کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود حاجی! احرام دگر بند ببین یار کجاست؟ «وصال شیرازی»
اتفاقات و حوادث پیاپی علیه حجاج ایرانی و غیر ایرانی در طول تاریخ مراسم حج، بخصوص در این اواخر امر غیر منتظرهای نبوده است قضیه وقتی حساستر میشود که منصرف از زمینههای منفی قبلی تاریخی، سوءتفاهم ها و عکسالعملهای خاص منطقی و سیاستهای تفرقهافکنانه بیرونی و درونی، اتفاقات منفی و حوادث زیان بار به نحوی رنگ و بوی غیرعادی به خود میگیرد و اگر دقت کافی در اقدامات فیمابین و رفت و آمدهای اتباع دو طرف، چه در قالب زیارت و یا عناوین مرسوم دیگر، ممکن است به نوعی سوءتدبیر و بیکفایتی تعبیر شود و ماجراها و اتفاقاتی رخ دهد که کار را به جاهای باریک و خطرناک بکشاند و در این بین تأمین امنیت جانی حجاج بسته به لطف و کرم همانهایی باشد که اطمینانی به عهد و پیمان آنان نمیتوان کرد.
با این همه، قابل انکار نیست که قبل از هر اقدام و اعزامی لزوماً باید از هر دو طرف ملاحظه احترام طرف مقابل و هدایت امور و مشکلات در مسیر گشایش و همگرایی قرار گیرد تا در جوی مساعد و آرام، تنشها را هم در جبهه منازعات و رقابتهای بیرونی و هم در داخل کشورهای خود بکاهند و در رفع سوءتفاهمات و اختلافات دو کشور مسلمان با بررسی محتوایی و عالمانۀ مسائل و به کارگیری فنون و نکتههای دیپلماسی ظریفانه و نکته سنجانه قدم بردارند. امید ما به تدابیر ارزشمند دولت معتدل و آرامشطلب دکتر روحانی و نیروهای مستعد و دیپلماتهای دانشمندش بعد از انتخابات حماسهآفرین اخیر افزایش یافته و لازم است قوه مجریه و شخص جناب آقای دکتر روحانی و وزیر خارجه باتجربه و فکورش، جناب دکتر ظریف با ورود جدی به صحنه – آن هم ورودی مثل مذاکرات هستهای – بتوانند تا حد ممکن این گره کور را نیز با اتکا بر اعتماد ملت و رهبری باز کنند و نگذارند بیش از این اشخاص ناوارد داخلی از هر دو طرف، اوضاع را بیش از پیش بغرنج و پیچیده کنند.
موضوع اعزام اخیر، وقتی حساستر میشود که با وجود تجری ناموسی و قربانی شدن صدها نفر حاجی ایرانی و غیرایرانی در حادثه دلخراش منا ملاحظه میشود که متصدیان محترم سازمان حج و اوقاف و گردشگری هیچ وقعی به تذکرات و تحلیل های دلسوزانه ارائه شده راجع به پیچیدگی موضوع و احتمال خطر ناامنی نمینهند و با نگاه و تعابیر منفی و حتی تهدیدآمیز، این دلسوزان را در جبهه مخالفان عزیمت به بعد عبادی حج قرار میدهند که غیر از بیلطفی و بیتوجهی به نظرات اندیشمندان ملت و عدم تمشیت و تمکین واقعیتهای جامعه چیز دیگری نیست بلکه برعکس طوری رفتار مینمایند که اگر، خدای ناکرده اتفاقی مشابه گذشته نیز رخ دهد، گویا پاسخ گو هم نخواهند بود و شاید خود را طلبکار هم بدانند!
در جواب نگرانیهای اظهار شده در خصوص اعزام حجاج در مرداد ماه سال 96 با لحنی حق به جانب این گونه استدلال شده است:
1- تمایل دولت عربستان و دعوت انجام شدۀ این دولت را نشانۀ نرمش و تغییر رفتار در سیاست آن کشور تلقی میکنند.
2- به توافق نامه خودشان با وزارت حج عربستان استناد میکنند.
3- تذکردهندگان دلسوز را غیرمعتقد به امور حج جلوه میدهند!
