صفحه اصلی / اخبار/ ایران زمین / «دادخواهی ایران در دیوان بین المللی دادگستری (دادگاه لاهه) و آموختنی ها»

«دادخواهی ایران در دیوان بین المللی دادگستری (دادگاه لاهه) و آموختنی ها»

خبرگزاری ها ، هفته پیش خبری را منتشر کردند که بازتاب گسترده ای داشت . خبر این بود : جمهوری اسلامی ایران علیه دولت امریکا ، به دیوان بین المللی دادگستری (دادگاه لاهه) شکایت کرد که طبق معاهده «مودت» آمریکا باید تضمین کند که اقدامات اجرایی ، قانون گذاری و قضایی مغایر با تعهداتش در این معاهده انجام نداده و دارایی ها ی بلوکه شده و به تاراج رفته کشورمان را باز پس بدهد. این خبر کوتاه ، که در واقع نخستین اقدام حقوقی جدی کشورمان ، پس از تاراج اموال و دارایی های ملت ایران در آمریکاست ، چند نکته ی آموختنی دارد که ذکر آن خالی از فایده نیست .

محمدجواد رهسپار
مدرس دادگاه عمومی
بخش جعفرآباد

تقدیم به دکتر جمشید ممتاز و شاگرد ممتازش مرحوم دکتر ناصر قربان نیا که آفتاب گرمابخش وجودش زود به سردی گرایید.

 

نخست : درد مارا نیست درمان الغیاث!

شاید این بزرگترین درد روزگار ما باشد که بسیاری از جوانان کشور ما ، برای مثال نام و آوازه پرفسور سمیعی ، جراح مغز و اعصاب ، راشنیده و با ذوق و شوق و حیرت نقل می کنند که ایشان در کشور آلمان چه جایگاهی دارند و در رشته پزشکی چگونه سرآمد هستند و به ایرانی بودن ایشان افتخار می کنند ، یا مثلاً می دانند که شهید دکتر مصطفی چمران در سازمان فضایی ناسا چه جایگاه علمی داشته یا مثلاً طبق آمار فلان روزنامه حدود 70 یا 80 ایرانی در ناسا فعالیت دارند یا بسیاری از نام آوران دیگر ایرانی در شرکت ها و دانشگاه های معتبر دنیا مشغول به فعالیت علمی یا تجاری یا صنعتی هستند ــ واحترام تک تک آنان به عنوان نخبگان ایران و استعداد های درخشان این سرزمین بر همگان واجب است ـ اما نمی دانند که دکتر جمشید ممتاز کیست ؟!

دوم : دکتر جمشید ممتاز کیست ؟

 به خاطر دارم سال 1390 یا 1391 بود که در دانشگاه مفید قم همایشی پیرامون یکی از موضوعات حقوق بین الملل برگزارشده بود و دکتر جمشید ممتاز بعنوان سخنران ویژه در این همایش حضور داشت .حتی در دانشگاه مفید ـ که چند رشته معدود در علوم انسانی و ازجمله حقوق دارد ـ و تعداد دانشجویان و اساتیدش ، مانند دیگر دانشگاهها زیاد نیست ، جمعیت فراوانی برای حضور در آن همایش ، حضور به هم نرسانده بودند ! و برای مثال در مقایسه با همایش های دیگر ـ  مانند جلسه سخنرانی استادی در علم روانشناسی و تربیت و مشاوره که پیرامون موضوع ازدواج و همسر یابی بود !  ـ سالن محل برگزاری همایش خیلی شلوغ نبود . در آن جلسه ، مرحوم زنده یاد ، شادروان دکتر ناصر قربان نیا ـ  که دانشیار گروه حقوق بین الملل  دانشگاه مفید و از شاگردان برجسته دکتر جمشید ممتاز و صاحب تألیفات و مقالات فراوان علمی ـ پژوهشی حقوقی بود و سال گذشته در فاجعه منا و پس از زیارت معبود  به دیدار حق شتافت و دانشجویان و اساتید بسیاری را ماتم زده کرد ـ در وصف دکتر جمشید ممتاز جمله ای جالب و تأمل برانگیز گفت که آقای دکتر ممتاز را در خارج از کشور بیشتر از کشور خودمان می شناسند !. به عنوان «مشتی نمونه خروار» و به اختصار باید عرض کنم ـ هرچند که ذکر نام و افتخار دکتر جمشید ممتاز ، برای خوانندگان هفته نامه وزین صور اسرافیل که خود دانای علم حقوق و مشتاق مباحث آنند « زیره به کرمان بردن است» ـ دکتر جمشید ممتاز دارای مدرک دکتری حقوق بین الملل از دانشگاه پاریس 2 درسال 1971 است . وی استاد بازنشسته دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاههای سوربن و کن و گرنوبل فرانسه است . ایشان از سال 2000 تا 2006 عضو کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد و در سال 1384 رئیس کمیسیون بوده و به همراه مرحوم دکتر احمد متین دفتری ، تنها اعضای ایرانی در طول تاریخ این کمیسیون بوده اند . ایشان همچنین مشاور صلیب سرخ و از اعضای آکادمی حقوق بین الملل لاهه و یکی از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در دولت یازدهم است و فهرست بلند بالای مناسب و افتخارات ایشان را با یک جستجوی ساده در اینترنت می توان یافت . آری ، او دکتر ممتاز است و همچون نامش در آسمان حقوق بین الملل  همچون ستاره ای درخشان ، بی همتا و ممتاز است . آخر سخن این بخش آنکه شنیده ام ـ و اطمینان ندارم و یا بهتر بگویم دوست ندارم این سخن راست باشد ـ که دکتر ممتاز در دانشگاه تهران بازنشسته شده است . راستی مگر چنین کسانی و یا اصلاً مگر علم و عالم بازنشستگی دارند ؟! اگر به سنت نیک حوزه های علمیه باشد ،باید بپذیریم که علم و عالم بازنشستگی ندارد و بازنشسته کردن اساتید دارای درجه استاد تمام غیر منطقی و غیر موجه است .

