صفحه اصلی / اخبار/ حقوق و اقتصاد / نبود نظام تدبیر، مانع اصلی توسعه

بایزید مردوخی در گفت‌وگو با صوراسرافیل؛

نبود نظام تدبیر، مانع اصلی توسعه


همایون عباسی
نبود نظام تدبیر، مانع اصلی توسعه

 

دکتر بایزید مردوخی یکی از برجسته‌ترین اقتصاددانان چهار دهه گذشته اخیر ایران است که صاحب ده‌ها کتاب و مقاله به انگلیسی و فارسی در زمینه علم اقتصاد، توسعه اقتصادی، توسعه صنعتی و... می‌‌باشند. وی توجه به نیازهای ملموس مردم و ویژگی‌های خاص هر منطقه علاوه بر مشارکت واقعی خود مردم در برنامه‌ریزی را شرط اصلی در موفقیت برنامه‌ها و توسعه ایران می‌داند و نبود نظام تدبیر و برنامه‌ریزی صحیح را مانع اصلی توسعه پایدار می‌داند. دومین بخش از مشروح این گفت‌وگوی مفصل در ادامه می‌آید.

 

 

جناب دکتر! ما الان نحله­های اقتصادی مانند نئو­لیبرال یا نهادگرایی در غرب داریم،که مقابل هم تعریف نمی­شوند، در­حالی که طرفداران این­ها در کشور به­گونه­ای مقابل هم هستند. همان­طور که خودتان بارها گفتید با­وجود نبود نهادهای لازم آیا گفتن از این مکتب­ها بدون در نظر گرفتن مسائل خاص فرهنگی ایران امکان­پذیر است؟ سیاست­ها باید به چه گونه­ای باشد که با­ در­نظر گرفتن این مکتب­ها، مسائل فرهنگی خودمان را به گونه­ای لحاظ کنیم که به مدل مطلوبی برسیم؟ یکی از مخالفت­هایی که بخشی از جریان اقتصادی با ­توسعه دارند این است که اعلام می­کنند توسعه اساساً مدلی غربی است، آیا توسعه می­تواند جدا از فرهنگ یا ساختار اقتصادی آن جامعه باشد؟

ببینید اینها همه به نکته­ای که من اشاره کردم  برمی­گردد، در مفهوم توسعه مشکلی نیست، بلکه در راه رسیدن به توسعه این اختلاف­ها بروز کرده است، اشکالی ندارد که عده­ای اعتقادات خودشان را بیان کنند، قانون اساسی هم آرمان­های خودش را بیان کرده است، بالاخره، در سال 1357 یک انقلاب عظیم اجتماعی صورت گرفته و کسانی که قانون اساسی را وضع کردند و نوشتند معتقد بودند که دولت باید عهده­دار خیلی از مسائل باشد. تاکید می­کنم اگر ما مرجع(قانون اساسی) را نادیده بگیریم آن وقت این بحث­ها جدی­تر می­شود. اگر قانون اساسی را عده­ای کنار بگذارند و در طلب و خواستار شیوه یا الگوی توسعه خاص خود باشند که با قانون اساسی مغایرت داشته باشد در جامعه  مشکل ایجاد می­شود، اکنون در ایران عده­ای از نقش دولت چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی مایوس شدند و تا حدودی هم حق دارند. ما 70 سال است که توسط دولت داریم برای توسعه برنامه­ریزی می­کنیم، ولی هنوز شاخص­های توسعه به گونه­ای ست که عده­ای معتقدند نقش برنامه و دولت است که نقص شاخص­ها را به وجود آورده، باید شاخص­های ما خیلی بهتر از این­ها می­بود. ولی شرایط را باید در نظرگرفت، توسعه ما بر پایه انفال صورت گرفته است.

107 سال پیش که اولین چاه به نفت رسید، آیا می­توانستند  اداره­اش کنند؟ نه قطعاً نمی­توانستند. اکنون نفت در درآمد ملی و بودجه ما قرار گرفته است. بودجه را چه کسی باید تنظیم و خرج کند؟ دولت. اولویت­های خرج بودجه را باید چه کسی تعیین کند؟ برنامه­ها، بله برنامه­ها باید تعیین کنند. مشکل اینجاست که ما در برنامه­ریزی،  خیلی کم به نقش مردم و مشارکت مردمی بها داده­ایم، درحالیکه برنامه­ها همه به خاطر مردم تنظیم شده­اند. توسعه فرآیندی است که نیاز­های ملموس جامعه را تامین کند، ملموس یعنی چه؟ یعنی اینکه من و شما به عنوان شهروندان این مملکت نیاز­هایمان را بیان کنیم و برنامه­ها آن را تامین کنند. اما اکثراً چیزهایی در کشورهای در­حال­توسعه تامین می­شود که نیاز ملموس جامعه نیست. مهم این است که تشخیص دهیم نیاز اصلی یک جامعه و اولویت­هاش چیست تا آن مسئله پوشش داده شود. پس در هر الگویی که ما برای توسعه انتخاب می­کنیم توجه به نیازهای ملموس مردم، فوق­العاده مهم است. من آن مکتب دوگانه­ای که «دولتی» باشیم یا «بازاری» را کنار می­زنم. برای اینکه این ملامت­ها اینطور ادامه پیدا نکند، باید  برنامه­ها با مشارکت مردم باشد و این مشارکت،  برنامه­سازی پیچیده­ای دارد، یعنی باید راه­هایی پیدا بشود که 80 میلیون جمعیت ایران در برنامه مشارکت داده شوند. مردم، منظورم فقط وارد­کننده­ها یا بازاری­ها نیستند، بلکه صادر­کننده­ها و کار­آفرین­ها­، معلم­ها، دانشجویان، کارگرها و کشاورزها هستند. باید شیوه­ای جدید پیدا کنیم که همه­  نیازشان را بیان کنند و تا در اجرای برنامه­ها دخیل شوند و کمک کنند. وقتی نیازها تامین نشد و در اتاق دربسته برنامه­ها نوشته شد، معلوم است که مردم بی­تفاوت می­شوند و راهی را در پیش می­گیرند که به تشخیص خودشان فکر می­کنند درست است و اینجاست که خیلی از انحرافات و همچنین اصطکاک  در فرآیند توسعه به­وجود می­آید. مثلاً دولت با امضای معاون رئیس جمهور، بخشنامه اعلام کرده که در ادارات دولتی دما باید تا 21 درجه تنظیم شود اما، در بعضی ادارات آدم  از گرما خفه می­شود. اینها مسائلی مهم است. چرا این انحرافات باید اتفاق بیافتد؟ مدیریت همه اینها بستگی به آن  نظام تدبیر دارد  که من سال­هاست از آن صحبت می­کنم و معتقدم که ما هنوز نظام تدبیر شایسته نداریم. همه دلسوزانه تلاش می­کنند و زحمت می­کشند ولی بعضی ساختارهای موجود و بعضی نهادهای موجود جلوی آن برنامه­های مناسب را می­گیرند و مانع ایجاد می­کنند.

