پلاسکوپلاستیکی بود؟

میگویند چرچیل سوار تاکسی شد که برود تلویزیون وبا مجری بی بی سی مصاحبه کند جلوی ساختمان تلویزیون به راننده تاکسی میگوید که نیم ساعت اینجا صبر کن تا من برگردم .راننده میگوید نه میخواهم برم منزل مصاحبه چرچیل را از تلویزیون تماشا کنم .ظاهرا چرچیل از این علاقه راننده بخودش خوشحال میشود ویک اسکناس ده پوندی به راننده میدهد .راننده که چنین سخاوتی را تا کنون از کسی ندیده بود میگوید گور بابای چرچیل ،تا صبح هم بخواهید منتظر میمانم .نمیدانم این قصه چقدر واقعی است اصلا نخست وزیر انگلستان وآنهم چرچیل بدون گارد وتشریفات با تاکسی میرود به تلویزیون ؟اینجا که چنین چیزهائی اصلا معمول نیست اما تاثیر آن ده پوندی جالب است .البته راجع به خروشچف هم قصه ای مشابه شنیده بودم که یادم نیست .بگذریم

این روزها حرف روز آتش سوزی ساختمان پلاسکو است که تمام نظرها را بخود جلب کرده است وهرنیم ساعت مطلبی ،تحلیلی ، تسلیتی ، گزارشی از رسانه های گروهی حقیقی ومجازی تولید ومنتشر میشود .انتخابات ریاست جمهوری  نیز در این بین از نظر پاره ای از سیاستمردان نادیده گرفته نشده وموقعیت خوبی است برای به نمایش در آمدن وتضعیف حریف . وبرخی حتی فرصتی یافته اند برای تبلیغ کالا یا خدمت ودر این میان بازار کی بود کی بود هم گرم گرم  است شهرداری میگوید تا بحال 6یا 7 بار وبه روایتی  30 بار به مغازه دار ها اخطار ایمنی داده ایم که اعتنا نکرده اند. اگر منصرف شویم از اینکه ایجاد شرایط ایمنی بعهده کیست ؟موجر یا مستاجرین ؟وموجر که بنیاد مستضعفان باشد وظیفه اش فقط دریافت مال الاجاره است یا ایمن سازی وتعمیرات اساسی نیز به عهده اوست ؟.اما اینکه  سی بار ،نه 6یا 7باراخظار یه به نتیجه ای نرسیده است جای تعجب بسیار دارد.ندارد؟ در یکی از پاساژها کالائی قاچاق عرضه میشد .بقدرت قهریه ومجوز قانون جلویش گرفته شد یا دیگری تخلف ساختمانی داشت با یکی دو اخطار به قوه قهریه منطبق بر قانون تخریبش کردند با اینکه میگفتند صاحب پاساژ خیلی متنفذ است .اما اینجا چه جورشده است که با سی بار اخطار کار به اینجاه رسیده است که 1200میلیارد تومان سرمایه به یکباره نابود شده وتعدادی از شهروندان واتش نشانان عزیز جانشان را از دست داده اند .

یاد دارم که آشنائی مجوز دو طبقه ساختمان برای زمینش دریافت کرده بود وشروع کرد به ساخت سه طبقه .گفتم رفیق ! شهرداری کاری ندارد به تو؟ مزاحمتی چیزی ؟گفت چرا .هرچند روز یکبار میآیند ومن یکجوری ردشان میکنم . بنا که تکمیل شد میرویم کمیسیون ماده 100 جریمه میدهیم وتمام.

تقریبا تمام شهر همینجوری ساخته شده.یا باجریمه های رسمی وغیررسمی ،یا ارتباطات اجتماعی، یابده بستانهای سیاسی .وگرنه مگر میشود تمام باغهای شمیران را به برج تبدیل کرد که تهران نتواند نفس بکشد یا در محدوده 22 شهرداری برجهای 30 طبقه را به ردیف کنارهم کاشت تا تهران باد نخورد.وتمام خلافهای ساختمانی با جریمه به رشد خود ادامه بدهند؟

ضایعه ساختمان پلاسکو را ملاک بگیرد برای یک زلزله 6یا هفت ریشتری درتهران پر از ساختمانهای فاقد امکانات ایمنی ومجوز گرفته از کمیسیون ماده 100 شهرداری.

آی ده پوندی، ده پوندی ،ده پوندی ! چه شیرینی تلخی!

گاهی سروته یک مطلب ارتباطی بهم پیدا نمیکند . گمان کنم این هم از همان دسته است