سوم : ایران و حقوق بین الملل

« ایران و حقوق بین الملل » نام یکی از تألیفات ارزشمند دکتر ممتاز است . اما روی سخن در این بخش با عنوان  این کتاب و نویسنده نام آشنای آن نیست . هدف از ذکر این مطلب تذکر این نکته است که دادخواهی ایران در دیوان بین المللی دادگستری ـ که به دادگاه جهانی معروف است و در واقع رکن قضایی اصلی سازمان ملل متحد و جزء لاینفک سازمان ملل متحد و منشور آن است ـ به استناد معاهده مودت صورت پذیرفته است . این معاهده میان ایران و آمریکا در روز 15 آگوست 1955 برابر با 23 مرداد 1334 از سوی دوطرف امضا و در 16 ژوئن 1957(26خرداد1336) لازم الاجرا شده است . و اکنون که بخشی از سرمایه ملت ایران در معرض تاراج و نابودی است ، کشور ما به این معاهده استناد و بر مبنای آن دادخواهی می کند . ما ایرانیان از قدیم الایام ضرب المثل هایی داریم که آیینه ی تمام نمای فرهنگ و آداب و رسوم ملت ماست. یکی از این ضرب المثل ها « یک بام و دو هواست». ذکر این ضرب المثل از آن رو واجب است که بدانیم مطابق ماده 10 قانون مدنی ما ، مقررات عهودی که بر طبق قانون اساسی بین دولت ایران و سایر دول منعقد شده باشد ، در حکم قانون است . بنابراین برای آنکه مثل ما مثل آن ضرب المثل نشود ، باید همگان بدانند که مقررات عهد نامه های بین المللی که ایران آن را پذیرفته و امضا کرده ، در حکم قانون است و قانون لازم الاتباع. بنابراین نمی توان تفکیک کرد و آنجا که قانون به نفع ماست آن را پذیرفت و آنجا که مطابق با میل ما نیست ، به آن پشت پا زد !

چهارم : برگی از تاریخ حقوق

شاید دادخواهی ایران به دیوان بین المللی دادگستری به استناد عهد نامه ی مودت که سال ها قبل از انقلاب بین ایران و آمریکا تصویب و اجرایی شده است ، بهترین دلیل برای پاسخ به کسانی باشد که بعد از انقلاب در صحت و اعتبار قوانین مصوب قبل از انقلاب تشکیک و تردید کرده اند . مدتی پیش کتاب مقدمه ی علم حقوق دکتر ناصر کاتوزیان ، رحمه الله علیه که در دهه ی شصت تجدیدنظر و چاپ شده بود را ورق می زدم و از قضا یکی از مباحثی که توجهم را جلب کرد ، اختصاص یک شماره از مطالب آن کتاب به اعتبار مصوبات و قوانین قبل از انقلاب بود . همچنین این عنوان در جدیدترین چاپ کتاب حقوق اساسی استاد دکترسیدمحمد هاشمی نیز خودنمایی می کند و مقالاتی در این خصوص در مجلات و نشریات حقوقی به چشم می خورد . آری ، دادخواهی ایران به دیوان بین المللی دادگستری به استناد یک عهدنامه (قانون) مصوب قبل از انقلاب نشان داد که علم حقوق قواعد و مختصات خاص خود را دارد و وقوع انقلاب ها و دگرگونی ارزش ها در یک جامعه ، لزوماً به معنای انقلاب و تغییر و دگرگونی در علم حقوق نیست و طبع علم حقوق از عالم سیاست جداست.