شما به موضوع مهمی اشاره کردید و آن راه­هایی برای مشارکت مردم  است که  نیازهای ملموسشان در طراحی و نوشتن برنامه­های توسعه دیده شود. شما موانع این کار، یعنی بها دادن به تشکل­ها،  اصناف و سندیکاهای گوناگون را در چه  موضوعی می­بینید؟ دولت است؟ یا ساختار مدنی جامعه یا دلیل خاص دیگری؟

در وحله اول نهادها را باید اصلاح کنیم، ما تاکنون10  برنامه توسعه داشتیم  5 مورد عمرانی پیش از انقلاب و 5 برنامه توسعه دیگر پس از انقلاب، اما به­راستی چرا  توسعه رخ نداده؟ چون اول زمینه­سازی نکردیم و اصلاحات لازم را انجام ندادیم. این یک جنبه­ی آن است جنبه  دیگر هم برمی­گردد به کارکرد مردم. شما گفتید که حالا مردم چطور بیایند و در برنامه مشارکت کنند­؟ خوب راه­هایی به­طور سنتی هست و آن همان انتخاب نماینده­ توسط مردم در شورای شهر و شهرستان و استان و مجلس شورای اسلامی؛ اما این نماینده­ها باید از بین افرادی انتخاب شوند که صرف­نظر از مدرک و تحصیلات بتوانند وارد مجلس شوند و بازنگری در این تفکر به وجود بیاید. من به خاطر دارم که سال­ها پیش خانم «ایندیرا گاندی» متوجه شده بود که نظام برنامه­ریزی هندوستان مشکل دارد، به فردی که فوق­العاده مورد وثوق و اعتمادش بود ماموریت داد، که نظام برنامه­ریزی کشور را بررسی و نظامی قابل قبول برای هندوستان ارائه کند. بعد به همه وزارتخانه­ها تکلیف کرد که باید با این شخص همکاری کنید، این شخص هم کار را به سرانجام رساند و من گزارش آسیب­شناسانه­اش را خواندم. خُب چنین کاری هم باید برای کشور ما انجام بگیرد وگرنه  این همه تلاش و برنامه­ریزی که برای کشور صورت می­گیرد، نتیجه مناسب نمی­دهد نمی­گویم که نتیجه نمی­دهد،  بلکه نتیجه مناسب نمی­دهد و این است که این سوالات بدون جواب به وجود میاد که این همه برنامه داشتیم، چرا به توسعه هم­تراز با تلاش­ها دست پیدا نکردیم؟ که البته لازم است یادآوری کنم ما توسعه پیدا کردیم، اما توسعه ایده­آل نداشتیم، اولویت­هایی در هزینه کردن درآمد­های نفت در این 70 سال اخیر داشتیم که حد­اقل به این اولویت­ها عمل کردیم، که اگر این برنامه نبود هرچه درآمد نفت ­بود در کاخ، ماشین­های آخرین مدل و سواحل مدیترانه و... هزینه می­شد. همین برنامه باعث شد که بخشی از نیاز­های کشور مثل بیمارستان­سازی، دانشگا­ه­سازی، راه، راه­آهن،  فرودگاه­ها ساخته شود، این­ها همه بخشی از توسعه است. ولی اینها کامل و کافی نیست و هنوز عده­ای نابرخوردار از این میوه­های توسعه در کشور داریم، در حاشیه­های شهرها جمعیتی حاشیه­نشین هست که از حداقل امکانات برخوردار نیستند، نه آنقدر درآمد و وسعت ثروت مالی دارند که بتوانند، وامی بگیرند که زندگی بهتری داشته باشند. نه اعتباراتی دارند که بانک به اینها وام بدهد. نه مهارتی دارند که بتوانند کاری مناسب انجام دهند چون آموزش ندیدند و در مغزشان هم دانایی­ها و مهارتی برای مشارکتی اجتماعی ندارند که حداقل نتیجه آن به خودشان برگردد. پس وقتی می­گوییم کشوری توسعه یافته است یعنی مردم آن کشور نسبت به گذشته خود و هم نسبت به جوامع دیگر از رفاه و کالا و خدمات بیشتری بهرمند هستند.

 

0 نظر برای “ نبود نظام تدبیر، مانع اصلی توسعه

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.