صفحه اصلی / اخبار/ عدالتخانه / فرهنگ و قانون

دکتر محمد علی دادخواه-حقوقدان

فرهنگ و قانون


فرهنگ و قانون

مملکت انتظار نپذیرد    تا به کی انتظار باید کرد

با همسویی خوانندگان خردمند بر آن سرم که آنان را در جایگاهی که هر روز رخدادهایی همسان و دل آزار را می بینیم و به شکوه اندکی بسنده می کنیم آغاز کنم

در نشست ماهانه ای که در خانه یکی از ادیبان پر آوازه بر گزار بود استاد کارآمد و فرهیخته ای پیش از آغاز رسمی جلسه با اندوهی ژرف گفت که دو روز پیش در یکی از بزرگراه های تهران هنگام رانندگی خودرویی از پشت اتومبیل وی با وسیله نقلیه او تصادف می کند استاد ناراحت از خودروی خویش پیاده شده و به اعتراض گفته چرا اینسان رانندگی می کنی ؟

فراوانی خودرو ، تنگنای بسیاری ایجاد کرده است که ما باید برای آرامش خود بایدها و نباید های قانون راندن ، ماندن و چگونه راندن را رعایت کنیم ، اما راننده جوان خاطی خودرو بانگ می زند چرا عقب عقب می آیی و به اتومبیل من می زنی ؟ استاد از بیشرمی و تخلف راننده متعجب می شود که ما را چه شده است که چنین بی آزرم حقیقت را وارونه جلوه می دهیم ؟ پس از این گفت و گو سر درد دل بسیاری  باز شد در آن جمع جامعه شناس ارجمندی به تحلیلی پرداخت که در جامعه شناسی می توان از دو رویکرد سخن گفت ، یکی علل رخدادها و پیشامدها و دگرگونی و تحولاتی که ساختارها و شرایط مادی اقتصادی و سیاسی را بر هم استوار می سازند و دیگری بر نقش فرهنگ که دیدگاه ها ، کنش و واکنش ما را تشکیل می دهند .

 از حدود صد سال پیش تا کنون اندیشمندان در پی این عینیت گرایی و ذهنیت گرایی برداشت ها و تفسیر های گوناگونی را برای ساختار گرایی درست و منطقی پی ریخته اند تا بتوان به یک زندگی                           دور از افراط و تفریط دست یافت ، بیگمان در این آمد و شد نقش آموزش ها و ارایه آنچه در پیش روی جامعه ترسیم می شود کلید تنظیم درونی ماست که بازتاب بیرونی می یابد ، سوگمندانه ما فرهنگ برخورد ، بازخورد و رفتار منطقی را در بسیاری از زمینه ها از دست داده ایم ، اگر به تاریخ فرهنگ خود به دقت بنگریم و حال و روز خود را بررسی کنیم و از یاد نبریم که امروز و حال فرصتی بین دیروز و فرداست ،  بیگمان اندیشه و اثر دیروز در کنش امروز ما بازتابی برجسته و اثر گذار دارد و عوامل بسیاری در طول تاریخ اندک اندک وارد فرهنگ ما شده و بسیاری از آن زیبایی ها و بهنگری و راستی و درستی را از ما گرفته است

اگر به فرهنگ کهن خویش بنگریم که هرگز فرسوده و کهنه نشده است می بینیم خمیر مایه آن نیکی و راستی است

روزگاری گفتار و پندار و کردار را با یک رنگ برجسته می ساختند و لباسی همسان می پوشیدند و آن نیکی بود .اکنون از آن نیک نگری و صادقانه برخورد کردن و راستی را پذیرفتن چه مانده است ؟

فرهنگ زاینده و زنده این آب و خاک بدان سان نبوده است که حقه و نیرنگ و فریب و دورویی ارزش به شمار آید حتی برترین فرمانروایان موظف بودند که در آغاز سال نو هنگام نوروز بر زمین نشینند و اگر ناروایی بر کسی کرده بودند پاسخ گویند و اگر حقی از کسی ضایع شده بود تا آن حق ادا نمی شد فرمانروا اجازه فرمانروایی نمی یافت .

باورم آن است این اندیشه و فرهنگ کهن هرگز نمی میرد ؛ این فرهنگ همچون خون زندگی بخشی است که پیچ و خم های شاهرگ  زندگی را در می نوردد ؛  اما به قول گویندگان روسی فرهنگ ، منظومه نظام هاست و در این تعریف گسترده ترین چشم انداز آگاهی و رفتار آدمی آمده است .

فرهنگ  برداشت هستی شناسانه به انسان  می دهد که در پنهان و آشکار به چه شیوه خود را تعریف کند ؛  به بیان دیگر جهان بینی وی چگونه شکل گرفته است .

 قانون باید از فرهنگ جان مایه خود را از فرهنگ  بگیرد . در چنین صورتی در میدان پهناور زندگی رویارویی ما با هر رخدادی بر پایه منطقی درست و انسانی است .