پنجم : ایران و نظم نوین سیاسی و حقوقی بین المللی

 درسال های گذشته سخن از ظالمانه بودن نظم نوین جهانی بسیار شنیده شد و فریاد ها پیرامون آن بلند شد . این صدا حتی از تریبون سازمان ملل متحد نیز از سوی عالی ترین مقامات کشور به گوش مردمان دنیا رسید اما اکنون دادخواهی ما به یک رکن قضایی از اصلی ترین  و عالی ترین سازمان بین المللی بیش از هرچیزیک پیام دارد و آن ، ضرورت احترام به نظم نوین بین المللی و رعایت آداب و عرف دیپلماتیک است . رعایت ادب و احترام ، حتی در صحبت با دشمنان و مخالفان ، تأکیدی نیست که دین ما ، دین اسلام ، به آن بی تفاوت باشد . شاید وقایع ثبت شده در تاریخ پیرامون معاهدات رسول گرامی اسلام ، این پیام آور محبت و انسانیت ، با دشمنان و مخالفان خود و نگارش و کتابت عهد نامه با آنان و پایبندی آن نور پاک به مفاد آن ، بیش از هر چیز در دنیای امروزی برای ما راهگشا و پر معنا باشد . بنابراین در این دنیای پر حادثه که به حق «دهکده جهانی» نام گرفته است ، اول قدم برای احقاق حق در نظام حقوق بین الملل ، پایبندی به ساختار و عرف این نظام حقوقی است . و دکتر جمشید ممتاز چه زیبا بیان کرده اند که « اکنون حقوق  بین الملل باید سکوی پرتاب باشد ، حقوق بین الملل نباید نادیده گرفته شود . لازمه هر سیاست گزاری در صحنه بین المللی توجه به حقوق بین الملل می باشد » و این سخنان یک استاد نام آور حقوق بین الملل در جلسه پیش نشست همایش ایران و حقوق بین الملل است . و توجه داشته باشیم که که عدم توجه به این نکات در عرصه ی سیاسی و حقوقی بین المللی در سال های گذشته تا چه حد منافع کشور و ملت ما را در معرض نابودی و خطر قرارداد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .

ششم : وکیل ملی ، وکیل بین المللی

ایرانیان در حافظه ی تاریخی خود البته از دادخواهی به مراجع حقوقی بین المللی ، یک خاطره ی خوش دیگر نیز دارند . زمانی که دکتر محمد مصدق ، به عنوان وکیل یک ملت ، با سلاح دانش و بیان و به پشتوانه رأی و اراده آنان ، حق ایران را از ظالمان انگلیسی باز پس گرفت و قهرمان ملی ایران نام گرفت و جاودانه شد . اما دادخواهی اکنون ما در دیوان بین المللی دادگستری یک نکته نهفته نیز دارد که برای احقاق حق در دادگاه بین المللی ، باید به سراغ وکلای بین المللی رفت . هر چقدر استقلال دادگاه های بین المللی ضرورت دارد ، وجود وکلای مستقل و شجاع بین المللی که در دفاع از حریم عدالت و آزادی و انسانیت ، حد و مرز نمی شناسند ، نیز ضروری و واجب است.  سیاست مداران کشور ما نیز در مقاطع فراوان از وجود چنین وکلایی برای احقاق حق ملت ایران بهره گرفته اند . بنابراین قیاس ضرورت وجود دادگستری ملی مستقل و بی طرف و وکیل ملی مستقل و غیر وابسته ، با دادگاه و وکیل بین المللی مستقل قیاس مع الفارق نیست . آری ، استقلال دادگستری و کانون وکلای دادگستری ، یک منفعت دارد و آن تضمین حقوق زیان دیده و ارباب رجوع دادگستری است.

