صفحه اصلی / خبرخوان / شهروندی ، خاستگاههای نخستین

شهروندی ، خاستگاههای نخستین


به قلم/ پروفسورباقر ساروخانی استاد دانشگاه تهران

شهروندی بمعنای بلوغ اجتماعی انسانهاست. آنانکه آگاهی لازم برای زندگی در یک شهر امن و آرام دارا هستند آنجا که انسانها در اندیشه حراست از حقوق خود هستند، اما مرزهای آنرا نیز می شناسند. حقوق دیگران را رعایت می کنند. با اعضاء جامعه خویش احساس همدلی دارند، تنازع در روابط انسانها بسیار کم ظاهرمی شوند  و انسانها می کوشند تا هر اختلاف احتمالی را با روشهای صلح جویانه و آرام حل و فصل نمایند. در یک کلام شهر دارای شهروندان بالغ و آگاه ، شهر ایده ال برای زندگی هم آحاد آنست . در سطور زیر برآنیم تا خاستگا ههای تاریخی شهروندی را باز شناسیم. 
ویل دورانت در اثرش تاریخ تمدن به سومر بعنوان نخستین خاستگاه تاریخ شهروندی اشارت دارد. بنظر او، اولین قوانین شهروندی آنجا پدید آمد، اما با امحاء محض تمدن سومری، توجه به آتن دوخته می شود. می دانیم ، یونان باستان سرچشمه تفکر انسانی است، فلاسفه بسیار نظیر سقراط، افلاطون و ارسطو آنجا پدید آمدند؛ و بزعم بسیاری تمدن غرب، بعد از ترجمه آثار یونانیان شکل گرفت. 

در کلانشهر آنروز یونان دو تمدن متفاوت شکل گرفت آتن و اسپارت:
اسپارتیان به تولید شهروندانی رزمی دست زدند. از آغاز و در خانواده ، جامعه پذیری رزمی فراهم آمد.
فرزندان جامعه اسپارت ، آموختند که زندگی یعنی نبرد و باید در هر نبرد به توفیق دست یافت. بنابراین تربیت اسپارتی با آموزش فرهنگ از خودگذشتگی جنگ، وطن پرستی، ایثار و جانفشانی همراه گردید. کودکان جامعه یاد گرفتند که جنگجویان توانائی باشند. آرمان جامعه ، همانطور که پیداست نبرد و پیروزی است... در مقابل تمدن آتنی ، همانطور که در سطور بالا آمد، بر اندیشه، احترام به حیات انسانی، ودر نهایت برخورداری از موهبت زندگی استوار است، اندیشمندان آن نیز چنین کردند دفاعیات تاریخی سقراط بر این ادعا تاکید دارد. در حالیکه می توانست توسط شاگردانش از زندان فرارکند، نپذیرفت. از نظر او، یک شهروند فراری، شهروند واقعی نیست، انسانها باید بتوانند از خود، اندیشه، آرمان و رفتار خود دفاع کنند. فرار بمنزله ترس، ناحق بودن، نادرست و غیر قابل دفاع بودن اندیشه و عمل انسانی است، بندبند دفاعیات سقراط در دادگاه بنوعی منشور نخستین شهروندیست. پس از او افلاطون در کتاب معروفش 
جمهور یا جمهوریت، به تولید شهروندان عاقل، بالغ و توانا توجه دارد، افلاطون در این اندیشه، تا آنجا پیش می رود که از جامعه و سران آن می خواهد ، فرزندان جامعه را از خانواده ها جدا کنند تا در یک سرای امن و در احساس کامل برابری بزرگ شوند هیچ فرزندی از اینکه در خانواده ای پست (به اصطلاح آن روز) متولد شده است، احساس شرم نکند. هیچ فرزند از ارزش اضافی خانواده خود نظیر ثروت مادی و معنوی برخوردار نشود در حالیکه دیگر فرزندان جامعه از این امکانات حیاتی بی بهره اند.