ایرانی برآمده از سرگذشتی تلخ و تند و شیرین و ناگوار بوده اما هنگامی که به بازشکافی تار و پود این فرهنگ برخورد می کنیم هرگز هیچ گوهری سودمندتر و ارزشمندتر از یک فرهنگ انسان گرا نیست ؛ البته هرگز نمی توان با تکیه به یک فرهنگ در جهان امروز قد برافراشت .

هرگز با سیخ و میخ و بیل دیروز دشواری امروز برطرف نخواهد شد  ؛ اما آنچه ما را پیروز و سراپا نگه می دارد باورهای ارزشمندی است که برابری و برادری و مهر و شفقت را در خانه دل جای داده اند که متاسفانه به علت بی مهری و بی توجهی به این بنیان های هستی ساز دیگر قانون و معرفت و اصول کمتر کارایی خود را دارند .

زان مردمان سرخوش و دلشاد و خرسند    

 برجاست جمعی ، لیک جمعی سوگواران

 اکنون باید پا به پای ترویج قانون کشتزار اندیشه و بنیان فکری این سرزمین گوهر ریز را به گونه ای سامان دهیم که با رویکردی خوشبینانه به گسترش فرهنگ درستی و راستی و پاکی ره جست .

اگر از افراط گرایی یا همان رادیکالیزم روی برتابیم بی گمان از خشونت گرایی و تند روی های بی حد و حصر کاسته می شود.

 شما بذر هر گیاه را در بستری می توانید بکارید که قابلیت پذیرش و استعداد پرورش آن را داشته باشد قانون گرایی و پذیرش و رفتار به آن و پایبندی همه جانبه نسبت به قانون نخست یک امر درونی و اخلاقی است و سپس با ضمانت اجرا به شکل یک امر مدنی جلوه گر می شود . اکنون ما را چه شده است که استادی  دردمندانه می گوید جوانی با ماشین وی تصادف کرده است و سپس همه چیز را وارونه بیان می دارد؟

 بی گمان آموزش درست و پرورش مناسب برای نسل جوان انجام نشده  که چنین ناروایی و ناهنجاری در پیدا و پنهان جامعه به چشم می خورد .

در این چمن مکنم سرزنش به خودرویی     

چنانچه پرورشم می دهند می رویم

آغاز افراط گرایی ریشه در انحصار طلبی و زورگویی و خروج از چهارچوبه قانون و دادگری دارد. ادبیات بنیادگرایی همواره برداشت مختلف و پذیرش مخالف و اصولا تساهل و تسامح راهی ندارد .

برای گریز از چنین گرداب خطرناکی باید در راه انتقاد پذیری ، حق طلبی و رعایت حق دیگران گام نهاد.

  افلاطون  در پی آن بود به تفسیر عدالت فردی بپردازد و باورش چنان بود که اگر هر فرد نقش خود را به درستی انجام دهد وحدت جامعه به عنوان یک کل پدیدار خواهد شد .

 کانت می گوید انسان نمی تواند بر اساس امیال طبیعی خود عمل کند زیرا از این طریق نمی توان به عدالت و فضیلت دست یافت .

کانت دادگری را  قانونی جهان شمول می داند که می تواند در پهنه گیتی به عنوان معیار باید و نباید به کار گرفته شود.

 اکنون درست همان هنگامه ای است که باید به فرهنگ غنی و کارآمد کهن خویش نگاهی دوباره داشته باشیم و ضمن تعریف و تعیین سبک زندگی با تکیه بر میراث کهن زندگی امروز را با ارزش های ارجمند در آویزیم ؛ زیرا این ارزش ها غبار کهنگی نمی پذیرند و در هر جامعه ای همسو با نگرش های تاریخی و فرهنگی چارچوبی از زندگی برای آدمی برپا می دارند تا در آن به نیازها و خواست ها و میل و آرزوی او جامه ای درست بپوشاند .

آزاد اندیشی و دموکراسی رهاوردهای قانون است ، اما مهر ورزی و جوانمردی و مرام داشتن بستر ارزشمندی است که می تواند قانون را بدون چالش بر ما حاکم سازد .

اگرامروز نزدیک به نیمی از جمعیت کشور دچار سوء تغذیه اند و استعمال دخانیات و مصرف قلیان روند افزایشی را در کشور ما نشان می دهد ... اگر بر اساس اعلام انجمن روانشناسان 34 درصد تهرانی ها دارای بیماری های روحی و روانی و افسردگی هستند ... همگی نشانگر آن است که فرهنگ چگونه بودن و چگونه زیستن که صده های متمادی بر این کشور سایه افکنده بود از بین ما دامن برچیده و الا نباید هر ساعت 15 طلاق در ایران به ثبت رسد و 50 درصد جدایی ها در 5 سال نخست زندگی باشد .

بیاییم چنان گام برداریم که آمار سرانه مطالعه کتاب در ایران چنانکه از سوی معاون فرهنگی وزارت ارشاد اعلام شده است ، هفتاد و پنج دقیقه در سال  نباشد .

سرانه کتاب خواندن در ایران بسیار پایین و ناچیز است و شاید سر منشا همه این ناهنجاری ها همان دوری از فرهنگ است که قانون را ناکارآمد ساخته است .

بد سگالان بی دیانت را

از جهان تار و مار باید کرد 

0 نظر برای “ فرهنگ و قانون

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.