4- تمایل آیات عظام و بعضی نظرات ارائه شده آنان (که غالباً کلی و با نگاهی صرفاً مذهبی و نه سیاسی است) از استنادهای دیگر سازمان حج و اوقاف است.
5- بر دقت و برنامهریزی مسئولین کاروان نیز در کنار قول مساعد دولت عربستان تأکید میکنند بدون این که جبران مافات عربستان را به طور واضح بیان کنند تا چه رسد به این که قضیه پرداخت دیه قربانیان فاجعه منا، با آن همه ادعا و های و هوی قبلی روشن شود.
بنا به مراتب فوق، حق داریم در رعایت حریم امنیت حجاج و همچنین ایجاد زمینه مناسب، برای برگزاری حجی با شکوه، عزتمند و همراه با آرامش و امنیت، همچنان نگران باشیم و بپرسیم که چرا نظر مشاورهای مقامات مسئول رسمی، از قبیل وزرات امور خارجه و ریاست جمهوری در این اوضاع وانفسا اخذ و بیان نمیشود؟ و یا اگر نظرات آنان در این گونه اعزامها مثبت است چرا اعلام نمیگردد؟ نکند دولت روحانی در این موضوع بخصوص دچار انواع محظوریت و محدودیت قرار گرفته که عملاً نمیتواند مستقیماً دخالت نماید و کاری انجام دهد؟!
با همه این تفاصیل ، به لحاظ اهمیت بسیار مهم این اعزامها ضرورت دارد وزارت امور خارجه کشور ما، با اتخاذ تدابیر لازم به صورت دقیق و دیپلماتیک، تمام اتفاقات و مراحل کارها را از نزدیک زیر نظر بگیرند و با رصدهای لازم کمک کنند که اگر هم اعزامی صورا میگیرد از وادی خطرهای احتمالی به سلامت بگذرند و امور به صورت آبرومندانه و عزت مندانه و نه ذلیلانه و با عجز رفع و رجوع شود وگرنه نگارنده اصرار دارد که قبل از اعزامها همه سخنها از هر طرف ذیربط به صراحت و روشنی زده شود و احتیاط های لازم صورت گیرد و بعد از رفع نگرانیها، اگر ضرورت داشته باشد، اجازۀ اعزام حجاج داده شود. اگر چنین نباشد عجلهکنندگان در اعزام ها و سکوتکنندگان در مقابل این بیاحتیاطی ها هر دو باید در پیشگاه ملت جوابگو باشند و با عنوان کردن واجب بودن امور عبادی، که امری مسلم و غیرقابلانکار است، جان انسانهای بیگناه را به خطر نیندازند که حفظ جان و مال و آبروی مسلمان ها از اهم واجبات است. را بدهد پس چرا اعلام نمیکند و هشدارهای لازم را نداده و تکلیف ملت را در این مورد به خصوص و حساس روشن نداده و نگرانیها رفع نمیکند ؟ مسئول و پاسخگوی اصلی در این موارد به خصوص کیست؟ باید معلوم شود:
1- متصدیان شاغل در حج و اوقاف تا چه حد به صحت تصمیمگیریها و قراردادهای منعقده فیمابین با وجود رخدادهای منفی اخیر و تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم اطمینان خاطر دارند؟
2- نحوۀ دخالت وزارت امور خارجه و وزیر امورخارجه آگاه ما در کنار نهادهای امنیتی و سازمان حج و اوقاف و دیگر دستگاههای ذیربط تاچه حد است؟
3- چگونه ممکن است بدون تعیین دقیق دلایل اصلی وقوع حادثه فاجعه منا و یا حداقل توجیه عمومی آن در اذهان مردم مسلمان ایران و دلایل اصلی این اتفاقات بخواهیم در شرایط و اوضاع حاضر مردم معتقد خود را به کشوری اعزام کنیم که هرآن احتمال اتفاق مشابه ناگوار قبلی، چه در حین انجام مراسم و چه قبل و بعد از آن داده میشود؟
بی وفا بین که نپرسید پس از رفتن من به کجا رفت، چرا رفت، چه آمد به سرش؟
پنج سال قطع ارتباط و عدم اعزام حجاج بدلیل قتل یک نفر ایرانی!
فعلاً به یادآوری ماجرای مشابه تاریخی حادثه قتل ابوطالب یزدی در سال 1322 و قطع ارتباط و عدم اعزام حجاج تا سال 1327 بسنده میکنیم تا شاید باعث عبرت و تجدید نظر در شیوۀ اقدامها و اعزامها گردد و کشور را در مقابل حوادث هولناک و غیرقابل پیشبینی و کنترل قرار ندهند .
حادثه ناگوار مربوط به سر بریدن شخص جوانی به نام ابوطالب یزدی در سال مذکور با بهانۀ «تلویث خانۀ خدا» صورت گرفت ؛ چرا که در حین طواف دچار تهوع و بالا آوردن محتوای معده شده و با ریزش آن بر زمین، ابوطالب ناچار میشود آن را با گوشهای از لباس پاک و تمیز نماید و گزارش همین صحنه ها به شرطهها در نهایت منجر به صدور حکم قتل وی بدون هر گونه محاکمه و استماع دفاعیات میشود. با انعکاس وسیع این حادثه در سراسر جهان اسلام، مخصوصاً ایران همه در بهت و حیرت به سر می برند و منجر به قطع ارتباط سیاسی بین دو کشور ایران و عربستان به مدت 5 سال و عدم اعزام حجاج در این مدت می شود.
وقتی هم ارادۀ دو طرف بعد از زمینه چینیها و مقدمات طولانی بر این واقع شد که مناسبات سیاسی و اعزام زائران ایرانی از سر گرفته شود، بدواً با اعزام فرستادهای از عربستان به خدمت پادشاه وقت و آیتالله بروجردی صورت گرفت که بسیار جالب و عبرتانگیز بود که در صورت توفیق و امکان به جزئیات این امر در یادداشتهای بعدی اشاره خواهد شد؛ اجمالاً اینکه بعد از وقفۀ 5 ساله مذکور ، با عزیمت مجدد حجاج به مقصد عربستان، هیأتی 27 نفره با ترکیب نمایندگانی از قوای سهگانه به امیرالحاجی محسن صدر (صدرالاشراف) و معاونت ابوالفضل حاذقی (نماینده چند دوره مجلس)، همراه این حجاج میشود. احمد بهار نویسنده و شاعر معروف خراسانی نیز که منشی مخصوص نخست وزیر بود، به نمایندگی نخست وزیری با سمت «معتمد الحاج» و حسابدار هیئت مذکور تعیین گردید. چند نفر از مراجع و شخصیتهای دینی و سیاسی نیز از وزارت خانه ها، ارگان ها و نهادهای مختلف جزو این هیئت بودند که باعث عزت بود و آن هیأت در برگشت علاوه بر گزارش ماوقع جبران کننده به مقامات ذی ربط، که در روزنامههای آن زمان هم منعکس و ثبت و ضبط شده است، خاطراتی نیز توسط بعضی از دستاندرکاران نوشته و منتشر شد و هم اکنون نیز بعد از گذشت نزدیک به هفتاد سال خاطرات صدرالاشراف و ابوالفضل حاذقی از این سفر قابل استناد و همه گونه عبرتآموزی است. شایان ذکر مجدد است که این سفر بعد از رد و بدل شدن پیامهای آرامشبخش و اطمینانآور و اعزام سفیران به دو کشور و بررسیهای متنوع و ایجاد زمینههایی مساعد و عاری از سوء تفاهمات صورت گرفت ، نه این که در همان حین دولتهای وقت به همدیگر شاخ و شانه بکشند و همدیگر را با خطابات مختلف مورد تهاجم قرار دهند؛ به عبارت دیگر هر دو در رفتار و گفتار به این نتیجه رسیده بودند که اعزام حجاج و از سرگیری روابط به نفع هر دو کشور و حتی همه ملتهای مسلمان است و در نتیجه کارها را به اتفاقات و قضا و قدر و اما و اگر محول نکرده بودند که در قسمت های بعدی خواهد آمد .
امیر قافله گاهی عنان بگرداند که سر کشد به رفیقان کاروانی خویش «شهریار»
0 نظر برای “ چند و چونی در تأمین امنیت جانی حجاج”