البته، منشور شهروندی افلاطون را باید در زمره اندیشه رویائی و غیر قابل تحقق خواند
این گروه از اندیشمندان که سرسلسله آنان افلاطون است ناکجا آبادیان اطلاق می کنند، یعنی آنان که اندیشه شان در عمل تحقق پذیر نیست.
پس از او کتاب سیاست ارسطو را در پیش داریم. ارسطو در فصل سوم کتاب برای اولین بار حقوق شهروندی را مطرح می کند؛
با آنچه آمد، ملاحظه می شود، آتن خاستگاه بی چون و چرای شهروندیست، هم حقوق و هم تکالیف شهری در آن جامعه به تحلیلی گذاشته شده است. دراین جامعه (آتن) برآنان، بیگا نگان زنان و کودکان و سالخوردگان شهروند محسوب نمی شدند.
بقیه آحاد جامعه شهروند بحساب می آمدند و در شورای مدیریت دولت - شهر، عضویت داشتند.  

اساس اندیشه در یونان باستان این بود که در راه تحقق آرمان شهروندی باید عدم تمرکز پدید آید چنانچه جامعه بزرگ تهیه شود. رعایت حقوق شهروندی به دشواری می انجامد؛ ارسطو درباب حاکمان جامعه شهروند می نویسد؛ اگر کسانی باشند که همانند خدایان تلقی شوند و دیگران نیز آنان را چنین پندارند بدیهی که آرمان شهروندی تحقق نمی یابد؛ او (ارسطو) مشارکت آحاد جامعه را در تصمیم گیریهای اجتماعی مورد تاکید قرار می دهد. شفافیت برنامه ها را از جانب صاحبان قدرت تمنا می نماید تا آنجا که مشارکان عاقل و توانا با اندیشه و فهم کامل در حیات خود مداخله کنند. ارسطو در همین باب (حکومت) بر چرخش حاکمان تاکید می نماید. آنچه پارتو و دیگران در سالهای اخیر چرخش نخبگان اطلاق می کنند.
با آنچه در سطور بالا آمد، در جامعه آتن هر شهروند مسئول و در عین حال مشارک است هم باید حقوق خود را بشناسد، هم به تعهدات خود پای بند باشد؛
دولت شهر یونان باستان ، در تلاش بر این بود که یک جامعه اورگانیک فراهم آورد.

اعضاء بمنزله هر یک از عناصر و اجزاء یک اورگانیسم عمل کنند. حرکت جمعی مستلزم، آگاهی است ، هم از خویشتن هم از دیگران.

لیک، همانطور که دیگر محققان نظیر رایزنبرگ تاکید می نمایند، فرهنگ سیاسی- اجتماعی یونان باستان بدون هیچ کاستی نبود در سطور بالا نیز آمد، آنجا، زنان ، سالخوردگان و بیگانگان، بعنوان غیر شهروند بحساب می آمدند. دو استدلال مبنای چنین اندیشه ای بود: 
1-    این گروهها داری شعور عقلانی برای وفاداری به ارزشهای دولت- شهر نیستند
2-    باز این گروهها قادر به دفاع از مرزهای جامعه نیز نیستند. از اینرو غیر قابل اعتماد بشمار می آیند.
بنابراین این بستر تاریخی شهروندی، با امتیازات و کاستی هایی مواجه است – در این جامعه ، مشارکت بعنوان مشخصه اصلی شهروندان بحساب می آید، ارسطو در همین باب می نویسد: شهروند کسی است که در امر قضاوت و تصدی مناصب دولتی مشارکت داشته باشد و چنانچه چنین نباشد او بمثابه حیوان تلقی خواهد شد.
منظور آنست که شهروند نه چندان ناآگاه باشد و نه چندان بلند بالا که در تمثیل خدایان است 
مدل طبیعی آتن برای شهروندی بر استقرار نظم و امنیت در برابر آشفتگی، دفاع از قانون و حقوق متعارف و اتحاد همگان برای حاکمیت قانون تاکید دارد.
دموکراسی مستقیم، از ویژگیهای همین جامعه است، همه باید در روزهای معینی در میدان حاضر شوند و امور جامعه را هم بدانند، همه در انجام بهینه آن مشارکت نمایند.
در نوشته های آتی در جستجوی خط سیر تاریخی شهروندی به سرزمینهای دیگرخواهیم رفت.
ادامه دارد

0 نظر برای “ شهروندی ، خاستگاههای نخستین

منتظر نظرات شما هستیم

نگران نباشید، ایمیل شما منتشر نمیشود. *