صفحه اصلی / اخبار/ مدرسه حقوق / بانگ بلند دادگاه

بانگ بلند دادگاه


دکتر محمد علی دادخواه
بانگ بلند دادگاه

کسی را که اندیشه ناخوش کند به پیش خردمند رسوا کند

این روزها پنجره سیما و بلندگوی صدا هر روز شما را می­خواند که بر رخدادهای آمریکا چشم اندازید و گوش دهید که چسان تاجرزاده­ای، قانون و حقوق و منطق و اصول را زیر پا می­نهد و به مسخره می­­گیرد که بازتاب آن ناباوری فرزانگان و شگفت­زدگی خردمندان است. به ویژه آنکه در چرخه روزگار و اندیشه دانایان آن بوده که کار بی­نظم و سامان، کامیاب و پیروز نخواهد شد. این سبک و سنگین کردن را در نظام­های اقتصادی، بهداشتی و حقوقی زیاد به کار می­برند. فرزانه توس بارها ما را فرامی­خواند تا دل را ترازو کنیم و کاستی و فزونی را در غربال خرد بسنجیم.

حال اوصاف دیگری از آمریکا نیز در ذهن شما پدیدار می­شود؛ نخستین قدرت جهان و وزنه سنگین سیاست و اقتصاد و جهان داری و جهان­خواری که به سان اژدهایی است پر توان که کسی بر وی بر نیاید  و او بر جهان می‌راند. در این گیر و دار رییس جمهوری بدنشان و بد کنش و بی‌قانون چگونه می‌تواند این کاروان را براند تا دست کم سامان آمریکا برای شهروند آمریکایی سودمند باشد؟

نخست به همان قاعده افزونی و کاستی که در اصطلاح علمی به آن تجزیه و تحلیل سود و هزینه می‌گویند و آن را  (Cost-Benefit Analysis) می‌خوانند تا چه اندازه در قانون اساسی آمریکا مورد توجه قانونگذاران بوده است که امروز شما در برابر چنین گزینشی سیل مردم منتقد و سرزنش‌گر را می‌بینید که در برابر کاخ سفید مقر رییس جمهور می‌ایستند و به فرمان او اعتراض می‌کنند و این اعتراض در لباس شکایت در دادگاه بیان می‌شود و دادرس در اوج پاکی و بی‌باکی به پشتوانه قانون فرمان چنین رییس جمهوری خودکامه را لغو می‌کند و چینش قدرت آن گونه است که این تصمیم قانون‌مدار بر آن سیل ویرانگر ارجح است مثل اینکه بی‌سبب نیست که در سرزمین ما حقوق‌بانان یادآور شده‌اند «مملکت قانون دارد».

 اما سخنم این نیست و از خوانندگان آگاه چشمداشت آن دارم که با من به گذشته‌های دور باز گردند و ببینیم در تدوین قانون اساسی آمریکا کدام اندیشه کار ساز و موثر بوده است  که در این بحران ناگهانی می‌تواند فرمان رییس قوه اجرایی کشور را به چالش می‌گیرد و  هنگامی که به دادرس دادگاه می‌گوید «‌به اصطلاح قاضی» قوه‌ی قضاییه او را سررنش  می‌کند و بدین گونه قوه‌ی تمییزی انسجام می‌یابد.

 ‌پیش از آنکه به چهار جولای 1776م بیانیه فیلادلفیا که استقلال آمریکا را اعلام کرد ره جویم، به یاد دارم در گذر تحصیلات تکمیلی در یکی از متون حقوقی استاد صاحب نامی  به متنی چشم دوخته بود که یک دادرس دادگاه نسبت به حقوقبانی بی‌احترامی کرده بود؛ آن وکیل  از این رفتار قاضی دادگستری شکایت نکرده بود با این همه هنگامی که دادگاه انتظامی قضات از چنین برخوردی آگاه می‌شود قاضی بی‌ادب را به یک سال محرومیت از شغل دادرسی محکوم می‌کند. در فرجام آن متن آمده بود این اقدام دادگاه انتظامی به تکلیف  پاسداری از قانون در حرمت حقوق‌بانان است و ارتباطی به شکایت وکیل که از حق خود گذشته است و آن نامهربانی را نادیده گرفته است.

سخنم بر سر سرچشمه مردم‌سالاری و دموکراسی است که در قانون اساسی آمریکا چنان پیش‌بینی شده است که کنترل رییس جمهور، کنگره و هر زورگوی دیگری را که بخواهد حقوق مدنی مردم نادیده انگارد، سد می‌کند.  لازم است یادآور شوم که نخستین سطر قانون مدنی آمریکا چنین آغاز می‌شود: «ما مردم ایالات متحده آمریکا بر این موارد هم‌پیمان می‌شویم» شاید در آن زمان این نخستین باری بود که پی و پایه قانون را به روشنی از اراده مردم دانسته‌اند، اما سخنم از این بخش قانون‌گذاری آمریکا فراتر است، می‌خواهم به شما بگویم:

                        بی‌دلی در همه ایام خدا با او بود                   او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد

هنگام نوشتن قانون اساسی آمریکا سه چهره برجسته که همسو و همدل بوده‌اند نقشی تاثیرگذار بر تدوین و تنظیم قانون داشته‌اند؛ جورج واشنگتن، بنجامین فرانکلین و توماس جفرسن.

