صفحه اصلی / اخبار/ حقوق شهروندی / وکیل مستقل ، حق بنیادین جامعه و شهروندان

وکیل مستقل ، حق بنیادین جامعه و شهروندان


با قلم : احمد نصر اصفهانی وکیل دادگستری
وکیل مستقل ، حق بنیادین جامعه و شهروندان

الف : مفهوم استقلال وکیل استقلال از باب استفعال مصدری است عربی که در فارسی معانی بسیاری برای آن ذکر شده است از جمله (( به جای بلند برآمد )) (( ضابط امر خویش بودن )) (( به خودی خود به کاری برایستادن )) و در اصطلاح به معنای خودگردانی و مصونیت از مداخله است . مراد از وکیل در این مقاله ، شخصی است با پشتوانه دانش و تجربه و تخصص خود به کار وکلات دعاوی می پردازد استقلال نیز وصف چنین شخصی است که وکالت دعاوی را خواه به صورت حرفه ای خواه به صورت موقت به انجام می رساند .

الف : مفهوم استقلال وکیل

استقلال از باب استفعال مصدری است عربی که در فارسی معانی بسیاری برای آن ذکر شده است از جمله (( به جای بلند برآمد )) (( ضابط امر خویش بودن )) (( به خودی خود به کاری برایستادن )) و در اصطلاح به معنای خودگردانی و مصونیت از مداخله است . مراد از وکیل در این مقاله ، شخصی است با پشتوانه دانش و تجربه و تخصص خود به کار وکلات دعاوی می پردازد استقلال نیز وصف چنین شخصی است که وکالت دعاوی را خواه به صورت حرفه ای خواه به صورت موقت به انجام می رساند . همچنین استقلال ، وصف ضروری نهاد صنفی وکلا نیز هست . استقلال مورد نظر در این مبحث ، در درجه اول یعنی استقلال از حاکمیت و قدرت سیاسی حاکم بر جامعه و در درجه دوم یعنی مصونیت از مداخله نا به جای هر مرجع قدرتی در جامعه . به عبارت دیگر یعنی مستقل بودن و عدم وابستگی به قدرت حکومیت و این که وجود و حضور وکیل و فعالیت وی وابسته به اراده و خواست و نظر حاکمیت و قدرت حاکمه نباشد و فعالیت وی نیز متاثر از خواست مراجع قدرت قرار نگیرد . یعنی این که خود بنیاد باشد و بقا و دوام کارش به اراده حاکمیت نباشد و در تصمیم گیری ها و اقدامات حرفه ای خود و آن چه در مقام و موقعیت دفاع بیان می دارد ، واهمه ی حاکم یا اربابان قدرت و مقامات مافوق را در سر نداشته باشد . شاخص این استقلال و معیار تشخیص درجه آن هم ، آن دسته از دعاوی هستند که یک طرف آنها حکومت و قدرت حاکمه است . به ویژه جایی که حکومت از موقعیت اعمال و اقدامات حاکمیتی یک طرف دعوی است . به تعبیر بهتر یعنی همان دعاوی که به دعاوی امنیتی و سیاسی موسوم هستند . اینجاست که میزان استقلال و کیل در یک نظام حقوقی نمایان می شود . هدف از استقلال وکیل ، اطمینان سازی به جریان عدالت در روندهای  دادرسی و محتوای آرای صادره است . نه قاضی علم غیب و دانش مطلق دارد و نه دادگستری محاکمه عدل الهی است . دادگستری نیز همانند سایر نهادهای دست ساز بشر ، یک نهاد کامل و بی عیب و فارغ از خطا نیست . قاضی نیز به عنوان کارگزار این نهاد ، به خاطر بشر بودن و ومحدود بودن دانش و اطلاعاتش مصون از خطا و اشتباه نیست . در این اوضاع و احوال است که وکیل مستقل جامعه و شهروندان را به اجرای عدالت در دادرسی ها مطمئن تر و امیدوارتر می سازد و این اطمینان را به همراه می آورد که شخصی بدون وابستگی های حکومتی و بدون ترس و واهمه ار تعقیب یا فارغ از مصلحت اندیشی های شغلی و معیشتی به نمایندگی او از حقوق قانونی اش دفاع می کند . از این رو وکیل مستقل نه یک شعار صنفی بلکه حق بنیادین و مسلمی است که جامعه از یک سوی دیگر از آن برخوردار است حقی که چهره ای و جلوه ای از حق بهره مندی از دادرسی منصفانه و عادلانه است .