هفتم : قطعنامه  598  از نگاهی دیگر

 قطعنامه 598   مجمع عمومی سازمان ملل متحد ، برای کشور ما سرنوشت ساز و تاریخ ساز بود . آنانکه با پیچیدگی های حقوق بین الملل و عرف دیپلماتیک بین المللی آشنا هستند  می دانند که گاهی اثبات واقعیت ها و واضحات در مجامع بین المللی از سخت ترین کارهاست و من با یک واسطه شنیدم که آقای دکتر علی محمد مکرمی ، عضو هیأت علمی دانشکده علوم قضایی و فارغ التحصیل حقوق و روابط بین الملل از آمریکا ، بیان داشته اند که در جریان تلاشها برای تصویب قطعنامه 598 ، نباید زحمات تیم مذاکره کننده حقوقی را از یاد برد و تلاش شایسته تقدیر آنان ،شاید آنگونه که شایسته بود ، دیده نشد و در هیاهوی جنجال های سیاسی پس از تصویب این قطعنامه و صف آرایی مخالفان و موافقان آن ، کسی بیان نکرد که اعضای تیم مذاکره کننده و پیگیر پرونده پایان جنگ که در میان آنان حقوقدانان نیز جایگاه و سمتی داشتند ، چه زحماتی طاقت فرسا کشیدند و ساعت ها وقت گذاشتند تا قطعنامه 598 تصویب و عراق مسئول و آغاز گر جنگ معرفی شود . آری ، در دین ما ، مرکب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر و والاتر معرفی شده و برای پاسداشت خون شهدایی که از این مرز و بوم دفاع کردند ، باید از حقوقدانان و سیاستمداران  پاسدار حریم کشور ، نیز تقدیر شود و این حقیقت نباید فراموش شود که وقتی مردان سیاست و حقوق دوش به دوش یکدیگر از حقوق ملت دفاع کنند ، نتیجه آن کام همه را شیرین خواهد کرد و پس از پایان کار نباید تنها این شیرینی پیروزی را به حساب سیاستمداران نوشت و از نقش بی بدیل حقوقدانان غفلت کرد.

سخن پایانی : یاد یار مهربان

شهریور ماه دوسال گذشته یار مهربان و پدر معنوی حقوقدانان ایران ، دکتر ناصر کاتوزیان ، چهره در نقاب خاک کشید و از دنیا رفت . اما حسن ختام این نوشته را اینگونه باید ذکر کنم که در نوشتن و حتی انتخاب عنوان این مطلب از قلم و فکر پیر روشن ضمیر حقوق ایران متأثر بوده ام . سال ها پیش در گرما گرم پیروزی انقلاب ، دکتر کاتوزیان پس از مراجعت از الجزایر برای شرکت در جشن بیست و پنجمین سالگرد استقلال این کشور مقاله ای نوشت با عنوان « جشن استقلال الجزایر و آموختنی ها» . آری آنچه او در خشت خام می دید ، دیگران در آینه نمی دیدند. او از ضرورت احترام به قواعد حقوقی و بین المللی سخن گفت ، اما نشنیدند و مدتی بعد ، پس از مدت ها بحث و جدل ، برای حل بحران گروگان گیری اتباع آمریکا ، بیانیه ی الجزایر تصویب شد و حاصل آن شد که امروز عده ای در نقد آن قرارداد و بیانیه ، بگویند و بنویسند که چرا در تنظیم آن بیانیه با آن همه آثار و اهمیت ، کسی از فکر و تجربه حقوقدانان آشنا به قواعد حقوق بین الملل کمک نگرفت . آری ، اگر تاریخ تکرار می شود ، امروز هم باید از دادخواهی کشورمان به دیوان دادگستری بین المللی برای جلوگیری از چپاول و تاراج سرمایه های ملی ، درس گرفت و آموخت که برای زیستن در شرایط دشوار جامعه بین المللی ، باید مردان سیاست و حقوق بین الملل دست به دست یکدیگر داده و از حقوق و منافع ملی کشورمان دفاع کنند. از خداوند متعال سلامت و طول عمر دکتر جمشید ممتاز را می خواهم و این نوشته را به عنوان پیشکشی ناقابل به ایشان تقدیم و آرامش روح و علوّ درجات دکتر ناصر کاتوزیان و دکتر ناصر قربان نیا را آرزو می کنم./.

محمدجواد رهسپار ـ قاضی دادگستری

95/04/02