صفحه اصلی / اخبار/ قوانین / اپورتونیسم یا بوقلمون صفتی

خاطره هادرگذرزمان(14)

اپورتونیسم یا بوقلمون صفتی

درقسمت پیشین خاطره هادررابطه باشخصیت وبرخی نظرات آقانقی مشهوربه نقی خوش صحبت مطالبی بیان شدولی قراربود اززمان درس خواندن وی درکلاس آخر دبیرستان،خاطره ای ذکرنمایم .البته خاطره ها درباره اشخاصی ماننداوکه شوخ طبع وبذله گو بودند،زیاداست ...

  شاپوراسماعیلیان.حقوقدان

*مرامخفی کنید!

باچندنفرازبچه های همکلاسی سال آخردبیرستان،درپارک شاهنشاهی(ملت فعلی) ،مشغول خواندن دروس حفظ کردنی بودیم که باآقانقی که ازنظرسنی ازما بزرگ تربود آشناشدیم.بچه ها می گفتند چندساله که درامتحان نهایی دیپلم  شرکت می کندوهرسال رفوزه می شود.اوکوتاه قد بودوقدری شبیه سرخ پوست هاوعینک ته استکانی ذره بینی به چشم داشت وکتاب قطورمبانی فلسفه دردستش بود.یک سطر از درس اول فلسفه را می خواند«دراینجا مراد ازشک،شک فلسفی است نه شکی که ناشی از تنبلی ذهن باشد...»وبعد مطلب را رها می کردوباسیب زمینی فروش یافروشنده دوره گرد پارک صحبت می کرد ویابابچه هایی که باتفنگ بادی کرایه ای سیبل مقابل رانشانه می رفتندحرف می زد.شاید دوهفته سپری شد ولی کتاب فلسفه دست آقانقی بود وتکرارجمله همان بود «دراینجا مراد ازشک ،شک فلسفی است !...»

یک روزدیدیم آقا نقی ناگهان بغل شمشادهاروی زمین دراز کشید،یواشکی دادزد: شاپورمنومخفی کنید! بشینیدروی من تادیده نشم! وماباحیرت  پرسیدیم مگه چی شده ؟ گفت ببینید آن راننده فولکس داره میادپارک؟! مادیدیم فولکس مدل قدیمی آن زمان ازخیابان بغل پارک دورشدوآقانقی گفت خداکنه منو ندیده باشه!پرسیدیم قضیه چیه ؟گفت بابامدیر دبیرستان ملی هدایت است دوساله مدرسه اس درس شبانه ادبیات فارسی تدریس می کنم وگفته ام مدرک دیپلم دارم!وماتصورکردیم که نکنه مش نقی فتوکپی مدرک قلابی به رئیس دبیرستان داده ؟!

* اپورتونیسم یا بوقلمون صفتی!             

حسن نراقی درکتاب جامعه شناسی خودمانی ،درتوصیف برخی ازصفات ما ایرانی ها والبته باتبیین علل آنها (ضمن تاکید به این که شمامخاطب محترم ازاستثناء ها هستید)می نویسد:«... رنگ به رنگ شدن ،بوقلمون صفتی ،نان رابه نرخ روزخوردن،یعنی حاکم [ بگوئیم مدیر]معزول رالگدزدن،ازجلومیزحاکم [مدیر]دست به سینه عقب عقب ازدرخارج شدن یعنی عصر 25 مردادتا27 مرداد1332به صورت اجتماع راه افتادن ویامرگ ویامصدق گفتن وعصر28مرداد بدون خجالت شعارهای بسیارزننده علیه اودادن...»و اپورتونیسم دراصطلاح فرهنگ عامه ،همان نان به نرخ روزخوردن یابوقلمون صفتی است واپورتونیست به کسی گفته می شود که چند چهره ومنافق است واین بیماری مخصوص افرادبزدل،بی شخصیت،تنگ نظروخودخواه است ازاین رو «عنصر اپورتونیست درراستای منافع شخصی خود،به هیچ اصل اخلاقی وفرهنگی اعتقادی ندارد.»ودرکشورمایکی ازثمرات دوران دولت احمدی نژاد،رواج گسترده همین پدیده درنظام اداری ناکارآمد وتملق پروربوده است .متاسفانه این نوع ریا کاری ویامداحی روسا بی کفایت وبی تدبیر، حتی گاهی توسط برخی قضات متصف به این صفت ننگین نیزرایج شده است.حال خاطره ای دراین زمینه نقل می شود وبرخی ازهمکلاسی ها به خوبی واقفندکه این نمونه ،عین واقعیت است وبنده خاطره نویس، مطلقا قصدسعایت نداشته وندارم.

یکی ازهمدوره ای های ما درزمان قبل ازانقلاب،دردانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران،آقای   (ح)بودکه به (ح قیز) معروف بود. یعنی (ح دختر)،اودانشجوی رشته علوم سیاسی بودباموهای بلندزنانه،کفش پاشنه بلندوشلوارجین ازناحیه دم پا،پاره پاره سینه چاک ودکمه بازوگردنبندبه گردن ،البته گاهی با شوخی های بی مزه وضداخلاق ومذهب دل این وآن رامی زد! –بدیهی است ابدا قصدتوهین به دخترخانم ها وحتی اعتراض به نحوه پوشش اورا ندارم- این آقابایکی ازدوستان من بنام مهدی ویک دانشجوی بچه شمال که  مومن ونماز خوان بود، درکوی دانشگاه تهران هم اتاقی بودند.این دانشجوی پزشکی ازطبقه فقیر بودوفوق العاده سلیم النفس وبیچاره زیر شلواروزیرپوشش هم وصله داشت ما برایش خیلی ارزش قائل بودیم وبه علت فقر، بین خودمان به طور خصوصی نامش را(کاسب) گذاشته بودیم. درزبان ترکی کاسب یعنی آدم بی چیز وندار.حتی یادم هست روزی درغیاب ما دوست مشترک من ومهدی به نام حسن آقاکه سالهاست بااورفیق جوجونی ویاروغمخوار هم هستیم ،جهت دیدار مهدی پیش آقای کاسب آمده بود و تصورش این بودکه نام فامیل اوکاسب است ووقتی من ومهدی به اتفاق وارد اتاق شدیم، دیدیم حسن ما با کاسب مشغول صحبت هستندوحسن آقاباشروع هر سخنی ،این فردمومن را(کاسب)خطاب می کند! وکاسب هم به تصوراین که حسن ،نام فامیل اورا نمی داندبه این قضیه اهمیتی نمی دهد!تااینکه من ومهدی باایماءواشاره به حسن فهماندیم که بابا ! یارو فامیلش کاسب نیست وما بیچاره رابه علت فقر ونداری بین خودمان به این اسم ،یاد می کنیم تااین که یک دفعه سروکله (ح قیز)پیداشدبایک پوستر نیمه عریان هنرپیشه زن !وپوستر را درست زد به سمت قبله که آقای کاسب ما هروعده وروزوشب روبه آن جهت نماز می خواندوفرد مومن ملتمسانه از او خواست تصویررا به دیوارسمت دیگراتاق بزند که باوجود اصراراوودرخواست ما (ح) قبول نکردکه نکرد! وچند روز بعد بچه هاتعریف می کردندکه جناب جعفر صادق عرب باغی که درحال حاضررئیس دادگاه شعبه کیفری یک استان...است وبرایش  عرض ارادت داریم ،درشب احیا می خواهند به اتفاق حسن آقای ما عازم قم شوندو (ح) اصرار می کند اوراهم ببرند وآنهامجبور می شونداوراهم باآن سرووضع ببرند.وقتی به قم می رسند ،تویکی ازخیابانها ناگهان می بینندکه بایک پس گردنی -ازآن پس گردنی ها،-(ح)افتادروزمین که آخ مردم!بعد می بینندیک روحانی قوی هیکل وخشمگین داد می زندکه ای کثافت آمریکایی !خجالت نمی کشی بااین وضع میایی قم!فلان فلان شده پدر...وبقیه قضایارابایدازجناب جعفرخوان بخواهیم تاتعریف کند...وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد،چندصباحی نگذشته بود که این شخصیت ضددین، باریش وپشم گذاشتن وتسبیح به دست گرفتن وترفندهای ریاکارانه واپورتونیستی ،قالب عوض کردوتوانست پست مهمی رادر وزارت ...به عهده گیرد واسم ورسمی به هم زدکه انگارما ها-به دوراز خودستایی-جزونخبگان نبوده ایم که قاضی شدیم وباسلام وصلوات طوری وانمود کردکه ایشان ازاولش انقلابی بوده وخونش از خون ما رنگین تروحلال وحرام رابهترازمامی داند ! وخلاصه سوای اسم ورسم ،در اندوختن مال دنیوی دراثربوقلمون صفتی، چیزی کم نیاوردوبه نان ونوایی رسید که نگوونپرس !اگرچه اپورتونیست های دوره احمدی نژادمیدانداری کرده وبهره هابردنداما واقعیت این است که الان اغلب اعوان وانصارشان همچنان درادارات رخنه کرده اند وبه چه کارهاهاوترفندهاکه  متوسل نمی شوندتابابازگشت وضع سابق ،زمینه رانت و رانت خواری را بیشتر ازپیش گسترش دهند.تنها خداباید به داد این ملت برسد که اخلاق و فرهنگ اش هم درمعرض نابودی کامل قرارگرفته است!...

مقاله انتقادی وفرجام واکنش قضایی*

دراین قسمت از خاطره ها،قصددارم خاطره ای را به اختصاردررابطه باتعقیب کیفری نگارنده به علت نوشتن مقاله انتقادی درشماره46اردیبهشت89 مدرسه حقوق (بانام سابق خبر نامه کانون وکلادادگستری اصفهان)نقل نمایم .هرچنداین پرونده متشکله دردادسرای عمومی وانقلاب اصفهان ، نهایتا ختم به خیرشداما درجریان آن ،دوستان ارجمندم جنابان انوری زاده مدیر مسوول سابق این نشریه ودکترتقی خانی استادارجمندو گرداننده اصلی (سردبیر)نیز تحت پیگرد قرارگر فته بودندوناملایماتی را متحمل شدند.سوای فرجام پرونده ،هدف از بیان این خاطره،بررسی این موضوع است که وضع دستگاه قضایی وروندرسیدگی به پرونده ها درشرایط کنونی ،نسبت به زمان تشکیل آن پرونده(1389)باتوجه به مطالب مطرح درباره وضعیت این دستگاه ، دچار چه تحولاتی شده است؟ دراینجا تنها بخش های کوتاهی ازنوشتار«برخی چالش های دستگاه قضایی» ذکر می شود ازاین رو، توصیه می شودمخاطبان گرامی به منظور داوری دقیق درباره  محتوای مقاله وکم وکیف تحولات قضایی ازمنظر بنیه علمی قضات وآمار پرونده های موجود، کل متن مقاله راکه ازطریق آرشیومدرسه حقوق سایت کانون وکلادادگستری اصفهان قابل دسترسی است مطالعه نمایندتابررسی شود نظرات حدودشش سال قبل نگارنده، ضمن مقایسه باموارد وآمارمطروحه درگفت وگوی منتشره درشماره42 نشریه صوراسرافیل ،تاچه حدواقع بینانه ومعقول بوده است؟ بااین حال درخاتمه این نوشتار،دراین باره تحلیل مختصری ارایه می شود.

الف-نکاتی از نوشتارانتقادی:«1-...آیت الله مکارم شیرازی ازطولانی شدن رسیدگی به پرونده های قضایی ابراز نگرانی کردوافزودبسیاری ازمردم از طولانی شدن رسیدگی به پرونده های قضایی گلایه دارند...2-سال گذشته برای قوه قضاییه سال سختی بودواین سختی هاهمچنان ادامه دارد.رخدادهای بعدازانتخابات88،اعتراضات به نتایج آرا،درگیری های خیابانی،بازداشت ومحاکمه اغتشاشگران وفعالان سیاسی ومطبوعاتی و...دستگاه قضایی راتحت فشارهای چند جانبه قرارداده است... آیت الله احمدجنتی گفت برای رسیدگی به پرونده های آنها[تظاهرکنندگان درخیابانها]باید ازقاضی هایی مانندقاضی های سال57 استفاده کردنه قاضی های بی حال[!]...3-...ازسوی دیگرهمان طوری که رئیس سابق قوه قضاییه درمراسم تودیع خودبااشاره به کثرت پرونده هادرمحاکم خاطرنشان کردسیستم اداری کشوربه گونه ای بوده که منجربه وجود آمدن این همه پرونده شده است... امنیت حقوقی واجرای عدالت زمانی تحقق می یابدکه سرچشمه های تضییع حقوق اشخاص اصلاح شود...4 -...نظرنگارنده:طولانی شدن رسیدگی به پرونده هاجدای ازعواملی که باعث کثرت شکایات ودعاوی می شودوقطع نظرازنارسایی های موجوددردستگاه قضایی وایرادات برخی قوانین به ویژه آیین دادرسی وکمبودپرسنل اداری وقضایی ومحدویت امکانات مالی این دستگاه،معلول کم سوادی یابیسوادی برخی قضات است...به لحاظ کمبود کادرقضایی فاضل وپرتوان،اغلب قضات دادگاه های تجدیدنظراستان نیزکم سابقه وازنظر دانش قضایی درحدلازم نیستند...[پس ازذکر نمونه های اشتباهات قضایی]...آرا عجیبی را نگارنده برای اثبات ادعا می تواندبرای هرمقام قضایی مسوولی که منکر چنین واقعیتی باشد ارایه نماید ومعضل دستگاه قضایی دراین راستا، قطعا درکوتاه مدت قابل حل نیست...به هرحال آفات قاضی بیسوادمتوجه دستگاه قضایی ونهایتاسبب تضییع حقوق مردم می شود...»                                                                                          ب-واکنش قضایی نسبت به انتشار مقاله:درسال 1389،روزی زنگ گوشی همراه من به صدادرآمدوشخصی  که خودرا بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی وانقلاب اصفهان معرفی می کردازمن خواست تا در شعبه بازپرسی جهت رسیدگی به اتهام توهین به قضات حاضر شوم ومن پاسخ دادم که به علت بعد مسافتی وکسالت [واقعی]معذورم لطفانیابت قضایی اعطافرمایید که ایشان گفتند دراین صورت وثیقه سنگین برایتان تعیین وصادر می کنم ومن جواب دادم اشکالی نداردوثیقه دارم!که مدتی بعد، احضاریه ای بامهلت 3روزه جهت حضوردردادسرای اصفهان  به من ابلاغ شدکه من نرفتم وچندهفته دیگر، ازسوی دایره نیابت قضایی دادسرای عمومی وانقلاب ارومیه احضاریه ای راوصول کردم که بعدازحضور درمرجع قضایی ،اتهام نشراکاذیب وتوهین به قضات به من تفهیم شد که ضمن رداتهامات درلایحه چهل صفحه ای بامستندات مربوطه، توضیح دادم که نقدمشفقانه متضمن ارتکاب جرمی نبوده وبه فرض این که نوشته شودتمام قضات بیسوادندبرابر موازین کیفری بدون ذکر هویت طرف توهین، عمل ارتکابی جرم  توهین محسوب نمی شودودرمقام دفاع نوشتم اینگونه واکنش غیرقانونی، درواقع برخوردباآزادی بیان واندیشه تلقی می شودوحاضرم به زندان بروم که طبق مفادنیابت قضایی بدون اخذ آخرین دفاع قراراخذکفیل درباره من صادرشدوکفیل معرفی کردم وپرونده نیابتی اعاده شدکه بعدازدوسه ماه شفاها ازطریق دوستان اطلاع حاصل کردم که درخصوص قضیه قرارمنع تعقیب صادرگردیده است ووقتی به بازپرسی زنگ زدم که به گمانم ،نام شریف شان،آقای بازپرس ،حق شناس بودباخوشرویی گفتندآقای اسماعیلیان تمام نوشته شما واقعیت بوده وهست!...ومن پی بردم که باوجودبرخوردهای سلیقه ای وگاهی غیر قانونی برخی قضات درپرونده ها،هنوزقضات خوش فکرومقیدبه قانون دردادگستری درمصدرقضا هستند.

ج- مقایسه تحولات قضایی درمقطع 6ساله:اگرچه درابتدای این قسمت ازخاطره توصیه شد مخاطبان عزیزباخواندن تمام مقاله درآرشیومدرسه حقوق ومصاحبه منتشره درشماره42 صوراسرافیل،درباره وضعیت دستگاه قضایی ازمنظرکم وکیف پرسنل وامکانات وآمار پرونده ها راسا داوری نماینداماواقعیت این است که وضعیت دستگاه قضایی دراین فاصله زمانی کم به سرعت دچارچالش جدی شده است. زیراتنهابااعلام موجودی 15 میلیونی پرونده ها درفاصله زمانی دوسال وده ماه(ازابتدای سال92تاآخردی 94) میزان پرونده هاحداقل375درصدافزایش یافته است!واین درحالی است که رئیس قوه قضاییه می گوید«بعدازپنج سال که شروع به جذب قاضی کردیم قریب به چهارهزارقاضی به دستگاه قضایی اضافه شده که نیمی ازقضات رامااضافه کردیم وی اضافه می کندبحث نیروی انسانی وبحث[کمبود]فضای فیزیکی دومشکل اساسی دستگاه قضاست.»-شرق11خرداد95

جدای ازاین ،دراین فاصله که عده ای ازقضات باسابقه بازنشسته شده اندوگروهی اخراج،واقعیت این است که دربرابرافزایش حدودچهاربرابری پرونده،آیاتعدادقضات نیزبه همان درصد افزایش یافته؟!ومعضل دیگراین است که قضات جوان اغلب ازنظربنیه علمی وتجربه فاقدبضاعت علمی لازم هستندوبالاخره به فرض وجود توان مقابله باسیل خروشان پرونده های ناشی ازآسیب های اجتماعی وشرایط بداقتصادی،بامهارنشدن این آسیب ها،ممکن است دستگاه قضایی به لحاظ کمبودهاوفرسایش قضات،بابحران مواجه شودبحرانی که عمدتا مربوط به عوامل برون دستگاهی است.