ب) حدود استقلال وکیل : منظور از مستقل بودن ، مطلق العنان بودن و عدم مسوولیت وکیل نیست . وکیل دعاوی ملزم به فعالیت در چارچوب قانون و رعایت هنجارهای حرفه ای است و در مقابل عملکرد خود پاسخگو است و این پاسخگویی و مسؤولیت نیازمند نظارت بر وی است . این نظارت در گام اول – برای پرهیز از اقدامات مغایر با استقلال – باید از سوی نهاد صنفی مستقل وکلا ( و مثلاً از سوی مراجع انتظامی کانون ها ) صورت گیرد . با این حال این به معنای نفی نظارت عالیه ای که دستگاه عدالت و قضا در جامعه عهده دار آنست نباید تعبیر بشود . مساله ای که در این جا اهمیت دارد ( چه در نظارت عالیه دستگاه قضایی و چه در نظارت صنفی کانون مستقل ) لزوم پرهیز از مداخلات نابه جا و استقلال شکن است ، چرا که یکی از اهداف اصلی و نهایی این نظارت ، پاسداری از استقلال است .

ج) ماهیت تعهدات دولت ها در قبال حق برخورداری از وکیل مستقل : بر اساس تقسیم بندی که امروزه برای تعیین تعهدات حقوق بشری حکومت ها پذیرفته شده ، سه سطح از تعهدات وجود دارد که عبارتند از : نخست : (( تعهد به احترام )) که حکومت ها را ملزم می نماید از مداخله در آزادی افراد خودداری نمایند . دوم : (( تعهد به حمایت )) که حکومت ها را ملزم می نماید از افراد در مقابل مداخله دیگران حمایت نمایند . و سوم : (( تعهد به ایفاء )) که جنبه ایجابی دارد ، حکومت ها را ملزم می سازد اقدامات ضروری و مؤثری را جهت تحقق حقوق افراد به عمل آورند . تعهد به ایفاء خود شامل سه تعهد می شود (( تعهد به تدارکات ))، (( تعهد به ارتقاء )) و (( تعهد به تسهیل )) . از قرار معلوم در رابطه با برخورداری از وکیل مستقل ، حکومت ها متعهد به اجرای هر سه سطح از تعهدات مزبور می باشند. در زمینه اجرای (( تعهد به احترام )) ، هر حکومتی متعهد است به حق افراد در داشتن وکیل مستقل احترام بگذارد و مانع دست یابی شهروندان به وکیل مستقل نشود . در زمینه اجرای (( تعهد به حمایت )) حکومت متعهد است از مداخلات نا بجا و از اعمال فشار و تهدید نسبت به وکلا و ارعاب ایشان توسط گروه های ذی نفوذ و صاحب قدرت یا تبهکاران و .... جلوگیری نماید و امنیت وکالت را تأمین کند . و در زمینه اجرای (( تعهد به ایفاء )) نیز حکومت ها متعهد اند با قانونگذاری های مناسب ، حمایت های قضایی و تدابیر اجرایی ، امکان تأسیس کانون های مستقل وکلا ، امکان انتخاب آزادانه مدیران ، خودگردان بودن کانون ها ، تأمین امنیت شغلی و مواردی مثل این ها را فراهم نمایند . ادامه دارد...

 

0 نظر برای “ وکیل مستقل ، حق بنیادین جامعه و شهروندان

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.