جفرسن یادآور می‌شود کتاب شهریار ماکیاولی را در دست داشته و با اندیشه قدرت‌گرایانه و خدعه‌آمیز و فریب مردم آگاهی یافته است، از سوی دیگر با آثار جان لاک حکیم بزرگ انگلیسی متولد 1632 نیز برخورد داشته است، جان لاک نهضتی علمی را بر پا کرد که باید هر تصمیم سرانجام به نفع آزادی انسان باشد جفرسن ادامه می‌دهد در کتابخانه‌اش در مانتی چرلو در ایالات ویرجنیا کتاب «کوروش‌نامه» هم نگهداری می‌شد و وی زیر بسیاری از نوشته‌های آن خط کشیده است.

جفرسن می‌گوید «در کتابخانه فرانکلین نیز همین کتاب را دیدم که پس از گفت‌وگوی بسیار که آیا رفتار ما در آزادی مردم آمریکا بر پایه اندیشه‌های  ماکیاولی یا روش کشورداری کوروش بزرگ باشد گفت­وگوی فراوان کردم که حاصل آن این بود «باید قانون  پاسدار آزادی شهروندان آمریکا باشد که نه تنها یک خود کامه بلکه 20 نفر نمایندگان مردم هم نتوانند از طریق وضع قانون حقوق مردم را پایمال کنند.»

در این همپرسگی به این بنگریم  که آیا ما خود چه مقدار از آن سرچشمه آزادی‌بخش که در پایان منشور خود کوروش بزرگ اعلام می‌دارد هدفش از قانون‌گذاری شادی دل مردم است همسو و همراهیم؟ البته اگر از تظاهرات مردم آمریکا که بی هیچ ترس و واهمه‌ای در برابر فرمانروای قانون‌گریز می‌ایستند و به او گاو چران‌نادان می‌گویند و قانون اجازه نمی‌دهد چنین معترضانی تنبیه و محاکمه و مجازات شوند هرچند اختیارات رییس جمهور آمریکا بسیاری فزون‌تر  از روسای  جمهور در سایر کشورها فزون‌تر است با این حال قانون بدان سان تدوین یافته که آزادی اعتراض، گفتار، تجمع و به طور کلی حقوق مردم در هر شرایطی چه فرمانروای خودکامه یا قانونمند رعایت شود و ساز و کار بدان گونه است که قانون به ابزاری برای محدود ساختن مردم از آزادی های مصرح در قانون اساسی تبدیل نشود این نگرش البته در قانون اساسی ما هم به گونه ای به چشم می‌خورد که در اصل 27  یاد آور شده است که: «تشکیل اجتماعات و راه پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»

با این حال نمی‌دانم چرا مقامات محلی کرمان و یزد در گردهمایی مردم برای برگزاری «جشن سده» که نه مخل اسلام بود و نه باشندگان سلاح با خود همراه داشتند برای اجتماع مردم مانع تراشیدند. به آن فرمانداران یادآور می‌شوم «جشن سده» یک جشن ملی است نه مذهبی. جشن ملی مفهوم ویژه خود را دارد، این جشن در سال 1388 به عنوان جشنی ایرانی و ملی ثبت شده است. اگر در کیستی و شناختمان که فرهنگ دیرپای ما آن را بنیان نهاده است تردید کنیم، بازتاب‌های ناخوشایندی را به همراه خواهد داشت.

باورم آن است در آستانه فرآیند جهانی شدن باید از همه ارزش‌هایی پیوند، همبستگی و یکپارچگی ما را به وسعت سراسر خاک ایران عزیز استوار می‌دارد با تمام تلاش پاسداری کنیم.  ایران نزدیک به 80 میلیون جمعیت دارد با مشابهت‌ها و تفاوت‌های فراوان ناهمگونی قومی و فرهنگی مارا می‌خواند تا آنچه ایرانیان را به یکدیگر نزدیک می‌سازد و شبیه می‌کند برجسته کنیم.

تفاوت ها فراوان است برخی به فارسی سخن می‌گویند جمعی به آذری برخی به کُردی گروهی عربی به اندکی به ارمنی بخشی به بلوچی و خطه‌ای به ترکمنی و عده‌ای به لری و تعدادی به تاتی و در این میان ابری و آسوری هم یافت می‌شود در چنین ناهمگونی خردمندی ما را می‌خواند که همدلی ها را فزون سازیم سده جشن آتش است جشن روشنی راستی پاکی و گرمی همدلی با آن در نیاویزیم در این باره باز هم سخن خواهیم گفت.

0 نظر برای “ بانگ بلند دادگاه

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود.