- وکیل دادگستری
بزرگان ملک وکالت و عدالت

 

توّرقی بر بوستان خداوندگار سخن «سعدی علیه الرحمه» می‌کردم که در بدو امر به باب اوّل «در عدل و تدبیر و رأی» رسیدم آنجا که گفت:

شنیدم که در وقت نزع روان        به هرمز چنین گفت نوشیروان

که خاطر نگه‌دار درویش باش         نه در بند آسایش خویش باش

و پندها داد به سلاطین و دادگران هر چه که به پیش می‌رفتم، مُلک وکالت در ذهنم مجسم و رفتار مملکت داران این ملک بیشتر در ذهنم ریشه می‌دواند قطعاً که نه هیأت مدیره و رؤسای کانون‌ها سلطان هستند و نه وکلا و کارآموزان رعیت و درویش امّا پر واضح است که مُلک وکالت را رأی آورندگان اداره می‌کنند و حتی قوانین هم وضع می‌کنند! و بار مالی بر وکلا و کارآموزان می‌نهند بی آنکه عدالتی پیش گیرند. سعدی می‌فرماید:

«‌برو پاس درویش محتاج دار       که شاه از رعیت بود تاجدار».

چه کسی است که عادل باشد و قبول نکند بیش از نیمی از وکلای جوان و کارآموزان حتّی قدرت تمدید پروانه ندارند چه رسد به آنکه دفتر اجاره کنند و اموراتشان بگذرد؟! هر روز خبرهایی مبنی برقواعد آموزشی مثلاً مفید و سخت برای کارآموزان می‌شنویم امّا در همه این چند سال دریغ از یک خبر که مربوط به اوضاع مالی و کلای جوان باشد در نظر گرفتن شرایطشان. کجایند پاسبانان ملک وکالت که تاج مدیریتشان بدست دیگر وکلا برسر نهاده شده است؟!

«مکن تا توانی دل خلق ریش      اگر می‌کُنی می‌کَنی بیخ خویش»

آنچه در زمان انتخابات هیأت مدیره از حنجره جوانان ملک وکالت بیرون می‌آید رفاه است و دموکراسی و عدالت و امثالهم امّا آنجه پس از انتخابات است آن است که می‌بینیم و در طی سالیان هیچ تغییری نکرده است.

بزرگان ملک وکالت و عدالت! استقلال کانون‌ها و وکالت بی‌شک قوی‌ترین و مهم‌ترین رکن این نهاد است امّا وکیل جوان صرفاً با این صحبت‌ها، صاحب استقلال نمی‌شود، خود و خانواده‌اش همسایه دیوار به دیوار فقر هستند و فقر دروازه فساد و فساد روبروی عدالت؛ أَفَلا تُبْصِرُون؟

«ز مستکبران دلاور بترس       از آن کو نترسد ز داور بترس»